مولی علی (ع) صلحطلب بود
آقای «پزشکیان» اگر نهجالبلاغه را عمیق و دقیق خوانده باشید، حتما تایید میفرمایید که مولی (ع) بیشتر از آنکه «انقلابی» باشد، «صلحطلب» بود.
۱. مولی علی در بخشی از نامه ۴۷ که بعد از ضربتخوردن آن حضرت خطاب به فرزندان انشا شده، و حکم «وصیتنامه» آن حضرت را دارد مینویسد: «أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي، بِتَقْوَى اللهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ "صَلاَحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ"، فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّكُمَا يَقُولُ: "صَلاَحُ ذَاتِ الْبَيْنِ" أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلاَةِ وَ الصِّيَامِ».
(شما را به «اصلاح» ذاتالبين توصيه مىكنم؛ زيرا از جدّ شما (ص) شنيدم كه مى گفت: «اصلاح» ميان مردم از تمام نمازها و روزهها برتر است.
در این نامه چندین نکته قابل توجه وجود دارد. اول اینکه نامه بعد از ضربتخوردن مولی علی (ع) نوشتهشده و اگرچه مولی معصوم است و هیچگونه حب و علقه دنیوی در مورد ایشان توجیه ندارد، با اینحال شرایط جسمی مولی در وضعیتی است که عموم اطبا از درمان آن حضرت قطع امید کرده و تحلیل جسمی او نشان میداد که او خود را در لحظات آخر حیات دنیایی خود میدیده و با توجه به اینکه پس از ضربتخوردن هم از این وضعیت به «رستگاری» یاد، و فرمود بود «بهخدای کعبه رستگار شدم» در شرایط رَستن از دنیا و بلاهایی دنیایی این نامه را با تمام «جان» مینویسد.
از طرفی مخاطب این نامه، ابتدا جمیع فرزندان و اهلبیت او ـ از جمله دو فرزند معصوم و ۴ فرزند همسر معصوم او ـ را بهعلاوه تمام کسانی که این نامه بهدستشان برسد، مخاطب قرار دادهاست. از این بابت شاید بتوان این نامه را ارزشمندترین نامه نهجالبلاغه و وصیتنامه اخلاقی، شرعی و شخصی مولی تلقی کرد.
از سوی دیگر بهخصوص توصیهای را از قول نبی مکرم اسلام (ع) بیان میکند که با گوشهای مبارک خود شنیدهاست. از این بابت هم محتوای نامه یک تاییده دستبالایی و فوقالعاده قویتری هم دارد. خطاب به فرزندانش میگوید از «جد شما» شنیدم. یعنی این توصیه، توصیه پیامبر اسلام است، اما بهجای واژه «پیامبر اسلام» برای تاکید بر صمیمیت از عبارت «جد شما» استفاده میکند.
بعد از این مقدمات، اصل سفارش مولی علی (ع) از قول پیامبر گرامی اسلام (ص) در این نامه توصیه به «اصلاح» است و ثواب این اصلاح ذاتالبین را از «تمام نماز و روزهها» برتر و بیشتر معرفی میکند.
همین یک توصیه موکد به صلح و اصلاح در حساسترین برهه حیات مولی، خطاب به تنها بازماندگان از ذریه پیامبر و از زبان آن حضرت، بهتنهایی برای اینکه مولی علی (ص) را یک «صلحطلب» بنیادین بدانیم کافی است.
۲. امام علی (ع) در خطبه ۴۳ پس از آنکه «جرير بن عبدالله بجلی» را بهعنوان نماينده خود براي گفتوگو با «معاويه» به شام فرستاد، يارانش از او خواستند که آماده مبارزه شود.
امام فرمود: مهيا شدنم براي جنگ با شاميان، با اينکه (جرير) را به رسالت به سویِشان فرستادهام، بهمعني اين نیست که راه «صلح» را بهروي آنها بستهام! و اگر بخواهند اقدام به «کار نيکي» کنند، آنها را منصرف ساختهام.»
مولی علی در این نامه هم ضمن تاکید بر صلحطلبی خود، در ادامه تاکید میکند «کار نیک» و صلح را «کار نیک» معرفی میکند. از طرفی پیش از آن نیز نمایندهای را برای مذاکره با رقیب برای کاهش احتمال جنگ و خونریزی فرستاده، اگرچه در همین خطبه اشاره میکند که احتمال داشت این مأمویت به بهای جان «جریربن عبدالله بجلی» تمام شود.
۳. در نامه معروف ۵۳ خطاب به «مالکاشتر» تاکید میکند که: «هرگز پیشنهاد "صلح" دشمن را ـ که خشنودی خدا در آن است ـ رد مکن! که آسایش رزمندگان و آرامش فکری تو، و امنیت کشور در "صلح" تامین میگردد.
در این نامه ضمن اینکه مالک را توصیه به استقبال از پیشنهاد صلح دشمن میکند، در ادامه ضمن آنکه صلح را موجب آسایش رزمندگان و آرامش فکری و امنیت کشور میداند، آنرا موجب «خشنودی خدا» هم اعلام میکند.
۴. در نهجالبلاغه حدود ۷۹ نامه از مولی علی (ع) خطاب به فرمانداران، فرماندهان، نمایندگان، فرزندان، بستگان و حتی دشمنان او ثبت شدهاست. از این میان ۵۰ نامه خطاب به افراد حقیقی و بقیه به خطاب به ماموران یا مردم بهشکل جمعی است. اما نکته جالب این است که از میان این ۷۹ نامه، بیشترین تعداد یعنی ۱۶ نامه خطاب به «معاویه» یعنی دشمنترین انسان در زمان او نوشتهشده و انشای نامهها نشان میدهد که اغلب در پاسخ به نامههای معاویه نوشتهشده و بین آن حضرت و دشمنترین انسان در زمانه او بیش از جنگ، نامهنگاری و مدارا و مسالمتطلبی در میان بودهاست.
شواهد مکرر دیگری مبنی بر تلاش مولی علی (ع) برای صلحطلبی و آرامش و توجه به حقوق بنیادین مردم ارجح بر نبرد و مقابله بوده مگر آنکه غیر از توسل به جنگ نتوان حقی را اقامه و فریضهای را ادا کرد.
اگر «نهجالبلاغه» شیوهنامه رفتاری حضرتعالی است، شایسته مینماید پیش از دستیازیدن به هر اقدامی که احتمال دارد خونی را به ناحق بر زمین بریزد و باطلی را ناحق کند، تامل بیشتری نموده و به هیچ عنوان راه مصالحه، مدارا را نبسته و به آن اتکا نموده و راه را بر بهانهجویی برای جنگطلبان و جنگجویان که جز سیاهی و ظلمت نمیطلبند را ببندید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر