سه‌شنبه، تیر ۰۵، ۱۴۰۳

چرا پیامک‌های تبلیغاتی بدون اجازه کاربر ارسال می‌شود؟

حق طبیعی و قانونی هر شهروند است که از امکانات موجود که برای رفاه حال انسان‌ها طراحی و ساخته‌شده استفاده بهینه و مطلوب بکند.

حق همه شهروندان و استفاده‌کنندگان از امکانات و وسایل مدرن هم هست که تا آن‌جا که قانون و امکانات نرم‌افزاری وسایل مورد اشاره اجازه می‌دهد، از مزاحمت‌های احتمالی آن در امان باشند و سازوکاری در اختیار داشته باشند که جلو مزاحمت‌های احتمالی را بگیرند.

 تلفن همراه یک امکان و ابزار مدرن برای رفاه حال شهروندان امروزی است. همه شهروندان حق دارند به فراخور بودجه و امکانات خود، از امکانات این نرم‌افزار بهره‌مند باشند. نیز این حق را هم دارند که تا سرحد ممکن از مراحمت‌های احتمالی آن دور و ایمن باشند.

 ظاهرا امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزای برای به حداقل رساندن مزاحمت‌ها در استفاده از این وسیله، توسط طراحان و سازندگان نخستین آن مورد توجه قرار گرفته، و آن‌چه هم که در طراحی نخستن نبوده، با آشکارشدن مشکل حین استفاده و به مرور به ساختار آن افزوده شده است.

 به عنوان مثال؛ این امکان که استفاده‌کننده از این وسیله نام و شماره مخاطبی که با او تماس گرفته است را ببیند و بشناسد (caller id) از ابتدا در شمار خدمات این وسیله نبود و بعدا به امکانات آن اضافه شد.

یکی از مراحمت‌های خیلی ساده و پیش پا افتاده که در عین حال می‌تواند شدیدا با اعصاب دارنده این وسیله بازی کند و او را آزار بدهد، دریافت پیامک‌های ناخواسته است. برای این امر افراد می‌توانند حتی‌المقدور شماره خود را در اختیار همه‌کس قرار ندهند. این از سهم کاربر.

اما در سوی دیگر اپراتورهای ارایه‌دهنده خدمات تلفن همراه هم این امکان را دارند که راسا و بدون هماهنگی، انبوه پیامک‌های تبلیغاتی را روانه تلفن‌های همراه کاربران خود بکنند. اتفاق‌ی که از هر منظر که به آن نگاه کنی امری ناپسند، غیر‌قانونی و غیر‌شرعی است و از طرف دیگر نه تنها سود چندانی برای شرکت‌هایی که تبلیغ آن‌ها می‌شود ندارد، که بر عکس باعث خشم و ناراحتی اغلب کاربرانی می‌شود که این پیامک‌ها را دریافت می‌کنند.

می‌توان حدس‌زد تعداد قابل‌توجهی از کاربران تلفن همراه در ایران به محض دریافت این‌گونه پیامک‌ها که بدون اجازه برای آن‌ها فرستاده می‌شود، آن‌ر‌ا نخوانده از گوشی خود پاک می‌کنند. اغلب آن‌ها هم که این پیامک‌ها را می‌خوانند، غیر از آن‌که با یک نگاه تمسخرآمیز از کنار آن رد شوند، کار دیگری انجام نمی‌دهند و درصد ناچیزی از کاربران دستورالعمل این پیامک‌ها که غالبا ارسال یک کد عددی برای شماره خاصی برای اطلاع از نحوه خدمات است را اجرا و دنبال می‌کنند.

 با اوین وصف، تا کنون هیچ‌کدام از اپراتورهای تلفن همراه در ایران خود را مقید به رفع این‌گونه مزاحمت‌ها و و طراحی سازوکاری که کاربر بتواند راسا اقدام به حذف این پیامک‌ها کند، نکرده است.

تمام سازوکارهای پیشنهادی و موجود هم که تاکنون و در چند مرحله طراحی و به کاربران اعلام شده، ناقص و یا عملا بدون فایده‌است و کاربران پس از اجرای‌ آن‌ها باز هم با سیل این پیامک‌ها در تلفن خود مواجه هستند.

 این وضعیت نشان می‌دهد، هیچ‌یک از اپراتورهای سه‌گانه تلفن همراه در ایران، برای کاربران خود احترامی قائل نیستند و چون کاربر مجبور به استفاده از خدمات آن‌هاست، هرگونه که دلشان بخواهد با مخاطب و کاربر خود رفتار می‌کنند.

از طرف دیگر جای تعجب بسیار دارد که وقتی می‌شود با کسب رضایت کاربران و با ارائه خدمات متفاوت، کاربر بیشتری جذب کرد، چرا همه اپراتور‌های تلفن همراه در ایران اصرار دارند، همه خدماتشان دقیقا مشابه هم‌دیگر باشد و هیچ تفاتی بین یک اپراتور با اپراتور دیگر نباشد؟ (تفاوت‌های جزئی ملاک نیست)

به عنوان مثال؛ چرا یک اپراتور ابتکاری به خرج نمی‌دهد و اعلام نمی‌کند که مثلا می‌خواهد نخستین اپراتوری باشد که فقط با اجازه کاربران پیامک تبلیغاتی ارسال می‌کند و اگر مخاطب اجازه ندهد، ابدا پیامکی ارسال نخواهد کرد و با این ابتکار میزان اقبال و علاقه مردم به این طرح و اپراتور خود را بسنجد؟

 از همه این‌ها گذشته به نظر می‌رسد ارسال این پیامک‌ها و ایجاد این مزاحمت‌ها شرعا و قانونا خلاف باشد و باید در جایگاهی بالاتر سازمان تنظیم مقررات رادیوی و بالاتر از آن دولت و نمایندگان مجلس به این مسئله ورود کرده و جلو این مراحمت‌‌های انبوه برای کاربران و شهروندان را بگیرند.

ناگفته نماند که در توجیه قطع‌نکردن این پیامک‌ها بار‌ها گفته شده که حذف ارسال این پیامک‌ها، به یک بازار رقابتی و شغلی نوساخته که نام آن‌را «سیستم ارزش افزوده» گذاشته‌اند لطمه می‌زند، اما این عذر بد‌تر و خیلی بزرگ‌تر از گناه است. کمترین تردید وجود ندارد که هیچ اقتصادی نه‌تنها به‌واسطه ترغبیب مردم به مصرف‌گرایی کاذب و دلالی و واسطه‌گری رشد نمی‌کند، که واسطه‌های متعدد بین تولیدکننده و مصرف‌کننده، حکم انگل در یک سیستم اقتصادی را دارد و مانع جدی در راه فعالیت سالم اقتصادی و سرمایه‌گذاری و تولید و ایجاد شغل به معنای درست کلمه است.
منتشرشده در ایلنا

دوشنبه، تیر ۰۴، ۱۴۰۳

به‌جای نگهبان، آدم تربیت کنیم

به‌تازگی طرح نصب دوربین‌های پایش تصویری در اکثر شهرهای کشور در دستور کار فرمانداری‌ها قرار گرفته است. در کلان‌شهرها و شهرهای بزرگ، تعداد دوربین‌های بیشتر و در شهرهای کوچک هم به نسبت قراراست تعداد دوربین‌های کم‌تری نصب شود.

«در سال ۱۳۵۷ در ایران ما، به ازای هر صد هزار نفر جمعیت، کمتر از ۱۴ نفر زندانی داشته‌ایم، در حالی که اکنون دربرابر هر صد هزار نفر بیش از ۲۰۰ زندانی داریم.» (اقتصاد سیاسی، مناقشه اتمی ایران، محسن رنانی)

طی دست‌کم سه دهه، جمعیت کشور ما؛ حداکثر ۳ برابر، و در همین زمان تعداد زندانیان کشور ما دست‌کم ۱۵ برابر شده است.

این آمار مربوط به دست‌کم ۱۰ سال پیش است و در حال حاضر جمعیت زندانیان کشور دست‌کم ۲۰ برابر آمار سال‌‌های نخست پیروزی انقلاب است.

این افزایش زندانی که معنای دیگر آن افزایش بزه و تخلف و فساد است، در حالی اتفاق افتاده که تکنولوژی رو به توسعه و افزایش بوده‌است، آن‌هم به مقیاس بسیار بالا، اما توسعه تکنولوژی نتوانسته‌است جلو افزایش تساعدی جرم را بگیرد، سهل است برخی مواقع به افزایش جرم هم منجر شده‌است.

 در سال ۵۷ که در ایران به ازای هر صد هزار نفر جمعیت ۱۴ نفر زندانی داشتیم، دوبین‌های مداربسته پایش تصویری هنوز اختراع نشده بود. شاید ما راه را اشتباه رفته‌ایم و اکنون هم اصرار داریم همان روش چند دهه گدشته را طابق‌النعل‌بالنعل ادامه دهیم.

این روزها نماهنگ کوتاهی در شبکه‌های اجتماعی از یک سخنران عرب پخش می‌شود با این مضمون که «چین» صدها سال پیش با هزینه‌ بسیار گزاف «دیوار بزرگ چین» را برای جلوگیری از حمله بیگانگان طی چندین سال ساخت.

اما در همان ۱۰ سال نخست بعد از ساخته‌شدن این دیوار، چین سه بار مورد تعرض و حمله قرارگرفت. چون مهاجمان به راحتی به نگهبانان دروازه‌ها «رشوه» می‌دادند و نگهبانان دروازه‌ها را به روی آن‌ها می‌گشودند.

در این نماهنگ سخنران اشتباه بزرگ چین را «ساخت دیوار» معرفی می‌کند، در حالی که باید «نگهبان» می‌ساختند.

البته که «دیوار» و «نگهبان» در این نماهنگ استعاره‌هایی از اسلحه و انسان هستند و در ادامه هم سخنران اشاره می‌کند که جامعه‌ای که در آن سه رکن «خانواده»، «آموزش» و «اسطوره» تقویت نشده باشد، با فرض داشتن بلندترین دیوارها و قوی‌ترین سلاح‌ها، باز هم امن نخواهد بود.

جامعه امن «انسان امن» می‌خواهد و انسان امن، انسانی است که نه نیازی به «رشوه دادن» دارد، نه «رشوه‌گرفن».

مولی علی (ع) ۱۴۰۰ سال پیش گفته است: «از در خانه‌ای که "فقر" وارد شد، از پنجره‌ی آن "دین" خارج می‌شود.» فرد و جامعه‌ فقیر نه‌تنها دین نمی‌توانند داشته باشند که امنیت و آرامش هم نخواهند داشت.

بیاییم یک‌بار هم به جای سرمایه‌گذاری بر روی دیوار و اسلحه و دوربین، روی انسان و آموزش انسان سرمایه‌گذاریکنیم. شاید جواب داد.

جمعه، تیر ۰۱، ۱۴۰۳

گل صداقت

روزی شاه‌زاده‌ای تصمیم به ازدواج گرفت. با یکی از دانایان شهرش در این باره مشورت کرد.

دستور دادند که همه دختران شهر، به میهمانی شاه‌زاده دعوتند و شاه‌زاده در این جشن همسر خود را انتخاب می‌کند.

دختر خدمتکار قصر از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شد، چرا که عاشق شاه‌زاده بود، اما تصمیم گرفت که در میهمانی شرکت کند تا حداقل یک‌بار شاه‌زاده را از نزدیک ببیند.

روز جشن همه در تالار کاخ جمع بودند. شاه‌زاده به هر یک از دختران دانه‌ای داد و گفت کسی که بهترین گل را پرورش دهد و برایم بیاورد همسر آینده من خواهد بود.

شش ماه گذشت و با این‌که دختر خدمتکار با باغبانان مشورت کرد و از گل بسیار مراقبت کرد، ولی گلی در گلدان نرویید.

روز موعود همه دختران شهر با گل‌هایی زیبا و رنگارنگ در گل‌دان‌های‌شان به کاخ آمدند. شاه‌زاده بعد دیدن گل‌دان‌ها اعلام کرد که دختر خدمتکار همسر اوست.

همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش گلی نیست! شاه‌زاده گفت: این دختر گلی را برایم پرورش داده که او را شایسته‌ی همسری من می‌کند: گل صداقت! همه دانه‌هایی که به شما دادم عقیم بودند و ممکن نبود گلی از آن‌ها برويد!

کانال مصطفی نیکومنش

یکشنبه، خرداد ۲۷، ۱۴۰۳

فوتبال، بنگاه‌های مالی، شهرداری‌ها

  هیچکس مدعای این ندارد که ورزش‌کار صرفا کسی است که حتما در یک یا دو رشته ورزشی معروف و خاص داری شهرت ملی یا بین‌المللی باشد. مثلا فوتبالیست یا والیبالیست مشهوری حتما باشد.


 نه همین‌که انسان از سلامت جسمی متعارف برخودار باشد، و در هفته زمانی را برای پناه‌بردن به کوهگردی و پیاده‌روی هم اختصاص دهد؛ و تلاش کند تا آنجا که ممکن است برای تردد به‌جای سوار شدن بر خودرو شخصی یا عمومی پیاده‌روی را ترجیح دهد، هم سلامت شخصی و بدنی خودش در اولویت بوده و هم کمک به کاهش سوخت آلایندهایی چون بنزین و گازوییل نماید خودش ورزشکار است و البته فرهنگی هم.

از این منظر آقای «نادعلی» مسؤل سابق سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری کاشان، که سررشته یا تحصص در ورش خاصی نداشت، ورزشکار محسوب می‌شد و انتخاب ایشان به سمت مدیریت مجموعه‌ی سازمان رفاهی تفریحی کاشان، که به تازگی به عنوان دیگری تغییر نام داده، مورد اعتراض نبود. دستکم از این منظر مورد اعتراض نبود.

متولی ورزش شهر، شهرداری است، یا اداره ورزش و جوانان شهر؟ تردیدی نیست که متولی ورزش کشور وزارت ورزش و جوانان و به تبع آن، متولی ورزش در شهرستان‌ها هم اداره‌های ورزش و جوانان شهرستان‌ها هستند. با وظایف، تکالیف و امکانات مشخص.

متولی امور شهری هم شهرداری‌ها هستند با وظایف، تکالیف و امکانات مشخص.

اما از آنجا که ورزش هم به نوعی قسمتی از امور شهری حساب می‌شود، از این منظر این دو نهاد در قسمتی از وظایف و اهداف می‌توانند اشتراک راه و همپوشانی وظایف و اهداف داشته باشند و با برنامه‌ریزی برای رسیدن به نتایج بهتر به همدیگر کمک کنند.

تا اینجای کار هیچ مشکلی نیست. اما مشکل از آنجا آغاز می‌شود، که از یک‌طرف، همکاری، جای خود را به دخالت در کار همدیگر داده، و از طرف دیگر سیاست «شترمرغی» سرلوحه برنامه‌ها می‌شود و به وقت پریدن، شتر می‌شوند و به وقت باربردن، مرغ.

قسمتی از مشکل زیرساختی و ریشه در ساختار وزارت‌خانه ورزش و جوانان و و سازوکارهای تخصیص منابع و... دارد و قسمتی هم متوجه سیاست‌گزاری و نظارت نزد مقامات عالی یک شهر است.

در شهر کاشان دستکم ۱۰ سال است که همچون تعداد قابل از توجهی از شهرهای کشور، به جای آنکه اداره ورزش و وجوانان و متولیان شهر، شرکت‌های خصوصی را ترغیب و تشویق و جذب خدمات تی‌مداری و باشگاه‌سازی کنند، تمام بار مالی تیم‌داری و خصوصی‌سازی در امر ورزش را بر دوش شهردای گذاشته و خود را راحت کرده‌اند. بدون توجه به اینکه تیم و باشگاه سازی شهردای مصداق خصوصی‌سازی ورزش نیست و هیچکدارم از استاندارهای خصوصی‌سازی در محول کردن وظایف اداره ورزش و جوانان به شهردای، محقق نشده و لاجرم نتیجه مناسبی هم گرفته نمی‌شود.

به ندرت تیم‌های متعلق به بعضی شهردای‌های کشور موفق بودند سری در بین سرها داشته باشند یا نامی برای خود دست و پا کنند. اینرا مقایسه کنید با نام‌هایی مثل: سپاهان اصفهان، فولاد اهواز، مس کرمان، سایپا کرج، پیکان تهران، ترکتورسازی تبریز، ماشین‌سازی اراک، داماش گیلان، پاکدیس ارومیه، نساجی مازندان، شرکت صنایع چوب شموشک نوشهر، باریج‌اسانس کاشان، و... که تبدیل به برندهای معتبر در حوزه ورزش و اقتصاد شده و علاوه بر موفقیت‌ها در عرصه ورزش، در حوزه اقتصاد نیز بالاترین کمک را به امر تبلیغ محصولات تولیدی واحد تلیدی و کمک به تثبیت و تقوییت برند خاص آن محصول نموده‌اند.

نگاهی به این آمار کمک‌کننده است:

تهران: پرسپولیس ـ استقلال ـ پاس تهران ـ سایپا ـ صبا ـ راهآهن ـ پیکان ـ نفتتهران ـ بهمن ـ بانک

ملی ـ هما ـ کشاورز ـ آرارات ـ دارایی ـ استیل آذین ـ شهباز ـ عقاب ـ بانک تجارت ـ پارس خوردو ـ برق

تهران ـ بانک سپه تهران

اصفهان: سپاهان ـ ذوبآهن ـ پلی اکریل ـ تام اصفهان

گیلان: ملوان ـ پگاه (استقلال رشت گذشته و داماش آینده) ـ چوکا تالش ـ سپیدرود رشت ـ استقلال

انزلی

خوزستان: فولاد ـ نفت آبادان ـ استقلال اهواز ـ جنوب اهواز ـ نیروی اهواز ـ استقلالخوزستان ـ

نفتمسجدسلیمان ـ نورد اهواز ـ آب و برق ـ تاج آبادان ـ کارگر آبادان ـ تاج مسجدسلیمان ـ جم آبادان

آذربایجان شرقی: تراکتورسازی ـ شهرداری تبریز ـ ماشین سازی تبریز ـ گسترش فولاد

فارس: فجرشهیدسپاسی ـ برق شیراز ـ کمای شیراز ـ تاج شیراز

خراسان: ابومسلم ـ پیام مشهد ـ پدیده ـ گچ مشهد ـ آریا مشهد ـ سیاه جامگان

کرمان: مس کرمان ـ مس سرچشمه

مازندران: شموشک ـ نساجی ـ نفت قائمشهر ـ ایرسوتر ـ قدس ساری ـ وحدت ساری ـ تاج نوشهر ـ

شهرداری ساری

بوشهر: شاهین بوشهر ـ پاس بوشهر

هرمزگان: آلومینیوم ـ کاوه بندرعباس

کرمانشاه: شیرین فراز

یزد: شهید قندی ـ استقامت یزد

لرستان: گهردورود ـ خیبر خرم آباد

آذربایجان غربی: پاکدیس ارومیه

استان مرکزی: گسترش اراک

دوشنبه، خرداد ۲۱، ۱۴۰۳

هجوم اندیشه‌ در حکایتِ آغازینِ مثنوی مولانا

✍: مجید محسنی وادقانی/ نخستین حکایتی که مولانا پس از ۳۵ بیتِ آغازینِ مثنوی بیان می‌کند، حکایتِ پادشاه و کنیزک است. این حکایت از بیت ۳۶ مثنوی آغاز شده و با نتیجه‌گیری‌های آن تا بیتِ ۲۴۶ یعنی پیش از حکایتِ طوطی و بقال پایان می‌یابد.
 
 مولانا این داستان را در ۲۱۱ بیت سامان می‌دهد، اما اگر در محتوای داستان و ابیاتی که مرتبط با حکایت است کمی دقت کنیم می‌بینیم که از ابیات مزبور حدود ۱۱۱ بیت را می‌توانیم حذف کنیم، بدونِ آن‌که لطمه‌ای به اصل داستان وارد شود. یعنی این حکایت با ۱۰۰ بیت کامل است. به نظر می‌رسد این تعداد ابیات برای یک داستان عاشقانه در مقایسه با داستان‌های عاشقانه‌ای همچون «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» و یا «ویس و رامین» بسیار اندک است.

 خوانندۀ آشنا با متونِ داستانیِ مذکور با خواندنِ این صد بیت درمیابد که مولانا بدونِ بیانِ توصیفاتِ شورانگیز و تصویرسازی‌های خیال‌آمیز، سعی داشته است این ۱۰۰ بیت را محملی برای بیان مقاصد و اندیشه‌های خود کند.

 مولانا بدون مقدمه وارد داستان شده و تنها با یک بیت پادشاه را توصیف می‌کند:
بود شاهی در زمانی پیش از این
مُلک دنیا بودش و هم مُلک دین
   (دفتر اول، بیت ۳۶)

پنج اتفاق مهم در چهار بیتِ آغازینِ داستان روی می‌دهد:
 ۱- پادشاه به شکار می‌رود.
 ۲- کنیزکی را می‌بیند.
 ۳- عاشق او می‌شود.
۴- او را می‌خرد.
 ۵- کنیزک بیمار می‌شود.
به همین سادگی و بدون هیچ توصیفی از شخصی خاص و تصویرسازی از محلِ اتفاق.

 مولانا حتی از احساساتِ پادشاه و زیبایی کنیزک هیچ سخنی نمی‌گوید و بلافاصله، از این چند بیت، نکته‌ای را نتیجه می‌گیرد:
آن یکی خر داشت پالانش نبود
یافت پالان گرگ خر را در ربود

کوزه بودش آب می‌نامد به دست
آب را چون یافت خود کوزه شکست
   (دفتر اول ، ابیاتِ ۴۱ و ۴۲)

این دو بیت، خود دو حکایت است که مولانا آن‌ها را در نهایت فشردگی بیان کرده و به دو تمثیل تبدیل می‌کند. این دو تمثیل در حقیقت از یک اندیشه سخن می‌گویند و آن این‌که «همۀ نعمت‌ها در یک جا جمع نمی‌شود» و یا این‌که «برخورداری از نعمت‌ها توأم با محرومیت‌هاست.»

بیان این اندیشه در ابتدای داستان که تفسیرها و توضیح‌ها می‌توان برای آن گفت و نوشت، نشان می‌دهد که اندیشه‌ها در ظرف وجودیِ مولانا در حالِ سرریزی است و او با بی‌تابی در انتظار بهانه‌ای است تا اندیشه‌هایش را به دیگران اهدا کند.

مولانا در جای‌جای این حکایت و در مسیر تعریف داستان، توصیه‌ها، تذکرها و راهنمایی‌هایی را در قالب احادیث و تمثیل‌ها و رویدادهای روزمره و … بیان می‌کند، که در این یادداشت کوتاه و مجال اندک امکانِ بررسیِ همۀ آن‌ها نیست.

او با هر اتفاق کوچکی نتیجۀ بزرگی می‌گیرد و خوانندۀ داستان را با نکته‌ای مهم مواجه می‌کند. خواننده پس از خواندنِ قسمتِ کوتاهی از داستان خود را غرق در اندیشه‌هایی می‌بیند که ذهنِ او را درگیر، و برای درک آن‌ها می‌بایست در منابع دیگر جست‌وجو کرده و کتاب‌ها و مقالاتِ دیگری را مطالعه کند.

مولانا گاه در یک بیت چند نکته و اندیشه را بیان کرده و حتی بار معناییِ یک واژه، سنگینیِ معنا بر لفظ را به صورت شگفت‌آوری تا چندین برابر افزایش می‌دهد. برای نمونه به این بیت توجه کنید:

گر خدا خواهد نگفتند از بَطَر
پس خدا بنمودشان عجز بشر
   (دفتر اول ، بیت ۴۸)

   ‏این بیت در مورد طبیبانی است که خود را سرآمدِ طبیبانِ جهان می‌دانستند بدون آن‌که توجّهی به ارادۀ خداوند داشته باشند.
واژۀ «بَطَر» در لغتنامه‌ها به این معانی آمده است: غرور و تکبر، ناسپاسی و سرکشی، سرمستی و خوشی، کفرانِ نعمت، حیرانی و غفلت.

با کمی دقت در معنیِ بیت می‌توان دریافت که تمامیِ معانیِ «بطر» در این بیت صدق می‌کند. در این بیت علاوه بر بار معناییِ واژۀ بَطَر حداقل به سه نکته اخلاقی و اجتماعی و اعتقادی برمی‌خوریم که به اختصار عبارتند از:
۱- ذم و نکوهش بطر، با تمامیِ معانی‌یی که از آن گفته شد.
۲- اعتقاد به ارادۀ خداوند در انجام امور و ذکر «ان‌شاءالله»
 ۳- عجز و ناتوانیِ انسان در انجام امور بدون توفیق و ارادۀ الهی.

پر واضح است که برای تحلیل و تفسیر و توجیهِ هر یک از این نکات می‌توان به آیات و احادیث و سخنانِ اولیاء و اوصیاء و آثار متخصصان و صاحب‌نظران مراجعه کرد.

برای آشکاریِ بیشترِ سخن و در حد گنجایشِ این یادداشت به نمونه‌هایی دیگر بدون توضیح توجه کنید:
- علم و آگاهیِ خداوند از درونِ انسان و لزوم آشکار کردن آن در پیشگاهِ باری تعالی:
لیک گفتی گرچه می‌دانم سِرت
زود هم پیدا کنش بر ظاهرت
   (دفتر اول ، بیت ۶۰)
- ناتوانیِ عقل در شرح عشق (تقابل عقل و عشق) و تفسیر و شناخت عشق تنها با خودِ عشق:
عقل در شرحش چو خر در گل بخفت
شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت
     (دفتر اول ، بیت ۱۱۵)    
 ‏
- پنهان کردن اسرار از دیگران برای زودتر رسیدن به خواسته‌ها:
گورخانۀ راز تو چون دل شود
آن مرادت زودتر حاصل شود
    (دفتر اول ، بیت ۱۷۵)

- پرهیز از ناامیدی و همواره امید داشتن به کرم خداوندی:
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
      (دفتر اول ، بیت ۲۲۱)

   در حکایتِ «پادشاه و کنیزک» حداقل با ۵۰ نکتۀ اخلاقی، اجتماعی، روان شناسی، دینی، عرفانی و … مواجهیم. خواننده با خواندنِ این داستان و دقت در معانیِ واژه‌ها و ابیات و بررسی و تحلیل تمثیلات و ریشه‌یابیِ توصیه‌ها و راهنمایی‌های مولانا که گاه از زبانِ خودِ او و گاه از زبانِ شخصیت‌های داستان بیان می‌شود، به سنگینیِ حجم اندیشه‌ها و افزونیِ بارِ معانی بر الفاظ پی خواهد برد.

منابع:
شرح مثنویِ شریف، بدیع الزمان فروزانفر، ج۱، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۸۰٫
فرهنگ فارسیِ دکتر محمد معین.
لغتنامۀ دهخدا.
مثنوی معنوی، مولانا جلال الدین محمد، تصحیح رینولد نیکلسون، به اهتمام نصرالله پورجوادی، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۳

فوتبال، فساد، داوری و تبانی

روزنامه جام جم یک‌شنبه ۲۰ خردادماه از اعترافات تکان‌دهنده خداداد افشاریان، رئیس پیشین کمیته داوران فدراسیون فوتبال، درباره فساد گسترده در فوتبال ایران پرده برداشت.

افشاریان، که اکنون در بازداشت به سر می‌برد، به دست‌کم ۱۵ مورد تبانی در لیگ برتر و لیگ دسته یک اعتراف کرده و از نقش برخی داوران و کمک‌داوران در تعیین نتایج مسابقات خبر داده است. به گفته منابع آگاه، این داوران به زودی برای پاسخگویی به اتهامات خود به دادگاه احضار خواهند شد.

بر اساس این گزارش، افشاریان نام تعدادی از داوران و کمک داوران لیگ برتر را به عنوان عوامل تبانی ذکر کرده و اعتراف کرده است که این تبانی‌ها معادلات لیگ برتر و لیگ دسته یک را در سال‌های اخیر به هم زده‌اند.

گستردگی فساد در فوتبال ایران به حدی است که کیومرث هاشمی، وزیر ورزش، روز پنجشنبه رسما اعلام کرد فصل جدید لیگ برتر قطعاً با VAR (کمک داور ویدئویی) برگزار خواهد شد.

با این حال، مقامات دولتی و قضایی معتقدند که استفاده از VAR به تنهایی کافی نیست و باید با عوامل فاسد و رشوه‌بگیر در سیستم داوری نیز برخورد قاطع شود.

جام جم به نقل از یک مقام آگاه، از گستردگی فساد در باشگاه‌های فوتبال و دخالت مدیران، مربیان و داوران در تبانی و اعمال نفوذ بر نتایج مسابقات خبر داده است. این مقام آگاه هشدار داده است که در صورت برخورد با تمامی متخلفان، افراد زیادی از فوتبال ایران کنار گذاشته خواهند شد.

این افشاگری‌ها در حالی صورت می‌گیرد که روز گذشته فریبرز محمودزاده، مسئول وقت لیگ یک و معاون امور ویژه مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال، نیز بازداشت شده است.

رئیس پیشین کمیته داوران فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی در جریان یک پرونده فساد مالی با اتهام دریافت «رشوه» بازداشت شد.

بنا بر گزارش خبرگزاری ایسنا در روز چهارشنبه ۱۶ خرداد، خداداد افشاریان، رئیس سابق کمیته داوران فدراسیون فوتبال، در رابطه با پرونده «پرداخت رشوه از سوی باشگاه مس رفسنجان به برخی مدیران فوتبال» بازداشت شده است.

علاوه بر بازداشت خداداد افشاریان، پنج متهم دیگر در ارتباط با این پرونده به دادگاه احضار شده‌اند.

خبرگزاری ایسنا به نقل از «یک مقام آگاه» گزارش داده که «خداداد افشاریان در رابطه با این پرونده روانه زندان شده است.»

در اواخر اردیبهشت و در فاصله‌ای کوتاه پس از انتشار گزارش‌ها درباره پرونده‌ای جدید از گسترش فساد سیستماتیک در فوتبال ایران و احضار دو مدیر فدراسیون و یک سردبیر رسانه ورزشی در دادگاه، برکناری‌ها در فدراسیون فوتبال آغاز شد که برکناری خداداد افشاریان، رئیس پر حرف و‌حدیث کمیته داوران یکی از این موارد بود.

خداداد افشاریان پس از برکناری در دفاع از خود متنی را با عنوان «استعفانامه» در اختیار رسانه‌ها قرار داد و مدعی شد که «برای جلوگیری از حواشی بیشتر از سمتش کنار‌ه‌گیری کرده است»؛ اقدامی که برخی کارشناسان فوتبال در ایران آن را «به دستور مقامات قضایی و فدراسیون» و یا برای «دفاع از خود» دانستند.

خداداد افشاریان پیش از این نیز در ارتباط با تخلفات دیگری از جمله ایجاد تغییرات در شناسنامه پسرش برای صغر سن خبرساز شده بود.

محمدرضا فغانی، داور بین‌المللی فوتبال، پیش از این در گفت‌وگو با صدای آمریکا تأکید کرده که فساد در فوتبال ایران موضوعی ریشه‌دار است.

مهاجرت واژگان از زبانی به زبانی دیگر

 هیچ زبانی از زبان‌های دیگر «بی‌نیاز» نیست و  مهاجرت واژه‌ها در همه زبان‌ها وجود دارد. چنان‌که از زبان فارسی هم واژه‌های فراوانی به عربی راه یافته است.

پافشاری برای حذف کامل واژه‌های دیگر زبا‌ن‌ها، متعصبانه و اشتباه است. دیگر هیچ‌کس نمی‌تواند واژه‌های فارسی برای رادیو، تلویزیون، سینما، کتاب، عشق، شهید و ... برگزیند که همه مردم آن را به‌کار‌بندند.

زبان‌ها گاه به دلیل همسایگی، و گاه هم‌کیشی، داد و ستد زبانی و واژگانی دارند. زمانی که یک واژه دوره طولانی تاریخی را در زبانی دیگر بگذراند، از حالت «مهاجر» به «مقیم» تغییر هویت می‌دهد و تابعیت زبان مقصد را می‌گیرد.

این موضوع  در زیان فارسی با همسایگی و هم‌کیشی ما با زبان عربی اتفاق افتاده است. همچنان‌که شاید کسانی ندانند واژه‌‌های دفتر، وزیر، مهندس و... فارسی است که در عربی از آن اسم فاعل و جمع مکسر هم ساخته‌اند.

اصل بر این است تا زمانی که واژه‌های زیبای فارسی و متداول داریم، باید از آن‌ها‌ استفاده کنیم. زبان فارسی به دلیل قدرت ترکیب‌سازی و پشتوانه تاریخی، بسیار غنی و ثروتمند است و بی‌اعتنایی به آن ‌جفا به این میراث معنوی است؛ اما وقتی برای یک واژه، برابر مشخص و همه‌فهم در زبان تعریف نشده است، اولویت با واژه‌‌ غیر فارسی است که کاربرد عام یافته، و مخاطبان بیشتری آن‌را می‌فهمند؛ بنابراین، به عنوان نمونه واژه «وقت» را حتما تعداد بیشتری از مردم می‌فهمند تا «تایم».

کانال زین قند پارسی

درخواست فرانسه از لبنان برای کنترل حزب‌الله

 فرانسه به دولت لبنان اطلاع داده که عملیات نظامی اسرائیل در نخستین مرحله خود شامل حملات هوایی علیه تأسیسات حیاتی دولت لبنان (حومه جنوبی بیروت) خواهد بود.
مرحله بعدی حمله شامل ورود زمینی نیروهای اسرائیل به جنوب لبنان برای پاک‌سازی مناطق اطراف رودخانه لیتانی است.

فرانسه از دولت لبنان خواست که حزب‌الله را تحت فشار قرار دهد تا حملات خود به اسرائیل را متوقف کند تا پاریس بتواند تل آویو را متقاعد کند که این عملیات نظامی خود را متوقف کند.