- خدمات در تهران به نسبت دیگر کلانشهرها و شهرستانهای کشور، خیلی گران است. زندگی در سایه همین خدمات گران بسیار سخت است و اغلب طبقه پایین یا حتی متوسط جامعه برای جُفتوجورکردن دخل و خرج خود، مجبورند در چند شیفت کارکنند و قید خیلی از نیازهای طبیعی زندگی را بزنند.
- در تمام این سالها، سیاستهای تشویقی و امتیازاتی برای خروج و انتقال کارمندان از تهران به شهرستانها و محدودیتهایی برای انتقال از شهرستانها به تهران، اعمال و اجرا شده و هرچه جلوتر آمدهایم، دامنه آن هم وسیع و شدیدتر شده است، تا شاید جلوی حرص بیرویه برای حضور در مرکز گرفته شود.
- اما افزایش جمعیت تهران طی همین سالها و گسترش بیش از حد این کلانشهر در سطح و افزایش طبقه و تراکم و ارتفاع آن نشان میدهد که این سیاستگذاریها کمترین تاثیر را داشته و کماکان تهران دارد بزرگ و پرجمعیتتر میشود.
- البته این نکته موردتوجه هست که بیشتر جمعیت مهاجر تهران، تابع سیاستهای تشویقی برای خروج از تهران و مشمول محدودیتهای حقوقی و اداری برای ورود به تهران نیستند و بیشتر آنها را طبقه کارگری تشکیل میدهد که به ظن اینکه «علیآباد (تهران) شهری است» و میتواند آرزوهای آنها را جامه عمل بپوشاند، به این شهر سرازیر میشوند. غالبا هم در خانههای قوطیکبریتی و در شرایط سخت کاری در این شهر روزگار میگذرانند و تنها دلخوشیشان این است که در تهران زندگی میکنند.
- ادامه این حرص و افزایش جمعیت اما دیگر نه برای تهران قابل تحمل است، نه برای خود این مردم و حتما باید سیاستگذاران کلان نظام برای رهایی از این وضعیت، طرحی نو دراندازند و چارهای دقیق بیندیشند. طرح و چارهای که از تمام ظرفیتها و پتانسیلهای رسانهای و تبلیغی و حقوقی و اقتصادی و قضایی و تقنینی استفاده کند و کمک کند تا پراکندگی جمعیت این سرزمین که نام ایران را بر خود دارد، از این وضعیت کاریکاتوری خارج شده و نسبت متعادلتری پیدا کند.
- در ذهن همه مردم ایران این باور به شکل عمیقی شکلگرفته که همه امتیازها و موقعیتها و امکانات برای زندگی و رشد و پیشرفت فقط در تهران موجود است، و آدمی که دنبال موفقیت و رشد و امکانات بیشتر باشد، بهدنبال یافتن این امکانات، قطعا نخستین انتخابش سراب تهران و زندگی در میان گرانی و دود و آلودگی و انواع بیماریهای ناشی از آن و در شرایط سخت است و در این شرایط توهم پیشرفت و موفقیت هم دارد.
- البته نمیتوان منکر آن شد که برخی از امکانات خاص ناشی از برخی سیاستگذاریهای اشتباه، فقط امکان بروز و ظهور در تهران را دارد و داوطلبین این شرایط و این امکانات، منصفانه امکان عملیکردن ایده و علاقهمندیهای خود را جز در تهران ندارند که حتما در طرح نویی که درانداخته میشود، این تضعییقات باید مورد بررسی دقیقتری قرار گیرد.
- بیش از سه دهه پیش چاره در انتقال پایتخت از تهران به شهری دیگر دیده شد و حتی طرحهای مقدماتی آن در حال بررسی و آماده اجراشدن بود که با شهردارشدن «کرباسچی» در دوران ریاست جمهوری مرحوم «هاشمی» و ایجاد اصلاحاتی در ساختار ظاهری شهر و اضافهشدن برخی امکانات شهری، موقتا به شکل مُسکّنی مشکل حل شد تا طرح انتقال پایتخت از دستور کار خارج شود.
- اما اقدامات، زیربنایی و عمیق نبود و اندک زمانی بعد آثار مُسکّن کوتاهمدت تمام شده و مشکلات در ابعاد گستردهتری خود را نشان داد.
- در دوران ریاستجمهوری آقای «احمدینژاد» چاره مشکل، انتقال بخشی از پایتخت به برخی از کلانشهرها و پراکندن پایتخت در کشور اندیشیده شد، طرحی که از شدت خامی، عملا امکان اجرا حتی با اجبار و اصرار هم پیدا نکرد و هزینههای مستقیم و غیرمستقیم سنگینی هم همین اجرای موقت انتقال مثلا سازمان میراث فرهنگی به شیراز بر دوش کشور گذاشت.
- زلزله خفیف شامگاه و بامداد پنجشنبه ۳۰ آذرماه ۹۶ و کلاف سردرگمشدن همه شهر در زمانی کمتر از نیم ساعت، اخطاری بود که نشان بدهد وضعیت تهران بهشدت و بسیار بیش از آنچه حدسزده میشد، غیر قابل کنترل و خدای ناکرده در صورت حادثه غیرقابل امدادرسانی و مهار است و به قولی: بلاندیده دعا را شروع بایدکرد، علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد.
- تنظیم طرح و برنامهای که کمک کند باور مردم نسبت به امتیازات زندگی در مرکز اصلاح شود، سیاستهای تشویقی برای خروج از تهران را علاوه بر جماعت کارمند شامل سایر طبقه و جمعیتها هم بکند، سیاستهای قبلی را هم در زمینه تشویق، هم در زمینه محدودیت حسابشده تشدید کند، از همه کارشناسان خبره علوم اجتماعی و شهرشناسی و... بهره بگیرد و... امروزه نیاز ضروری و فوری و فوتی برای اداره کشور و پایتخت و تهران است که دیرشدن آن عواقب وخیمی نه فقط برای ساکنین تهران که برای همه ایران خواهد داشت. باید برای تهران فکری کرد.
- منتشر شده در آفتاب یزد
سهشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۹۶
باید برای تهران کاری کرد
اشتراک در:
پستها (Atom)