تاریخِ نادانیِ ما
وقتی که علّامه «محمّد قزوینی» ( ۱۲۹۴_ ۱۳۶۸ ه.ق) بعد از عمری تحصیلاتِ حوزوی در ایران، و سالها پژوهش در اروپا و حشرونشر با بزرگترین خاورشناسانِ جهان و نشرِ آنهمه آثار تاریخی و ادبی فارسی و عربی و فراهمآوردن آنهمه یادداشتها به ایران بازگشت، ارادتمندان او، امثال سید «حسن تقیزاده» و «بدیعالزّمان فروزانفر» خواستند برای او ممرِّ معیشتی فراهم سازند که او پیرانهسر از گرسنگی نمیرد.
مصلحت در آن دیدند که ایشان را به استادی «دانشگاه تهران» دعوت کنند. مجلسی برای همین امر در دانشگاه تهران تشکیل شد که در آن تقیزاده و فروزانفر و همهٔ بزرگان عصر در آن جمع بودند. از علّامهٔ قزوینی نیز خواهش کرده بودند که به آن مجلس درآید.
سرانجام مسألهٔ استادی ایشان را مطرح کردند و قرار شد که شورای دانشگاه این موضوع را تصویب کند.
هریک از بزرگان دقایقی چند در فضایل علمی ایشان و جایگاه جهانی ایشان در حوزهٔ پژوهشهای ایرانی و اسلامی سخن گفت و همگی به دانشگاه تهران تبریک گفتند که علّامهٔ قزوینی چنین افتخاری را به دانشگاه داده و استادی آنجا را قبول کرده است.
کار در آستانهٔ تمامشدن بود که یکی از استادان دانشکدهٔ الاهیات، که در معارفِ طلبگی مرد فاضلی بود، و معلم صرف و نحو عربی بود، پرسید: ایشان استاد چه رشتهای خواهند بود؟
پاسخ دادند که استاد تاریخ.
آن استاد سادهلوح دانشکدهٔ الاهیات گفت: تاریخ را که بچّه خودش میخواند، استاد لازم ندارد!
مرحوم قزوینی با شنیدن این سخن برخاست و گفت: «آری، تاریخ استاد لازم ندارد.» و مجلس را ترک گفت و برای همیشه دانشگاه تهران را از وجودِ بیمانند خویش محروم کرد.
هرچه تقیزاده و فروزانفر و دیگر بزرگان عجز و لابه کردند، بههیچ روی حاضر نشد استادی
دانشگاه تهران را قبول کند.
.
رشدِ عقلانی جوامع بشری، بیشتر از آنکه به ارتقای طبّ و فیزیک و شیمی در آن کشورها وابسته باشد به میزان فهمی که از «تاریخ» دارند وابسته است. تاریخ، پیچیدهترین دانشِ بشری است. از فیزیک، از شیمی، از ریاضیات و نجوم بسی پیچیدهتر و دشوارتر است.
ما تصوّر میکنیم مورّخ کسی است که «ناسخالتواریخ» را حفظ کرده و میداند که در چه سالی فلان جنگ روی داده است و چند نفر در آن جنگ کشته شدهاند، و نام آن کشتگان چیست.
محمدرضا شفیعی کدکنی. درویش ستیهنده. تهران. ۱۳۹۷. ص ۱۰۲ و ۱۰۳
.
میرزا «محمّد بن عبدالوهاب قزوینی» مشهور به «علّامه قزوینی» ادیب و پژوهشگر کمنظیر تاریخ و فرهنگ ایران ۱۱ فروردین ۱۲۵۶در تهران بهدنیا آمد، و ۶ خرداد ۱۳۲۸ در تهران درگذشت.
علامه قزوینی جایی گفته: «با اینکه من مسلمان مذهبی هستم و روزی پنج بار در نماز لااقل قل هوالله را تکرار میکنم، با همه اینها اگر بخواهم سوره قلهوالله را در یکی از مقالاتم بنویسم،... قرآن را برمیدارم و سوره قل هوالله را حرف به حرف رونویسی میکنم.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر