ظاهرا بنیانگذار مفهوم «تئوری توطئه» در یکی دو قرن اخیر را «ناپلئون» گذاشت، همو که جمله معروف «کار کار انگلیسیهاست» از او، جمله کلیدی سریال «دائیجان ناپلئون» اثر جاودانیاد ناصر تقوایی در خاطرهها ماندگار شد. بریتانیا حدود یک هزاره بزرگترین امپراتوری آبی جهان بود. همانگونه که اتحاد جماهیر شوروی بزرگترین امپراتوری خاکی یا خشکی و سرزمینی جهان بود.
اساسا اغلب اروپاییها، خانه و زندگی ثابتِشان اروپا بود، باغ و ییلاقاتشان در سراسر آفریقا و آسیا پراکنده. هند که امروز در اقتصاد و فناوری و دموکراسی، بریتانیا را پشت سر گذاشته، تا حدود یکسده پیش مستعمره انگلیس بود. این باور که «کار کار انگلیسیهاست» واقعیت داشت، اما بریتانیا سه سده پیش و پس از درگیریهای مکرر بر سر تکمیل سلطه خود بر آمریکایِ نویافته، و بیخردی بر سر رفتار با مهاجرین به آمریکا، اول آمریکا را از دست داد.
سپس در دو جنگ جهانی بهمرور بسیاری از مستعمرات خود از جمله هند را و تقریبا دستاش در آسیا کوتاه شد. با ورود آمریکا به جنگجهانی دوم و کمک به نجات متفقین از شر فاشیسم هیتلری، سیادت جهانی خود را هم از دست داد. با اینحال تا همین اواخر در اکثر کشورهای جهان که مستعمره آن کشور هم نبودند، سرمایهگذاریهایی داشت که نوع تقسیم درآمد آن سرمایهگذاری، بیشتر کشور میزبان را به یک مستعمره تبدیل میکرد. طلای سیاه که از زمین جوشید، بزرگترین و بیشترین تجهیزات استخراج و پالایش نفت را عموما همین بریتانیا داشت. بر همین اساس «قرارداد دارسی» که حق انحصاری کشف و استخراج و پالایش نفت در ایران را ۶۰ سال در اختیار این انگلیس قرار میداد، در ۱۹۰۱ و زمان قاجار بین ایران و دارسی منعقد شد. بعد از قاجار و پس از فترتی که در اثر جنگ جهانی دوم ایجاد شده بود، تغییراتی که منافع بیشتری برای ایران تضمین میکرد در قرارداد داده شد، اما در زمان دولت مرحوم مصدق صنت نفت ایران ملی اعلام و دست بریتانیا از «مفتخریدن» نفت ایران کاملا کوتاه شد. این اتفاق نقطه عطفی در تاریخ سیاست خارجی ایران است که دوست و دشمن، همیشه برای منافع خود به آن استناد میکنند.
اقلیتِ ناچیزِ مخالفِ مصدق آنرا به زیان ایران و مصدق را خائن میدانند، اکثریت موافق طرح، بعضی مصدق را قهرمان ملی و بعضی با وجود اینکه اصل طرح را دربست قبول دارند، اما مصدق را خائن میدادند. بگذریم. انگلیس با همه حیلهگری، استعمارگری و سیادت چندین قرنه بر جهان، به ایران بهاندازه یک دهم شوروی دیروز و روسیه امروز خیانت نکرد. چه کسی است که نداند حوزه قفقاز همه متعلق به ایران بوده و طی حدود دو سده گذشته بهزور از ایران جدا و به شوروی الحاق شد؟ چه کسی است نداند شوروی کمونیستی با ایجاد احزاب دستنشانده چپ در ایران و از جمله حزب توده که رسما و بدون شرم و با افتخار تحتالحمایگی خود به روسیه را اعلام و خواستار واگذاری نفت شمال به روسیه بودند، به منافع ملی ما ضربه زد و نهایتا منجر به انقلاب ۵۷ شد؟ چه کسی است که نداند روسیه ابتدای انقلاب قول داد نیروگاه بوشهر را راهاندازی کند، اما بهرغم دریافت وجه قرارداد، دو دهه در اجرای تعهدات خود تأخیر داشت و هیچ خسارتی هم بابت آن نپرداخت. این در حالی بود که در جریان جنگ ایران و عراق، نخستین قدرتی که به عراق که تا سال ۶۲ در فهرست تروریستی غربیها بود، میگ و سوخو داد و بلافاصله بعد از این کمکِ جنگافزاری، ایران بزرگترین شکست تاریخی در جنگ ۸ ساله را تجربه کرد، همین روسیه بود. سیاهه ظلمها، خیانتها و جنایتهای روسیه در حق ایران آنقدر زیاد و مشهود است که نیاز به فهرستکردن و ارائه شواهد نیست. اما بهعنوان نمونه برجسته از خروار جنایتهای این همسایه ـ بهقول فرمانده سابق سپاه قدس ـ «نامرد» که نه فقط منافع ملی، که حیثیت سیاسی و مذهبی ما را هم نشانه گرفت، به دو نمونه اشاره میکنم تا نشان دهم پوتینلیسها تا چه اندازه زبون، حقیر، بیشخصیت، مخالف منافع ملی و مخالف بینات مذهبی دین مبین اسلام و در عینحال «شرقگدا» هستند. یکی حمله مسلحانه و خونین به حرم امام رضا در مشهد که هنوز کفن شهدای آن خشکنشده و هنوز شاهدانی از آن دوران زنده هستند.
این بیحرمتی به حریم حرم، عبور از خطوط قرمز حیثیت و آبروی دینی یک خداباور است که به آب زمزم هم تطهیر نمیشود. اما چرا پوتینلیسان در این مورد که خسارت دنیا و آخرت برایِشان بهدنبال دارد و بیحیثیتی و بیآبرویی دینی، داوطلبانه خود را بهخواب میزنند؟ اللهاعلم. دومین مورد: حالا که مکانیسم ماشه برحستهشده و همه تلاش میکنند تا از قِبل آن نیشی به دولت حسن روحانی و امور خارجه او بزنند، بدون اینکه یادشان باشد: ۱ـ جواد ظریف در گفتوگوی شفاهی با سعید لیلاز تصریح کرده که در روابط خارجی «میدان» «راهبر» بود و دیپلماسی «پیرو»
و ۲ـ بعد از افشاشدن این گفتوگو که قراربوده محرمانه بماند، رهبری در تایید همین سخنِ وزیر امور خارجه تاکید کرد که تصمیمات مهم در همه دنیا در مراجع بالادستی اتخاذ میشود و امور خارجه فقط مجری است، لازم است یادآوری شود که رفیق روسیه به تمام قطعنامههای موضوع برجام که قبل از آن در شورای امنیت تصویب شدهبود، با وجود داشتن حق وتو، نهتنها وتو نکرده که رای مثبت هم داده بود.
این ادعای دروغ این روزهای وزیر خارجه به قول اهل حقوق: حکم «انکار بعد از اقرار دارد که مسموع نیست».
دو دهه پیش رسانه ملی ملی ایران برای تاکید بر همان باور سنتی ناپلئونی که «کار کار انگلیسیهاست» سریالی ساخت با عنوان «کیف انگلیسی» و در نهایت تحقیر، نمایندگان ایرانی را ـ که از همین آب و خاک بودند ـ چنان تحقیر کرد که به هدیه یک کیف انگلیسی، در پارلمان به طرح و لوایحی رأی میدهند که تضمینکننده منافع انگلیس است نه ایران. یک دهه بعد نیز عدهای جوان انقلابی ریختند و سفارت انگلیس را بههم ریختند. تاوان آن حرکت انقلابی را البته مردم ایران تا قِران آخر پرداختند، و باز پاداش حملهکنندگان هم از جیب ملت ایران پرداخت شد. اما دولت بریتانیا برگشت و سفارت دوباره گشوده شد. بعد از آن عدهای تلاش کردند با شعارنویسی روی دیوار این سفارت، کلاهی از نمد «انگلیسستیزی» نصیب خود کنند، اینبار البته خسارات را ملت ایران پرداخت، اما دیگر پولی در کار نبود که پاداشی به شعارنویسان پرداخت شود. . کوتاه سخن اینکه سه جزیره استراتژیک بوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ رسما و مطابق اسناد بینالمللی متعلق به کشور ایران است. اما روسیه و چین بارها پای بیانیههایی که آنرا متعلق به کشوری دیگر میداند، امضا زده و وقیحانه خواستار مذاکره ایران و امارات بر سر تملک ملکی شدهاند که سند رسمی منگولهدار آن دست ایران است. در چنین شرایطی سادهترین و پیشپاافتادهترین واکنش به این وقاحت و گستاخیها، اخراج سفرای چین و روسیه از ایران و قطع روابط با آنها و گشایش سفارت کدخدای جهان در ایران بود. اما آنها که فکر میکنند ایرانی خود را به یک «کیف انگلیسی» میفروشد، حیثیت و آبرو و اعتبار پارلمان و سیاست خارچی خود را به دست مشتی ابله به لیسیدن پوتینِ اولیانوف فروختند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر