منطق جنگ: نکشی، کشته میشوی
«ماکسیم گورکی» بیش از یک قرن پیش گفته بود: «هیچ جنایتی نیست که جنگ آنرا تجویز نکرده باشد.»
«جنگ» ذاتا «بیمروتی» و «ناجوانمردی» است. در جنگ توقع «مروت» داشتن، «حماقت» است، و البته احمقانهتر، آغاز یک جنگ یا تندادن به جنگ است. مگر در مواردی فوقاستثنایی.
اینکه برای جنگ قاعده بنویسند و جنگ را وسیلهای برای دستاورد بدانند، عین «بیخردی» و رفتار براساس خوی حیوانی است.
اینکه لشکری بر آب مسلط شود و آب را روی سپاه رقیب ببندد، عین منطق جنگ است. منطق جنگ میگوید: «نکشتی کشته میشوی».
کشتهشدن سرافرازانه وجود ندارد. جنگی که بر سر مال و جاه و دین یا منابع کمیاب؛ قدرت، ثروت، شهرت، منزلت، شهوت و عشرت دربگیرد یک منطق دارد: «توحش».
برای مهار توحش، باید صلیب سرخ جهانی، هلال احمر و شیر و خورشید را جمعکرد.
بهقول یک استاد بزرگ روانشناسی که گفته بود «روانشانشناسی، علمی زائد است، چون آمده که مردم را شاد کند، اما مردم بیشتر غمگین میشوند» (۱) این سازمانها هم آمدهبودند که جنگها را کاهش دهند، کاهش که ندادند توجیه برای کشتهشدن هم ایجاد کردند.
«میل به قربانیشدن زیر نور افکار عمومی» مثل این است که دو نفر در خیابان با اطمینان به اینکه بالاخره یکی پیدا خواهد میانجیگری کند «دعوا» را آغاز میکنند، اما اگر تنها باشند، میزان خشونت از قویکردن رگهای گردن و بالاتربردن صدای فحشها یا کشدارترکردن آنها فراتر نمیرود.
برای مهار توحش، باید منطق «صلح» و زندگی مسالمتآمیز را تجویز و ترغیب و تشویق کرد. باید آنها که همدیگر را «نمیشناسند» اما با هم میجنگند، بهخاطر کسانی که همدیگر را «میشناسند» و در برج عاج عافیت نشستهاند، بهسلامتی هم مینوشند، سهم کشتههای سپاه خویش را معامله میکنند، و پس از نوش با رقیب، به سراغ اسلحهفروشان برای خرید مهمات جدید میروند، را آگاه کرد که اگر شما نجنگید، نه آنها عافیت دارند و نه اسلحهای فروخته میشود، نه اسلحهسازی سودی خواهد داشت.
سود اسلحه دست کسانی است که ماشه را میچکانند. باید بهجای، مکانیسم ماشه، مکانیسم آشتی را فعال کرد.
حضرت علی در خطبه ۵۱ نهجالبلاغه خطاب به لشگریانش میگوید: «شامیان شما را با بستن آب به پیکار دعوت کردند. اکنون بر سر دو راهی قرار دارید: یا به ذلت و خواری بر جای خود بنشینید، و یا شمشیرهای خود را از خون آنها سیراب سازید. پس مرگ در زندگی توام با شکست شماست و زندگی جاودان در مرگ پیروزمندانه شماست. [شما واگنر هستید] آگاه باشید! معاویه گروهی از گمراهان ـ اکثرا از بستگان شما ـ را همراه آورده و حقیقت را از آنان میپوشاند تا کوکورانه گلوهایِشان را آماج تیر و شمشیر کند. [آنها که قرآن بر سر نیزه دیده و فریبخوردند، گمراه نبودند؟ عمروعاص بهجای گلوهای آنها، قرآن را بر نیزه کرده و گلوها جان سالم بدر بردند.
(۱) دکتر «جی.ال.هرینگتون» ماهرترین روانپزشک معاصر میگفت: «اگر تمام متخصصان رشته ما ناگهان ناپدید شوند، دنیا متوحه غیبت آنها نمیشود.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر