✍: مجید محسنی وادقانی/ نخستین حکایتی که مولانا پس از ۳۵ بیتِ آغازینِ مثنوی بیان میکند، حکایتِ پادشاه و کنیزک است. این حکایت از بیت ۳۶ مثنوی آغاز شده و با نتیجهگیریهای آن تا بیتِ ۲۴۶ یعنی پیش از حکایتِ طوطی و بقال پایان مییابد.
مولانا این داستان را در ۲۱۱ بیت سامان میدهد، اما اگر در محتوای داستان و ابیاتی که مرتبط با حکایت است کمی دقت کنیم میبینیم که از ابیات مزبور حدود ۱۱۱ بیت را میتوانیم حذف کنیم، بدونِ آنکه لطمهای به اصل داستان وارد شود. یعنی این حکایت با ۱۰۰ بیت کامل است. به نظر میرسد این تعداد ابیات برای یک داستان عاشقانه در مقایسه با داستانهای عاشقانهای همچون «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» و یا «ویس و رامین» بسیار اندک است.
خوانندۀ آشنا با متونِ داستانیِ مذکور با خواندنِ این صد بیت درمیابد که مولانا بدونِ بیانِ توصیفاتِ شورانگیز و تصویرسازیهای خیالآمیز، سعی داشته است این ۱۰۰ بیت را محملی برای بیان مقاصد و اندیشههای خود کند.
مولانا بدون مقدمه وارد داستان شده و تنها با یک بیت پادشاه را توصیف میکند:
بود شاهی در زمانی پیش از این
مُلک دنیا بودش و هم مُلک دین
(دفتر اول، بیت ۳۶)
پنج اتفاق مهم در چهار بیتِ آغازینِ داستان روی میدهد:
۱- پادشاه به شکار میرود.
۲- کنیزکی را میبیند.
۳- عاشق او میشود.
۴- او را میخرد.
۵- کنیزک بیمار میشود.
به همین سادگی و بدون هیچ توصیفی از شخصی خاص و تصویرسازی از محلِ اتفاق.
مولانا حتی از احساساتِ پادشاه و زیبایی کنیزک هیچ سخنی نمیگوید و بلافاصله، از این چند بیت، نکتهای را نتیجه میگیرد:
آن یکی خر داشت پالانش نبود
یافت پالان گرگ خر را در ربود
کوزه بودش آب مینامد به دست
آب را چون یافت خود کوزه شکست
(دفتر اول ، ابیاتِ ۴۱ و ۴۲)
این دو بیت، خود دو حکایت است که مولانا آنها را در نهایت فشردگی بیان کرده و به دو تمثیل تبدیل میکند. این دو تمثیل در حقیقت از یک اندیشه سخن میگویند و آن اینکه «همۀ نعمتها در یک جا جمع نمیشود» و یا اینکه «برخورداری از نعمتها توأم با محرومیتهاست.»
بیان این اندیشه در ابتدای داستان که تفسیرها و توضیحها میتوان برای آن گفت و نوشت، نشان میدهد که اندیشهها در ظرف وجودیِ مولانا در حالِ سرریزی است و او با بیتابی در انتظار بهانهای است تا اندیشههایش را به دیگران اهدا کند.
مولانا در جایجای این حکایت و در مسیر تعریف داستان، توصیهها، تذکرها و راهنماییهایی را در قالب احادیث و تمثیلها و رویدادهای روزمره و … بیان میکند، که در این یادداشت کوتاه و مجال اندک امکانِ بررسیِ همۀ آنها نیست.
او با هر اتفاق کوچکی نتیجۀ بزرگی میگیرد و خوانندۀ داستان را با نکتهای مهم مواجه میکند. خواننده پس از خواندنِ قسمتِ کوتاهی از داستان خود را غرق در اندیشههایی میبیند که ذهنِ او را درگیر، و برای درک آنها میبایست در منابع دیگر جستوجو کرده و کتابها و مقالاتِ دیگری را مطالعه کند.
مولانا گاه در یک بیت چند نکته و اندیشه را بیان کرده و حتی بار معناییِ یک واژه، سنگینیِ معنا بر لفظ را به صورت شگفتآوری تا چندین برابر افزایش میدهد. برای نمونه به این بیت توجه کنید:
گر خدا خواهد نگفتند از بَطَر
پس خدا بنمودشان عجز بشر
(دفتر اول ، بیت ۴۸)
این بیت در مورد طبیبانی است که خود را سرآمدِ طبیبانِ جهان میدانستند بدون آنکه توجّهی به ارادۀ خداوند داشته باشند.
واژۀ «بَطَر» در لغتنامهها به این معانی آمده است: غرور و تکبر، ناسپاسی و سرکشی، سرمستی و خوشی، کفرانِ نعمت، حیرانی و غفلت.
با کمی دقت در معنیِ بیت میتوان دریافت که تمامیِ معانیِ «بطر» در این بیت صدق میکند. در این بیت علاوه بر بار معناییِ واژۀ بَطَر حداقل به سه نکته اخلاقی و اجتماعی و اعتقادی برمیخوریم که به اختصار عبارتند از:
۱- ذم و نکوهش بطر، با تمامیِ معانییی که از آن گفته شد.
۲- اعتقاد به ارادۀ خداوند در انجام امور و ذکر «انشاءالله»
۳- عجز و ناتوانیِ انسان در انجام امور بدون توفیق و ارادۀ الهی.
پر واضح است که برای تحلیل و تفسیر و توجیهِ هر یک از این نکات میتوان به آیات و احادیث و سخنانِ اولیاء و اوصیاء و آثار متخصصان و صاحبنظران مراجعه کرد.
برای آشکاریِ بیشترِ سخن و در حد گنجایشِ این یادداشت به نمونههایی دیگر بدون توضیح توجه کنید:
- علم و آگاهیِ خداوند از درونِ انسان و لزوم آشکار کردن آن در پیشگاهِ باری تعالی:
لیک گفتی گرچه میدانم سِرت
زود هم پیدا کنش بر ظاهرت
(دفتر اول ، بیت ۶۰)
- ناتوانیِ عقل در شرح عشق (تقابل عقل و عشق) و تفسیر و شناخت عشق تنها با خودِ عشق:
عقل در شرحش چو خر در گل بخفت
شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت
(دفتر اول ، بیت ۱۱۵)
- پنهان کردن اسرار از دیگران برای زودتر رسیدن به خواستهها:
گورخانۀ راز تو چون دل شود
آن مرادت زودتر حاصل شود
(دفتر اول ، بیت ۱۷۵)
- پرهیز از ناامیدی و همواره امید داشتن به کرم خداوندی:
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
(دفتر اول ، بیت ۲۲۱)
در حکایتِ «پادشاه و کنیزک» حداقل با ۵۰ نکتۀ اخلاقی، اجتماعی، روان شناسی، دینی، عرفانی و … مواجهیم. خواننده با خواندنِ این داستان و دقت در معانیِ واژهها و ابیات و بررسی و تحلیل تمثیلات و ریشهیابیِ توصیهها و راهنماییهای مولانا که گاه از زبانِ خودِ او و گاه از زبانِ شخصیتهای داستان بیان میشود، به سنگینیِ حجم اندیشهها و افزونیِ بارِ معانی بر الفاظ پی خواهد برد.
منابع:
شرح مثنویِ شریف، بدیع الزمان فروزانفر، ج۱، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۸۰٫
فرهنگ فارسیِ دکتر محمد معین.
لغتنامۀ دهخدا.
مثنوی معنوی، مولانا جلال الدین محمد، تصحیح رینولد نیکلسون، به اهتمام نصرالله پورجوادی، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۳
دوشنبه، خرداد ۲۱، ۱۴۰۳
هجوم اندیشه در حکایتِ آغازینِ مثنوی مولانا
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر