عصر ۴ اوت ۲۰۲۰ (۱۴ مرداد ۱۳۹۹) انفجار بسیار وحشتناک و با گستره وسیعی، در بندر بیروت لبنان واقع شد، که پرتابهها و موج انفجار آن تا کیلومترها دورتر از بندر را در برگرفت و خسارت بهبار آورد.
این انفجار بر اثر اشتعال ۲ هزار و ۷۵۰ تن «نیترات آمونیوم» رخ داد. قدرت انفجار بین ۱ تا ۱.۱ کیلو تن «تیانتی» برآورد شد و ابر بزرگی شبیه ابر قارچی آسمان منطقه را فراگرفت.
اگرچه آن انفجار و خسارتها از نظر وسعت با انفجار دیروز «بندر عباس» قابل مقایسه نیست، اما کمترین درسی که هر سیاستمداری میتوانست و باید از آن وضعیت در «بندر بیروت» بگیرد؛ این بود که احتمال چنین خطری را برای بنادری که در تراکم زیاد، مواد مختلفی را جابهجا و منتقل یا دپو میکنند، در نظر بگیرد و برای «احتمالات حداقلی»، «تأمینات حداکثری» و پیشبینیهای امن در گستره وسیع را بنماید. آنچه که تصاویر و اخبار منتشرشده در رسانهها نشان میدهد چندان توجهی به آن نشدهاست.
بنا به آمار «سازمان بنادر و دریانوردی کشور» در سال گذشته بیش از ۸۱ میلیون تن کالا در منطقه ویژه شهید رجایی تخلیه یا بارگیری شده است. همچنین ۸۵٪ عملیات کانتینری، ۷۰٪ ترانزیت کالا، ۵۸٪ عملیات غیرنفتی و ۴۳٪ عملیات نفتی کشور در بندر شهید رجایی انجام شده است.
حتی توقف ۱۵ روز عملیات در این بندر استراتژیک، میتواند بهخاطر تخریب فیزیکی و سیستم اداری، آثار تخریبی زیادی بر اقتصاد کشور بگذارد. بهویژه اینکه بخشی از تخلیه و بارگیری بهخاطر شرایط خاص کانتینری، فقط با امکانات این بندر قابل اقدام است.
کسانی که مدیریت بندر به این مهمی را بهعهده داشته و حادثه «بندر بیروت» را دیدهبودند، چگونه چنین ریسکی را برای کشور رقم زدند؟ خسارات چند ده میلیارد دلاری این حادثه را چه کسانی پاسخگو خواهند بود؟
«پاپ فرانسیس» رهبر کاتولیکهای جهان، دوشنبه ۲۱ آوریل (اول اردیبهشت) در ۸۸ سالگی درگذشت.
واتیکان با انتشار بیانیهای دوشنبه ۲۱ آوریل پس از انتشار خبر درگذشت او نوشت: «امروز صبح در ساعت ۷:۳۵ اسقف رم، فرانسیس، به خانه پدر مقدس بازگشت.»
«پاپفرانسیس» نخستین پاپ غیراروپایی کلیسای واتیکان طی بیش از ۱۲۰ سال گذشته بود که محبوبیت ویژهای در بین مردم جهان چه مسیحی و چه غیرمسیحی، و حتی خداناباوران داشت.
این پاپ نظرات تسامحآمیزی نسبت به گناهکاران داشت و درباره گناهکاران با دیدگاه بسیار فروتنانهای صحبت میکرد.
همین نگاه فروتنانه باعث شدهبود تا وقتی از او درباره «همجنسگرایی» پرسش کنند؛ تلویحا پاسخ دهد: وقتی کسی نگاه و نیت پاکی داشته باشد، من کی باشم که درباره گناه بودن یا نبودن عملی نظر بدهم.
سفر به امارات متحده عربی، دیدار با سیدعلی سیستانی زعیم شیعیان عراق، داشتن زندگی زاهدانه و ساده و فاقد تشریفات پاپهای قبلی، از پاپ فرانسیس شخصیتی محبوب ساخته بود.
اما از همه اینها مهمتر، اظهارنظر شگفت و شجاعانهای بود که این رهبر بخشی از خداباوران جهان درباره عذاب و جزای روز آخرت حدود سه سال پیش ابزار کرد و گفت به جهنم معتقد نیست، زیرا این موضوع با عشق خداوندی تعارض دارد و آدم و حوا و طوفان نوح و یا طبقات هفتگانه آسمان و .... که در تورات انجیل، قرآن و بسیاری از کتب مقدس ادیان دیگر آمده، داستانی بیش نیستند که علم امروز و تمام دانشمندان بزرگ دنیا با هزاران دلایل ۱۰۰٪ علمی آنها را قاطعانه مردود و دروغ میدانند.
پاپ در آخرین خطاب خود تاکید کرد: «ما با تفکر و دعا فهم جدیدی از برخی عقاید بهدست آوردیم؛ کلیسا دیگر به جهنم اعتقادی ندارد، زیرا اعتقاد به این موضوع، عشق الهی را زیر سؤال میبرد. همچنین خداوند قاضی نیست؛ بلکه دوستدار بشریت است.»
در واکنش به این اظهارات، حدود ۴۰۰ کاردینال طی نامهای به پاپ، به این سخنان اعتراض و «تلویحا» وی را تهدید کردند. اما روزنامه «ریپابلیکا» ایتالیا در برابر آن تهدید، به کاردینالها هشدار داد. این روزنامه طرفدار پاپ است.
بعد از آن گفتهشد این نظر شخصی پاپ بوده و نه موضع رسمی کلیسا که نهادهای دینی، بحث عذاب و دوزخ را از ارکان هدایت تودهها میدانند.
بعد از این سخنان بهاصطلاح فقهی «شاذ» برخی به شوخی یا جدی نوشتند: مارتین لوتر در ۵ قرن پیش سند جهنم را خرید و پاپ امروز سندش را در دفتر کلیسا ثبت کرد.
در «قرون وسطا» کشيشان بهشت را به مردم میفروختند، و مردم نادان هم با پرداخت مقدار زیادی پول، قسمتی از بهشت را از آن خود میکردند.
فرد دانايی که از اين نادانی مردم رنج میبرد، دست به هر عملی زد، نتوانست مردم را از انجام اين کار احمقانه بازدارد تا اينکه فکری به سرش زد.
به کليسا رفت و به کشيش مسئول فروش بهشت گفت: قيمت جهنم چقدره؟ کشيش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم.
کشيش بدون هيچ فکری گفت: ۳ سکه. مرد سراسيمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهيد. کشيش روی کاغذپارهای نوشت: سند جهنم. مرد با خوشحالی آن را گرفت و از کليسا خارج شد.
به ميدان شهر رفت و فرياد زد: من تمام جهنم را خريدم. اين هم سند آن است، و هيچکس را به آن راه نمیدهم.
ديگر لازم نيست بهشت را بخريد چون من هيچ کس را داخل جهنم راه نمیدهم.
اين شخص مارتين لوتر بود که با اين حرکت، توانست مردم را از گمراهی رها سازد.
ابوالعلاء پس از آنکه تنهایی اختیار کرد، از خوردن هر نوع گوشت دوری کرد، و فراوردههایی مانند شیر و تخممرغ و عسل و گوشت را که از حیوانات تهیه میشد، استفاده نمیکرد.
در بیشتر یادداشتهای عربی گفته شده که ابوالعلاء در اواخر عمر خویش، سه روز بستری شد و طبیب او برایش سوپ جوجه تجویز کرد؛ و هنگامی که ابوالعلاء از این موضوع باخبر گردید، گفت: ای جوجه چون تو را ناتوان دیدهاند خوردنت را تجویز کردهاند.
ایرج میرزا حکایت گیاهخواری ابوالعلاء را این چنین به نظم میکشاند:
قصه شنیدم که بوالعلاء به همه عمر
لحم نخورد و ذوات لحم نیازرد
در مرض موت با اجازت دستور
خادم او جوجه با، به محضر او برد
خواجه چون آن طیر کشته دید برابر
اشک تحسر ز هر دو دیده بیفشرد
گفت به مرغ: از چه شیر شرزه نگشتی
تا نتواند کست به خون کشد و خورد
مرگ برای ضعیف امر طبیعی است
هر قوی اول ضعیف گشت و سپس مرد
ابوالعلاء در جایی میگوید: از خوردن گوشت دست کشیدم، کاش این مطلب را پیش از سفیدشدن مو دریافته بودم. از آنچه از دریا صید میشود، و از گوشت حیوانات ذبحشده مخور که این کار ستمگری است.
در روزهای گذشته، حسین موسویان، سفیر پیشین ایران در آلمان، در چند یادداشت، پیشنهاد سرمایهگذاری ۴ هزار میلیارد دلاری در اقتصاد ایران را مطرح کرده است!
همزمان، در برخی محافل رسانهای و سیاسی، بحثی درباره امکان جذب یکهزار میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی برای ایران در جریان است؛ رقمی شگفتآور که نه با واقعیت اقتصاد جهانی همخوانی دارد، نه با ظرفیت اقتصاد ایران، و نه با تجربه باقی کشورها!
برای مقایسه، نگاهی به چین دومین اقتصاد بزرگ جهان با تولید ناخالص داخلی حدود ۱۷.۷ تریلیون دلار بیندازیم. چین در ۵ سال گذشته، مجموعاً حدود ۹۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری مستقیم خارجی جذب کرده است، آنهم برای کشوری که از رشد پایدار، ثبات سیاستگذاری، زیرساختهای مدرن، و بازار مصرف عظیم برخوردار است.
حالا بزرگی اقتصاد ۱۷ هزار و ۷۰۰ میلیارد دلاری این کشور را با اقتصاد ۴٠٠ میلیارد دلاری ایران مقایسه کنیم. اقتصاد ایران کمتر از ٢.۵٪ اقتصاد چین است. به بیان دیگر، اقتصاد چین، ۴٠ برابر از اقتصاد ایران بزرگتر است.
اگر چین با آن عظمت اقتصادی، در ۵ سال فقط حدود ٩٠٠ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی، یعنی سالانه به طور متوسط ١٨٠ میلیارد دلار جذب کرده است، ایران چگونه میتواند یکهزار میلیارد دلار جذب کند؟
برای روشنترشدن بیشتر موضوع، این چند کشور دیگر را هم ببینیم: هند با اقتصادی افزون بر ۳.۷ تریلیون دلار، در سال ۲۰۲۳ حدود ۷۰ میلیارد دلار سرمایه خارجی جذب کرده و مجموع پنجسالهاش حدود ۳۲۰ میلیارد دلار بودهاست.
کل قاره آفریقا با بیش از ۵۰ کشور و جمعیتی بالغ بر ۱.۴ میلیارد نفر، در سال ۲۰۲۳ تنها ۵۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی جذب کرده است.
در چنین چشماندازی، مطرح کردن جذب یکهزار میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی برای ایران چه معنایی دارد؟
سرمایهگذاری خارجی بدون ثبات سیاسی، امنیت حقوقی، تعامل با جهان، شفافیت اقتصادی و اصلاح ساختار قدرت، فقط یک رؤیاست.
در خوشبینانهترین حالت، کسانی که از این ارقام نجومی برای جذب سرمایهگذاری خارجی حرف میزنند، یا عدد نمیفهمند و یا روی بیخبری دیگران سرمایهگذاری میکنند!
©️توییتر مهدی پرپنجی