شنبه، مهر ۲۷، ۱۳۹۲

آقازادگى بد دردى است

اكثر آقازاده‌ها كوررنگى دارند، بيشتر واقعيات زندگى را وارونه مى‌فهمند، و همين است كه باعث مى‌شود از ابتدا خود را در برج عاج و سايرين را محكوم و ضعيف ببينند.

 آن‌ها اغلب ارزش فردى خود را درنمى‌يابند، چون پله‌ها را يكى‌يكى بالا نيامده‌اند و ياد نمى‌گيرند حباب بالاى سرشان را از ابتدا بتركانند و مثل بقيه مردم، عادى و ساده و بى‌كمک باشند.

بيش‌تر آن‌ها دچار یک وهم ويران‌گرند. اين را با غصه مى‌گويم. دلم براي‌ِشان واقعا مى‌سوزد.

از ابتدا كه چشم باز مى‌كنند، خود را در جام بلورين غيرقابل دسترس مى‌بينند. به همين خاطر است كه اصرار دارم هر آقازاده‌اى براى آن‌كه خودش را بشناسد، بهتر است مدتى گم‌نام در جامعه زندگى كند تا از خيالات بيرون بيايد و بفهمد چند مره حلاج است.

خود ما مردم هم كم مقصر نيستيم. بله من و شما كم نقش نداريم در اين وضعيت ناگوار.

ما با بيان تعارفات و كف‌زدن‌های‌ِمان چنين توهمى را دامن مى‌زنيم. چرا بدون دليل در همين فضاى مجازى براى آن‌ها تقاضاى دوستى مى‌فرستيم؟

چرا مطالب پايين‌تر از سطح عادى‌شان را لایک مى‌كنيم؟ و از همه بدتر، چرا بدون آن‌كه شايسته آن باشند، به‌به و چه‌چه‌شان مى‌كنيم؟

خوب! آن‌ها خوش‌ِشان مى‌آيد. اين محبوبيت كاذب را زود باور مى‌كنند. به‌نحو بيمار‌گونه‌اى باد مى‌كنند.

حق دارند خودشان را گم كنند و فكر كنند مدرسه‌نرفته مسئله‌آموز شده‌اند.

من مى‌دانم كه اين درد فقط محدود به مرزهاى ما هم نيست. ولى در بسيارى نقاط ديگر اولياى اين‌ها متوجه اين نقش ويران‌گر هستند، و تلاش مى‌كنند به‌خاطر آينده فرزندشان، از اين توهم، حتى‌المقدور جلوگيرى كنند.

 ولى در جامعه‌ٔ ما، مثل خيلى چيزهاى ديگر اين هم كم است! و مى‌دانم كه همين‌ها به اضافه رانت سخاوت‌مندانه‌اى كه از جيب ملت مى‌رسد، اين بينواها را از رشد و بالندگى واقعى بازمى‌دارد.

 آقاجان بد دردى است اين آقازادگى.
©️فیس‌بوک کریم ازغنده‌پور