تایید اعتبارنامه «غلامعلی حدادعادل» و «علیاکبر محتشمیپور» توسط منتخبان مجلس ششم، ننگی نیست که با رنگ حلالیتطلبی و عذرخواهی پاک شود و «علی شکوریراد» که به گفته خود، دیگران را مجاب کرده به اعتبارنامه حدادعادل رای دهند، بهاتفاق همان دیگران، در وضعیت امروز «علیرضا رجایی» روی تخت بیمارستان و فرصتی که برای کثافتکاریهای سیاسی «حدادعادل» مهیا کردند، مسول و سهیم هستند.
در انتخابات مجلس ششم فقط «حداد عادل» نبود که ناجوانمردانه و با ابطال آرای مردم بر کرسی منتخب آنها نشست. «علیاکبر محشتمیپور» هم برکرسیای نشست که مردم به «رسول منتجبنیا» سپرده بودند، اما چون از جبهه خودی بود نهتنها کسی اعتراض نکرد، که تن به معاملهای کثیف دادند و به اسم مصلحت، به اعتبارنامه «حدادعادل» رای دادند تا «محتشمیپور» را در مجلس نگاه دارند..
معاملهای که کمترین ناماش خیانت به آرا و اعتماد مردم است و شرمندگی تاریخیاش متوجه «علی شکوریراد» و دیگران! و ما که ۴ سال برای «علیاکبر محتشمیپور» نوشتیم نماینده مردم در مجلس در حالی که همچون «غلامعلی حدادعادل»، هرگز نماینده مردم نبود.
این سخنان «علی شکوریراد» را بخوانید در مصاحبه با «مهدی قدیمی» در سال ۱۳۹۱ و بعد از این، هرموقع یاد آن دو صندلی شرمنده مجلس ششم افتادید، یادتان باشد چه کسانی بهاسم مصلحت، خیانت به اعتماد مردم کردند: «سرنوشت اعتبارنامه حدادعادل و محتشميپور با هم گره خورده بود. چون آقاي محتشميپور هم جزء ۳۰ نفر اول تهران نبود.
عادلانه اين بود كه ما به هيچیک از اين دو نفر رای ندهيم، در حالیكه محتشمیپور بهدلیل عملکرد مسئولانه و شجاعانهاش در «روزنامه بیان» پس از توقیف فلهای مطبوعات، محبوبیت پیدا کردهبود و با اينكه هنوز اعتبارنامهاش تاييد نشدهبود، بهعنوان رئيس فراكسيون جبهه دوم خرداد انتخاب شدهبود.
من هم با اينكه قرابت سیاسی با آقای محتشمیپور نداشتم، اما همانطور که اکنون بر همگان آشکار شدهاست، در عالم سياست فردی قوی و استخواندار و به قول معروف "مرد" است.
برخلاف اکثر مشاركتیها که معتقد بودند به هيچكدام از اين دو نفر رای داده نشود، من معتقد بودم كه به هر دو نفر رای بدهيم چون رایدادن به يكی از دو نفر، غيرمنطقی بود.
من خودم قبول مسئوليت كردم و رفتم با آقای «عليرضا رجایی» صحبت كردم. گفتم اين حق شماست و ما نبايد به آقای محتشمی و آقای حداد راي بدهيم، اما تحليل ما اين است كه رای بدهيم. آيا شما از حق خودت گذشت میكی؟ ايشان هم با كمال بزرگواری گفت: شما هرچه مصلحت میدانيد همان را عمل كنيد و اين اولين ديدار من با عليرضا رجايي بود.
به آقای «منتجبنيا» هم كه ذیحق بود همين را گفتم و ايشان هم گفت هرطور كه مصلحت میدانيد عمل كنيد. من اخلاقا و وجدانا خودم را راضی كردم كه به اعتبارنامه اين دو نفر رأی بدهیم و دیگران را نیز مجاب کردم.
اما آقای حدادعادل بعد از آن رئيس فراكسيون اقليت مجلس ششم شد و در مجلس هفتم هم رئيس شد و در سال ۸۸ هم شد سخنران ميدان ولیعصر و من پشيمان شدم كه بهخاطر مصلحتانديشی، آن زمان فرصت اين كارها را در اختيار آقای حدادعادل قرار داديم.
از اين بابت من از مردم عذرخواهی میكنم و فکر میکنم بابت كارها و مواضع آقای حدادعادل من هم بايد از مردم عذرخواهی كنم.»
در انتخابات مجلس ششم فقط «حداد عادل» نبود که ناجوانمردانه و با ابطال آرای مردم بر کرسی منتخب آنها نشست. «علیاکبر محشتمیپور» هم برکرسیای نشست که مردم به «رسول منتجبنیا» سپرده بودند، اما چون از جبهه خودی بود نهتنها کسی اعتراض نکرد، که تن به معاملهای کثیف دادند و به اسم مصلحت، به اعتبارنامه «حدادعادل» رای دادند تا «محتشمیپور» را در مجلس نگاه دارند..
معاملهای که کمترین ناماش خیانت به آرا و اعتماد مردم است و شرمندگی تاریخیاش متوجه «علی شکوریراد» و دیگران! و ما که ۴ سال برای «علیاکبر محتشمیپور» نوشتیم نماینده مردم در مجلس در حالی که همچون «غلامعلی حدادعادل»، هرگز نماینده مردم نبود.
این سخنان «علی شکوریراد» را بخوانید در مصاحبه با «مهدی قدیمی» در سال ۱۳۹۱ و بعد از این، هرموقع یاد آن دو صندلی شرمنده مجلس ششم افتادید، یادتان باشد چه کسانی بهاسم مصلحت، خیانت به اعتماد مردم کردند: «سرنوشت اعتبارنامه حدادعادل و محتشميپور با هم گره خورده بود. چون آقاي محتشميپور هم جزء ۳۰ نفر اول تهران نبود.
عادلانه اين بود كه ما به هيچیک از اين دو نفر رای ندهيم، در حالیكه محتشمیپور بهدلیل عملکرد مسئولانه و شجاعانهاش در «روزنامه بیان» پس از توقیف فلهای مطبوعات، محبوبیت پیدا کردهبود و با اينكه هنوز اعتبارنامهاش تاييد نشدهبود، بهعنوان رئيس فراكسيون جبهه دوم خرداد انتخاب شدهبود.
من هم با اينكه قرابت سیاسی با آقای محتشمیپور نداشتم، اما همانطور که اکنون بر همگان آشکار شدهاست، در عالم سياست فردی قوی و استخواندار و به قول معروف "مرد" است.
برخلاف اکثر مشاركتیها که معتقد بودند به هيچكدام از اين دو نفر رای داده نشود، من معتقد بودم كه به هر دو نفر رای بدهيم چون رایدادن به يكی از دو نفر، غيرمنطقی بود.
من خودم قبول مسئوليت كردم و رفتم با آقای «عليرضا رجایی» صحبت كردم. گفتم اين حق شماست و ما نبايد به آقای محتشمی و آقای حداد راي بدهيم، اما تحليل ما اين است كه رای بدهيم. آيا شما از حق خودت گذشت میكی؟ ايشان هم با كمال بزرگواری گفت: شما هرچه مصلحت میدانيد همان را عمل كنيد و اين اولين ديدار من با عليرضا رجايي بود.
به آقای «منتجبنيا» هم كه ذیحق بود همين را گفتم و ايشان هم گفت هرطور كه مصلحت میدانيد عمل كنيد. من اخلاقا و وجدانا خودم را راضی كردم كه به اعتبارنامه اين دو نفر رأی بدهیم و دیگران را نیز مجاب کردم.
اما آقای حدادعادل بعد از آن رئيس فراكسيون اقليت مجلس ششم شد و در مجلس هفتم هم رئيس شد و در سال ۸۸ هم شد سخنران ميدان ولیعصر و من پشيمان شدم كه بهخاطر مصلحتانديشی، آن زمان فرصت اين كارها را در اختيار آقای حدادعادل قرار داديم.
از اين بابت من از مردم عذرخواهی میكنم و فکر میکنم بابت كارها و مواضع آقای حدادعادل من هم بايد از مردم عذرخواهی كنم.»



