حمله موشکی جمهوری اسلامی، به پایگاه «العدید» آمریکا در خاک قطر، نقطهعطفی در تاریخ روابط دو کشور است.
قطر که در دو دههٔ اخیر تلاش کرده بود رابطهای متفاوت از دیگر کشورهای عربی خلیجفارس با جمهوری اسلامی برقرار کند، ناگهان با وضعیتی روبهرو شد که احتمالا در تخیل خاندان آلثانی، خانواده حاکم بر قطر و حتی شهروندان این کشور هم نمیگنجید.
شهروندان وحشتزدهٔ قطری، در ویدئوهای منتشرشده موشکهای ایران را در آسمان کشورشان میدیدند و صدای انفجار را میشنیدند که آن لحظه مشخص نبود، مقصدشان کجاست.
جمهوری اسلامی بهتلافی بمباران تاسیسات اتمیاش توسط ایالاتمتحده، در عملیاتی بهنام «بشارت فتح» پایگاه نظامی این کشور در قطر را هدف قرار میداد.
پدافند هوایی قطر، در رهگیری موشکهای جمهوری اسلامی کاملاً موفق بود، و خساراتی به این کشور وارد نشد. اما ضربهای به روابط دو کشور خورد که سنگینتر و درازمدتتر از خسارتهایی است که ممکن بود از اصابت موشکهای ایران ناشی شود.
بمباران تاسیسات اتمی ایران توسط آمریکا در عملیات «چکش نیمهشب» در بامداد اول تیرماه ۱۴۰۴ برابر با ۲۲ ژوئن، ارتباطی با پایگاه نظامی آمریکا در قطر ـ جایی که حدود دو ماه پیش «دونالد ترامپ» در جریان سفرش به منطقه از آن بازدید کرده بود ـ نداشت.
ترامپ در آن سفر گفته بود جمهوری اسلامی بسیار نیکبخت است که همسایگانی چون قطر دارد که رهبران آن در پی جلوگیری از حملهٔ نظامی به ایران هستند.
ایران حملات موشکی به قطر را در قالب «دفاع مشروع» و ماده ۵۱ منشور ملل متحد توصیف کرد که البته از نظر حقوقی بهکلی مردود است.
دفاع مشروع باید در برابر حملهای فوری باشد، درحالیکه آمریکا اعلام کردهبود که عملیات چکش نیمهشب به پایان رسیده و حمله ایران هم نه واکنش فوری، بلکه عصر روز بعد (دوم تیر) بهخاک کشوری بود که میزبان یک پایگاه نظامی ایالاتمتحده بود.
مقامهای ایرانی که قصدشان برای حمله را از قبل به اطلاع قطر و آمریکا رساندهبودند، اعلام کردند که حمله صورتگرفته نه به خاک قطر، بلکه به پایگاه آمریکایی است، و مقامهای قطری نباید آنرا تجاوز نظامی ایران به تمامیت ارضی خود تلقی کنند، اما در عالم واقعیت، این حمله به خاک قطر بود.
مقامهای قطری بهسرعت در نامهای به شورای امنیت سازمان ملل متحد این تجاوز نظامی و نقض تمامیت ارضیشان را بهعنوان سند بینالمللی ثبت و سفیر جمهوری اسلامی در دوحه را هم احضار کردند.
چند روز بعد «مسعود پزشکیان» رئیسجمهور ایران در مصاحبه با تلویزیون قطری «الجزیره» قطر را دوست و برادر ایران خواند و گفت ایران به دوستان خود حمله نمیکند. اما واکنش مقامهای قطری نشان میداد که اعتمادی که تا قبل از حمله وجود داشت، به آن کیفیت دیگر وجود ندارد.
تصمیمگیران جمهوری اسلامی میان پایگاه آمریکایی و کشورهای میزبان آن در منطقه تمایز قائلاند و حمله را نه بهمنظور آسیب به میزبانان این پایگاهها مثل قطر، بلکه واکنشی به اقدامات نظامی ایالاتمتحده عنوان میکنند.
جمهوری اسلامی از قبل از حملات اسرائیل و آمریکا گفته بود که در صورت وقوع چنین رخدادی پاسخهای غیرقابلانتظار نشان خواهد داد و چون نمیتواند خاک ایالاتمتحده را بهطور مستقیم هدف قرار دهد، به منافع این کشور در منطقه حمله خواهد کرد.
سرتیپ پاسدار «امیرعلی حاجیزاده» فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران که در ساعات اول شروع حملات نظامی اسرائیل کشته شد، پیشتر گفته بود که همه منافع آمریکا در منطقه، هدف بالقوه موشکهای ایران است.
اما از میان همه آنها، قطر، مهمترین شریک و دوست جمهوری اسلامی برای «تلافی» عملیات آمریکا انتخاب شد.
دیماه ۱۳۹۸ که سپاه پایگاه هوایی عینالاسد آمریکا مستقر در عراق را هدف قرارداد، مقامهای بغداد این حملات را نقض تمامیت ارضی خود خواندند و زمانی که سپاه این حملات را برای هدف قرار دادن کردهای مخالف خود در اربیل تکرار کرد، رهبران کردستان عراق و دولت مرکزی این کشور چنان واکنشی نشان دادند که معلوم بود تکرار این رفتار در آینده، هزینه سنگینی برای جمهوری اسلامی به بار خواهد آورد.
درست مثل حمله موشکی سپاه به عمق خاک پاکستان برای هدف قرار دادن مخالفان خود که با واکنش سنگین اسلامآباد روبهرو شد.
پاکستان سفیر ایران را که در حال برگشت از تهران به اسلامآباد بود راه نداد و روابط با تهران را قطع کرد و بهسرعت با یک حمله موشکی به داخل خاک ایران، به اقدام جمهوری اسلامی پاسخ داد.
درسی برای سپاه و مقامهای تهران که دست به تکرار این کار نزنند، اما جمهوری اسلامی در جریان جنگ ۱۲ روزه، نزدیکترین کشور عربی به خود را قربانی حمله تلافیجویانه به ایالاتمتحده کرد.
احتمالاً با این برداشت که قطر به دلیل سابقه روابطش با ایران، واکنشی از جنس تهدیدهای عراق یا حمله پاکستان نشان نخواهد داد و امنترین حلقه برای زنجیرهای از واکنشهای بعدی است.
روش مقامهای قطری حفظ آرامش منطقه و پرهیز از دمیدن در درگیریهای نظامی در خلیجفارس با یک بلوغ سیاسی و منطق دیپلماتیک قابلستایش است. تا به اینجا تصور رهبران تهران غلط نبود.
بنابراین نه از حمله قطر به ایران مشابه رفتار پاکستان خبری بود و نه تهدیدهای لفظی شبیه عراق.
شوک اصلی در قطر نه بهدلیل نقض حاکمیت ملیاش توسط ایران، بلکه بهدلیل ضربه به رابطهای بود که در سالهای طولانی بر اساس حسننیت و دادن اولویت به دیپلماسی ساختهشده بود.
قطر خصوصاً در یک دهه اخیر، میانجی اصلی روابط پرتنش جمهوری اسلامی با غرب شدهبود. درحالیکه نقش سنتی عمان در این زمینه رو به افول بود، ایران سعی میکرد قطر را بهعنوان نمونهای از همسایگانش نشان دهد که در سختترین لحظات مثل تحریم شدنش از سوی کشورهای عربی، در کنارش ایستاده و کالای رایگان به آن میفرستد و از آن در روزهای سخت پشتیبانی میکند.
این سیاست هدفی بلندمدتتری دیگری هم داشت که واردشدن به توافقهای امنیتی و نظامی دوجانبه با کشورهای خلیجفارس بود، اما با حملات موشکی اخیر، نهتنها با قطر بلکه با دیگر کشورهای منطقه هم باید آنرا تا مدتها به بایگانی بفرستد.
از زمانی که ایران بهسوی قطر موشک شلیک کرده، دیگر نه از آن رفتوآمدهای سیاسی مرتب خبری است و نه حتی از تماسهای تلفنی رهبران دو کشور.
روابط به دلیل بینش قطریها خصمانه نخواهد شد، اگر چنین گفتوگوهایی بهصورت غیرعلنی در جریان باشد، قطریها ترجیح دادهاند علنی نشود که نشانهٔ واضحی از سردشدن آن روابط قبلاً نزدیک است.
حمله ایران نه آنقدر سبک بود که در خبرها نیاید، و نه آنقدر سنگین بود که خسارتهای گسترده به پایگاه نظامی آمریکا در قطر وارد کند اما موفق شد مهمترین دوست خود در منطقه را در وسط بحران شدید مشروعیت داخلی و مقبولیت بینالمللی جمهوری اسلامی طرد و موقعیت ایران را در میان همسایگانش بهشدت تضعیف کند.
فرامرز داور ایران وایر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر