دوشنبه، تیر ۲۷، ۱۳۹۰

اقتدار بدون مانور، مانورهای بدون اقتدار

رسانه ملی ایران از چند سال پیش قسمتی از بهترین وقت خود در ساعات پربازدید، در ایام تعطیلات نوروز را اختصاص به پخش برنامه «قوی‌ترین مردان ایران» داد. برنامه‌ای که در آن عده‌ای از مردان تنومند با عضلات برجسته، کارهای خارق‌العاه می‌کردند. وزنه‌های بسیار سنگین را در کمترین زمان جابه‌جا می‌کردند. ماشین‌های سنگین را با خود می‌کشیدند و... و در هر برنامه نیز یکی به عنوان برنده معرفی می‌شد تا در برنامه فینال با بقیه برگزیده‌ها رقابت و نهایتا قوی‌ترین مرد سال ایران معرفی شود.
این برنامه بعدها با استقبال مردم به روزهای دیگر سال نیز راه پیدا کرد. نمایش این صحنه‌ها که بار خشونتی مخفی و منفی را به همراه داشت، جدای از آنکه برای بازیگران آن شهرتی کاذب را فراهم می‌کرد، برای طیف وسیعی از جوانان که به دلیل مشکلات عدیده اجتماعی قادر به بر‌آورده نمودن کف آرزوهای حقیقی و ذاتی خود هم نبودند، ایجاد کننده سرخوردگی و افسردگی بود و به شکل خاموشی ایجاد خشونت خفته می‌نمود. این رقابت منفی آرام و خاموش رشد می‌کرد و تا بدانجا پیش می‌رفت که رقابت موضوع خشونت می‌شد.
قانون‌گریزان و نیروهای شرور اجتماع، از این غفلت بهترین استفاده را نموده و از بین جوانان سرخورده و افسرده و وانهاده به نفع خود یارگیری نمودند. آثار این تمرد را می‌شد به شکل افزایش لات‌بازی‌های محلی و جاهلی‌گری و قداره‌بندی، از یکطرف و از طرف دیگر گرایش به سمت باندهای توزیع و فروش مواد مخدر و مشروبات الکلی و گرایش به سمت فساد اخلاق مشاهده نمود.
در این میان مسئولین امر به جای چاره‌اندیشی و حل کارشناسانه مسئله، به پاک کردن صورت مسئله و مخالفت با کارشناسان اقدام نمودند.
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی از چند سال پیش تلاش نمود با برگزاری مانورهای خشمگین ضربت محلی همراه با تبلغات وسیع و فراوان به‌رغم مخالفت آشکار کارشناسان حقوقی (+) و قضایی (+) و فرهنگی (+)، تحت عنوان «ارتقای امنیت اجتماعی» (+) با نمایش اقتدار پلیس با این پدیده مبارزه نماید. در مرحله اول این طرح (+) نیروهای پلیس با صورتهای پوشیده و اغلب شبانه وارد مخفی‌گاه اراذل و اوباش محلی شده و ضمن برخورد خشن و تحقیرآمیز در محل زندگی، آنها را بازداشت و بعدا با رفتار تحقیرآمیز مثل آفتابه بر گردن انداختن (+) و گرداندن در سطح شهر، فیلم‌برداری و نمایش آن در رسانه ملی، تحقیر آنها را شدت بخشیدند.
این طرح علاوه بر جمع‌آوری اراذل و اوباش و مزاحمین نوامیس مردم در سطح محلات، فروش و توزیع کنندگان مواد مخدر را نیز با هدف مبارزه با روند رو به افزایش مصرف این مواد، پوشش می‌داد. طرح بعد از آن در چندین مرحله و در دیگر شهرستان‌ها ادامه یافته و هم اکنون نیز ادامه دارد.
دیروز رسانه‌ها خبر از قتل خیابانی «روح‌الله‌داداشی» قوی ترین مرد ایران دادند که پس از یک زد و خورد عریان در خیابان‌های شهر اتفاق افتاده است. (+) چندی قبل نیز رسانه‌ها خبر از زد و خوردی دیگر داده بودند که بر خلاف اینبار قربانی از مردم عادی و قاتل یکی از «قوی‌ترین‌مردان ایران» بود.(+) قتلی که «امیرقرایی» قاتل آن بود و آن زمان «مرحوم «داداشی» در مصاحبه با رسانه‌ها از وقوع آن ابراز تاسف نموده بود.(+)
اینکه امکان دارد به‌رغم رعایت بیشترین استانداردهای امنیتی و توجه کافی به بسترهای لازم تعادل روانی شهروندان و قانومندی بالای کشور، بازهم «روح‌الله‌داداشی» قوی‌ترین مرد ایران کشته شود و یا «قرائی» مرد دیگری از همین صنف مرتکب قتل شود امر بعیدی نیست اما چنین اتفاقی در صورت تحقق در بدترین شرایط یک استثنا است نه قاعده کلی.
طی دستکم یک‌سال گذشته بارها و بارها اخبار خشونت‌آمیز از این دست به شکل بی‌سابقه‌ای در رسانه‌ها منعکس شده است که در ساده‌ترین شکل از تشدید روزافزون خشونت و نیاز به چار‌جویی عاجل برای آن، حکایت می‌کند. این البته جدای از اخبار پرشمار و متعددی است که اخیرا از خشونت، و تجاوزهای دسته‌جمعی بر علیه زنان، اجازه ورود به رسانه‌ها و انتشار را پیدا کرده‌اند.
مشاهدات عینی شهروندان به علاوه منابع رسمی نیز حکایت از رواج و گسترش بیش از پیش مصرف مواد مخدر حتی در اماکن عمومی می‌کند.
مسئولین امنیتی و فرماندهان ارشد انتظامی اما کماکان اصرار بر تکرار تجربه آزمون و خطایی دارند که نتایج خطای آن به شهادت علائم موجود بارها بر همگان ثابت شده و قبل از ان هم توسط کارشناسان امر رصد و مورد اعتراض قرار گرفته بود.
قتل دردناک «روح‌الله داداشی» قوی‌ترین مرد ایران پس از زد و خورد عریان در خیابان‌های شهر یک‌بار دیگر به روشنی این هشدار را به دنبال دارد که غفلت چند سال اخیر حاکمیت و خصوصا نیروهای امنیتی و انتظامی از مقوله امنیت و تمرکز شدید بر دفع خطر فتنه و جریان انحرافی و سرنا را از سر گشاد باد کردن، (+) توان آنها برای دفاع از حقوق شهروندان و حفظ امنیت را به شدت کاهش داده و برای جبران این نقص چاره‌جویی فوری لازم است.
روزگاری نه چندان دور در این کشور «رضاخان میرپنج» تلاش می کرد با سوزاندن نانوا و پختن قصاب و با ارعاب و نمایش پوشالی اقتدار امنیت ایجاد کند. به همان اندازه که او موفق بود نمایش‌های پوشالی اقتدار امروز هم موفقیت آمیز خواهد بود. تا دیر نشده باید چاره‌ای اندیشید.
این نوشته در امروز نیوز اینجا
.............درخبرنگارن سبز اینجا
در همین رابطه:
کمربند قهرمانی روح‌الله داداشی تقدیم به دکتر احمدی‌نژاد
توجه نیروی انتظامی از مسائل اصلی به مسائل فرعی جلب شده است
کارشناسان: صداو سیما مقصر اصلی این اتفاقات است

خبرگزاری‌های ايران خبر توليد نمی‌کنند

خبرنگاری جزء مشاغل سخت و زیان‌آ‌ور طبقه‌بندی شده و در اکثر کشور‌ها خبرنگاران از امتیازهای ویژه‌ برای این طبقه‌بندی برخوردارند.
«تولیدخبر» کار طاقت‌فرسایی است و گاهی حتی نیاز به خطر‌کردن، شجاعت، و ورزیدگی خاصی دارد. بعضی از خبرنگاران به ترفندهای خاص و خطرناک و با حضور مستقیم در محل خبر و مشاهده عینی سوژه، تولید خبر می‌کنند. این محل خبر ممکن است میدان جنگی سخت، محل درگیری چند مست لایعقل، محل درگیری خیابانی پلیس و تظاهرات کنندگان معترض و مواردی مشابه باشد که ناگفته پیداست در چنین فضاهایی خطر خبر نمی‌کند و محتمل است ناغافل برسد و خبرنگار خود سوژه خبر بعدی باشد که موضوع آن «مرگ» است.
خطر کردن و به استقبال مرگ رفتن شهامت ویژه‌ای طلب می‌کند که این شهامت، از ایمان به کار خبرنگاری و ایمان به اینکه این کار ارزش خطر‌کردن دارد آغاز می‌شود. ناگفته پیداست که چنین فضایی با پشت میز نشستن و کپی کردن خبر از منبعی و انتشار آن با دخل و تصرفی اندک و یا حتی بدون کمترین دخل و تصرف، جور در نمی‌آید.
اما چرا این نقیصه گریبانگیر خبرگزاری‌های کشور شده است؟
بدون کمترین تردید به سیاست‌گذاری کلان مدیران این خبرگزاری‌ها در عزل و نصب و استخدام کارمندان بر‌می‌گردد. در اکثر این خبرگزاری‌ها تخصص و شجاعت ویژه داشتن و آشنایی با چم و خم‌های این حرفه و تحصیلات همسو با آن در درجه اول اهمیت نیست. اصلی‌ترین شرط برای همکاری و پذیرش و استخدام شروط عمومی تعریف شده‌ای است که کمترین مناسبتی با تخصص ندارد. از طرف دیگر مدیران این خبرگزاری‌ها خود نیز به ارزش و اهمیت والای کار تولید خبر و نقشی که رسانه پویا و فعال در پروسه توسعه متوازن یک کشور می‌تواند بازی کند، واقف نیستند و بیشتر به کارکردهای سطحی با بازده کوتاه مدت آنهم برای منافع طیفی خاص توجه دارند. البته ناگفته پیداست که اکثرا هم کارگزار این طیف خاص هستند و در صورت عدم توجه به نظرات آن‌ها باید عطای کار را به لقایش ببخشند. دست آخر اینکه همه ارکان یک خبرگزاری باید به پروسه تولید خبر و کار خبرگزاری پیش از اندشیدن به یک شغل به عنوان یک خدمت نگاه کنند. که نمی‌کنند.

یکشنبه، تیر ۲۶، ۱۳۹۰

بی‌طرفی در روزنامه‌نگاری

متاسفانه در کشور ما، با توجه به اینکه طی سال‌های اخیر، روزنامه‌نگاری قرابت بسیار سنگینی با قلمرو سیاسی پیدا کرده‌است، به محض صحبت از «طرفداری» یا «بی‌طرفی» روزنامه‌نگار، بلافاصله ذهن به سمت گرایش سیاسی متوجه می‌شود، حال آنکه به‌رغم آنکه سیاست خبر‌سازترین حوزه‌ در عالم خبر و رسانه و روزنامه‌نگاری است، اما منظور از بی‌طرفی در این حوزه‌ها بی‌طرفی عام است.
تصور کنید که خبرنگار یک رسانه ناخواسته در معرض گزارش خبر مرگ یکی از نزدیک‌ترین بستگان خود قرار گرفته و قرار است موضوع مرگ گزارش شود. اید‌ه‌ال اخلاق روزنامه‌نگاری این است که این خبر با خبر مرگ یک غریبه توسط روزنامه‌نگار یکسان گزارش شود و احساسات روزنامه‌نگار گزارش را تحت تاثیر خود قرار ندهد. یا مثلا وقتی گزارش‌گری مسئولیت گزارش یک مسابقه ورزشی را بر عهده دارد که خود از علاقه‌مندان و طرفدارن یکی از تیم‌های مسابقه است، منشور حرفه‌ای روزنامه‌نگاری توقع دارد، هیچکدام از مخاطبین روزنامه از گزارش متوجه نشوند که تیم محبوب گزار‌ش‌گر مسابقه کدام تیم است.
با این تعریف «بی‌طرفی» در روزنامه‌نگاری اگرچه یک هدف نیست اما میزان نسبتی که روزنامه، رسانه و روزنامه‌نگاران با آن برقرار می‌کنند، تعیین کننده میزان موفقیت یا ضعف روزنامه‌نگار و در ‌‌نهایت ضعف و قوت رسانه است و از این زاویه بی‌طرفی مطلق می‌تواند برای جامعه رسانه و مخاطبین آن یک «رویا» باشد که روزنامه‌نگار دائم در حال برقراری نسبت نزدیک با آن رویا است. یک نوع «مدینه‌فاضله روزنامه‌نگاری» یا «روزنامه‌نگاری‌ در مدینه فاضله».
اگرچه نمی‌توان روزنامه‌نگار یا رسانه با بی‌طرفی مطلق را سراغ کرد، اما می‌توان گفت موفق‌ترین رسانه رسانه‌ای است که تلاش می‌کند کمترین نسبت را با «طرفداری» از سوژه و موضوع خبر و گزارش برقرار کند.