سه‌شنبه، مهر ۰۸، ۱۴۰۴

ماشین چاپ ما را خواهد چاپید

اختراع ماشین چاپ در۳۰ سپتامبر ۱۴۵۲ به‌دست گوتنبرگ آلمانی مهم‌ترین تحول فرهنگی بود که سرنوشت بشر را تغییر داد، اما این اختراع، ۳۰۰ سال طول کشید تا از سوی امپراطوری عثمانی پذیرفته شود.


برای یک لحظه، نظری به نقشه جهان بیندازیم و ببینیم
آلمان، همسایه و چسبیده به امپراطوری عثمانی بوده، اما امپراطوری عثمانی ۳۰۰ سال در مقابل مهم‌ترین اختراع دنیای جدید یعنی دستگاه چاپ مقاومت می‌کند! 

در حالی‌که همان ماشین چاپ، تنها ۱۰ سال بعد به ایتالیا، فرانسه، اسپانیا و کل اروپای شرقی رسیده، و تنها در
ونیز ۱۰۰ چاپ‌خانه دایر، و ۲ میلیون جلد كتاب تنها در همان ونیز چاپ می‌گردد. این یعنی چندین برابر کل کتاب‌ها در کل کشورهای اسلامی از اول ظهور اسلام تا آن زمان تنها در شهر ونیز!

عثمانی وقتی از
 «ماشین چاپ» آگاه شد، سلطان بایزید در ۱۴۸۵ با صدور فرمانی از مردم خواست از خواندن کتاب‌های چاپی که غیرقانونی وارد می‌شد پرهیز کنند!

سلطان سلیم اول
نیز در ۱۵۱۵حکم پدر را تمدید کرد و کسانی که به تاسیس چاپ‌خانه دست‌زدند، مجازات اعدام برایشان در نظر گرفت!  

عثمانی، ۳ قرن مقاومت کرد! آن زمان که صنعت چاپ در اروپا یک ودیعه الهی شمرده می‌شد، فقهای اهل سنت، شیخ‌الاسلام و مفتی اعظم، چاپ به زبان‌های ترکی، عربی و فارسی را حرام دانسته و می‌ترسیدند که اغلاط چاپی در متون دینی راه‌یابد و به آن‌ها بی‌احترامی شود!

حتی وقتی برخی کشیشان ارامنه دو قرن بعد از اختراع گوتنبرگ، چاپ‌خانه‌ای در
استانبول بر پا کردند، در ۱۶۹۸ تجهیزات چاپ‌خانه‌شان به امر سلطان عثمانی و به‌دست ینی‌چریها تخریب شد!

 ۲۳۳ سال بعد کم‌کم فهمیدند صنعت چاپ مفید است و فشار را شل کردند! سلطان عثمانی اجازه چاپ داد، و فتوای مفتی اعظم نیز تغییر کرد و صنعت چاپ بنام «باسمه» و «باسمه‌خانه» در قلمرو عثمانی متولد شد.

اما پس از ۳۰۰ سال نیز
تنها به چاپ قرآن رضایت دادند. مدت‌ها گذشت تا به‌قول جودت‌ پاشا «ارباب تعصبه» متقاعد شدند که چاپ متون دینی اشکال ندارد، و فقها با استناد به اصل فقهی «الامور تعتبر بمقاصدها» اجازه چاپ را دادند.
 
این تازه، نخستین کشور مسلمان بود و گر نه، ایرانِ ما همچنان در خواب قرون ماند تا زمان شکست‌هایش در جنگ با روسیه و توسط
عباس میرزا در ۱۸۱۷یعنی در حدود ۴ قرن بعد، ماشین گوتنبرگ بالاخره به ایران رسید!

این یعنی نشنیدن به‌موقع نبض زمانه و تعطیلی تولید فکر در تمام حوزه‌ها. یعنی آغاز دوره زوال و فروپاشی به‌خاطر ندیدن به‌موقع هیولایی که از چهار قرن پیش دمِ دروازه ایستاده بود!

 به‌دنبال آن، تکه‌تکه‌شدن امپراطوری عثمانی مانند یک کیک خوشمزه و خورده‌شدن توسط انگلستان و فرانسه و غرب، و البته خنجر
اردبیل اغلو یعنی صفویان از پشت که بر فرقه عثمانی فرود آمد.

ملت‌هایی که نبض زمانه را نمی‌فهمند، هر چه‌قدر هم بزرگ و عظیم‌الجثه باشند، عینا مانند دایناسور، سرنوشت‌شان انقراض است که ۶۶ میلیون سال قبل نتوانستند خودشان را با عصر یخ‌بندانِ حاصل از اصابت شهاب سنگ (چیکسولوب) بر زمین تطبیق دهند.

به‌راستی که واقع‌گرایی و درک به‌موقع نبض زمانه، موهبتی عظیم است.
©️ کانال تلگرامی علی مرادی مراغه‌ای با اندکی تغییر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر