کاتولیکتر از پاپ نباشیم
مردم، برای امثال عزتالله ضرغامی بیش از ۳ دهه هیچ ارزشی نداشتند. نظام اوجب بود و برای حفظ نظام، ریختن خون حتی امام زمان هم مباح شمردهمیشد.
همین الان جناب ضرغامی جرأت نقد سخنان آیتالله خمینی که گفته بود: «حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر - ولو امام عصر باشد - اهمیتش بیشتر است.» (صحیفه. ج.۵.ص ۳۶۵) را ندارد.
نهتنها که جرأت نقد ندارد، که حتی حاضر نیست کمتر از عنوان «امام» برای او استفاده کند.
این استاندارد دوگانه و تناقض رفتار و گفتار، باعث میشود، بهقول معروف کسی تره هم برای این توییت و ادعا خورد نکند.
اما با وجود این نقیصه و نقیضه، این شجاعت حداقلی هم ارزش خود را دارد. تابوی «نقد سخنان شاذ» را میشکند.
ناطق نوری هم بهتازگی با ۴۰ سال تأخیر، اشغال سفارت ایالات متحده آمریکا در سالهای نخستین انقلاب که آیتالله خمینی از آن به انقلاب دوم تعبیر کردهبود را اشتباه دانسته، و گفته: «خیلی از گرفتاریها از همان نقطه آغاز شد».
خمینی معصوم نبود. نقد معصوم هم قبح نداشت. حتی شخصی امام باقر (ع) را به توهین «بقر» خطاب کرد. اما امام باقر در نهایت مدارا به او گفت: «من باقرم» و او را مجازات نکرد. (1)
از آیتالله خمینی هم سخنانی مانده که در آن روی «شرایط زمانه» تاکید، و تصریح میکند: پدران ما چه حقی داشتند برای ما تصمیم بگیرند؟
از نص صریح قرآن که مقدستر نداریم. در تفسیر آیات قرآن هم مفهومی به نام «شأن نزول» که همان شرایط زمان است، دقیق مورد توجه قرار میگیرد.
در خطبه یکم نهجالبلاغه مولی علی (ع) به این شأن نزول اشاره و بیان میکند که: «قسمتى از احكام دينى در قرآن واجب شمرده شد كه ناسخ آن در سنّت پيامبر (ص) آمده، و بعضى از آن، در سنّت پيامبر واجبشده كه در كتاب خدا ترک آن مجاز بودهاست، بعضى از واجبات، وقت محدودى داشته كه در آينده از بين رفته است.»
با وجود این شواهد و قرائنی شفاف قدسی و روایی ـ العیاذبالله ـ بالاتر از وحی منزل دانستن خیلی از فرمایشات بنیانگذار جمهوری اسلامی پس از گذشت بیش از ۴ دهه از وقوع انقلاب و بخش قابل توجهی از فرمایشات که دستکم ۱۵ سال قبل از وقوع انقلاب ایراد و بیان شده، نوعی تعصب جاهلانه است که دستی را به رستگاری نمیگیرد.
اینکه یک شرط مهم اجتهاد «حی» یا «زندهبودن» مجتهد است و بقا بر تقلید مجتهد متوفی مشروط به اجتهاد یک مجتهد زنده و رجوع در مسائل مستحدثه به مرجع زنده نیز، یک دلیل «اصولی» برای درک زمانه و زمینه برای صدور فتوی است که با «آخرت» سروکار دارد. دنیا و سیاست که مثل یک سیب چرخان سیال است که دیگر جای خود دارد.
کاتولیکتر از پاپ نباشیم.
منتشرشده در زیتون
(۱) المناقب لابن شهرآشوب: ج ۴ ص ۲۰۷، بحار الأنوار: ج ۴۶ ص ۲۸۹ ح ۱۲، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۵، ص ۳۴۴.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر