یک استاد تعریف کرده: سال ۱۳۸۶ تصمیم گرفتم با مادرم به زیارت «امامزاده داوود» برویم. چون مادرم کمردرد داشت، تصمیم گرفتم برای گرفتن شفا به امامزاده داوود متوسل شویم!
تا یک جایی با مینیبوس رفتیم و بقیه راه را که خاکی بود باید پیاده میرفتیم. تصمیم گرفتم قاطر اجاره کنم.
چیزی که برایم جالب بود این بود کرایه قاطر ۵ هزار تومان بود، درحالیکه همان زمان حقوق من که استاد دانشگاه بودم ساعتی۴ هزار تومان بود! یعنی تقریبا همطراز با حقوق یک قاطر!!
خلاصه این استاد بعد از برگشت از سفر زیارتی، در دانشگاه اعتراضیهای با این مضمون که چرا باید هزینه هر ساعت قاطر ۵ هزار و حق تدریس یک استاد دانشگاه هر ساعت ۴ هزار تومان باشد تنظیم و منتشر میکند.
اعتراض این استاد در اینترنت و شبکههای اجتماعی بازنشر شده و واکنشهای فراوانی پیدا میکند و دهها هزار کامنت میگیرد.
خود این استاد تعریف میکند که از بین هزاران مخاطب، یکی از مخاطبان کامنتی گذاشته بود که برایم فوقالعاده تأملبرانگیز و شوکهکننده بود.
«استاد دانشگاهی که در قرن ۲۱ و در عصر دانش و اتم و فضا و نانوتکنولوژی و فراگیری ارتباطات، هنوز برای زیارت و گرفتن شفا به امامزاده داود میرود، همطرازی حقوقش با یک قاطر، از سرش هم زیاد است»!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر