دوشنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۴۰۳

مصدق! آن‌که می‌گفتند حتی مسلم نبود

نخستین‌بار وقتی «سرتیپ آزموده» دادستان دادگاه فرمایشی دکتر «مصدق» به او اتهام بی‌دینی زد، در جلسه بیست‌و‌هشتم آبان‌ماه ۳۲ بود.

مصدق در جلسه‌ای بعدتر چنین پاسخ او را داد: "... قبل از اینکه به جواب تیمسار محترم مبادرت کنم، باید عرض کنم: اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله. [در این موقع دکتر مصدق از جای خود بلند شد] این شهادتین است که تمام مذاهب اسلام باید بگویند، یعنی «حنفی» و «شافعی» و «حنبلی» و «مالکی». این چهار مذهب «تسنن» و همچنین هر کس که مسلمان است این شهادتین را باید بگوید.


یک شهادت هم مال مذهب شیعه است: اشهد ان علیا ولی‌الله.» من در این دادگاه اقرار می‌کنم که مسلمان و شیعه اثنی‌عشری هستم. مسلک من مسلک حضرت سید‌الشهدا است. یعنی آنجایی که حق در کار باشد، با هر قوه‌ای مخالفت می‌کنم؛ از همه چیزم می‌گذرم. نه زن دارم، نه پسر دارم، نه دختر دارم؛ هیچ چیز ندارم مگر وطنم را در جلو چشمم دارم. [در این موقع دکتر مصدق به گریه افتاد]

رسول اکرم (ص) فرموده است: «قُم فَاستَقِم» ــ بایست و مقاومت کن. البته نفرموده است: «بدون مطالعه مقاومت کن. وقتی دیدی موضوعی به‌حق است بایست و مقاومت کن.» حالا من پیروی از مولای خودم را که در یک عمر کرده می‌کنم؛ و تا نفس دارم، دنبال عقیده صحیح خود هستم."

مصدق در جلسه ی هفدهم دادگاه بدوی.شنبه. ۷ آذرماه ۱۳۳۲ 
منبع: کتاب مصدّق در محکمه نظامی اثر جلیل بزرگمهر تهران انتشارات نیلوفر


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر