جمعه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۸

بوی سبز


به لحظه لحظه این روزهای سرخ قسم

که بوی سبزترین فصل سال می‌آید

«قیصر امین‌پور»


+ نوشته شده در جمعه نهم مرداد 1388ساعت 0:19 توسط علی مصلحی

سه‌شنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۸۸

قلب خالق بازمانده از حرکت بازماند

خالق فیلم بیادماندنی "بازمانده" به دیار باقی شتافت
سیف‌الله داد کارگردان فیلم سینمایی "بازمانده" پس از تحمل یک دوره بیماری در 54 سالگی دار فانی را وداع گفت.
سیف الله داد نویسنده، کارگردان، تدوینگر و مدیر سینمایی که از 29 تیرماه در بیمارستان مهر بستری بود امروز صبح بر اثر حمله قلبی درگذشت.
داد متولد 1334 خرمشهر و فارغ‌التحصیل رشته جامعه‌شناسی از دانشگاه شیرازبود. وی در دهه 60 عضو شورای بررسی فیلمنامه و گروه فیلم شبکه یک سیما بود در سال‌های بعد در بخش فرهنگی بنیاد سینمای فارابی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول به کار بود. سیف‌الله داد در سال 74 تا 76 ریاست هیئت ‌مدیره خانه سینما را بر عهده داشت.
سیف‌الله داد به عنوان معاون امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از سالهای 1376 تا 1379 فعال بود که دوران فعالیت او در معاونت سینمایی با رضایت سینماگران همراه بود. داد در دهه 60 فیلم پرفروش "کانی‌ مانگا" را کارگردانی کرد و در دهه 70 فیلم "بازمانده" را ساخت.
قرار بود او اپیزود "تهران از ماورا" را در فیلم سینمایی "تهران در جستجوی زیبایی" را کارگردانی کند. با درگذشت این فیلمساز سومین تجربه کارگردانی او فرجامی نیافت. آخرین فعالیت داد در عرصه سینما تدوین فیلم سینمایی "فرزند صبح" به کارگردانی بهروز افخمی بود.
این مطلب از وبلاگ بابک داد انالله و انااليه راجعون. «ميعادگاه همگي ما، بارگاه اوست». برادر هنرمند و بزرگم «سيف الله داد» امروز بعداز چندسال بيماري، به آرامش ابدي رفت و درگذشت. او را به عنوان كارگردان، معاون سينمائي وزارت ارشاد دوران اصلاحات و از سينماگران حامي مهندس موسوي مي شناسيد. فردا مراسم تشييع بدن نازنين او برگزار مي شود. اطلاعات بيشتر را بعد مي نويسم. روحش شاد و آرام در پناه درياي رحمت حق باد.

+ نوشته شده در سه شنبه ششم مرداد 1388ساعت 15:50 توسط علی مصلحی

دوشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۸

محمد هم رفت

«محمد خليلي وادقاني» كارمند اداره آموزش و پرورش كاشان و از بازماندگان پيشگام و جانبازان پيشكسوت « دفاع مقدس » پس از سالها تحمل درد و ناراحتي ناشي از اثرات جانبازي در سالهاي آغازين «‌ دفاع مقدس » سرانجام در غروب شنبه سوم مرداد ماه در بيمارستان سيناي اصفهان دعوت حق را لبيك كفته و به ديدار معشوق شتافت.

«مرحوم خليلي »به دليل وسعت نظر و نبوغ واستعداد شايسته اغلب مورد احترام خاصي در بين دوستان ما بود.وي كه به دليل شرايط خاص مالي خانوادگي عليرغم نبوغ فوق العاده موفق به ادامه تحصيل در دوران نوجواني و جواني نشده بود طي اين سالها با پشتكار فراوان تحصيل را ادامه و موفق به اخذ ديپلم شده بود كه بيماري و گرفتاري مانع از پيگيري و ادامه تحصيل وي تا مقاطع بالاتر شده بود.اما عليرغم اين مسايل شدت علاقه و اشتياق وي به دانش و معرفت باعث مي شد نامبرده همواره ودر كمترين مجال وفراقتي كه مي يافت به سرعت مشغول مطالعه آزاد باشد.

مجموعه نشانه هاي فوق از مرحوم «خليلي» شخصيتي ساخته بود مورد احترام و دوست داشتني.

مرحوم «محمد خليلي» از آنجا كه همرزم و همسنگر برادر من بوده است ؛ براي من نقش برادر بزرگ از يكطرف و يك استاد بزرگوار به علت عمق اطلاعات و دانش از طرف ديگر را داشت.درگذشت اين جانباز بزرگوار واستاد عزيز را به خانواده عزيز ؛همسر مهربان و فرزندان مصيبت ديده و خصوصا استاد «ملاعلي محسني» دايي بزرگوارش تسليت مي گويم.

امروز روز جانباز بود


+ نوشته شده در دوشنبه پنجم مرداد 1388ساعت 12:14 توسط علی مصلحی |

یکشنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۸۸

دوست یا دشمن؟


 (هنر «عدالت »آن نیست که همه گنهکاران به مجازات برسند ،هنر عدالت آن است که هیچ بی گناهی به مجازات نرسد)

منتسکیو -حقوق دان فرانسوی-کتاب روح القوانین

هنگامی که مقام رهبری در خجسته سالروز میلاد حضرت مولی الموحدین علی بن ابیطالب (ع)در حسینیه امام خمینی (ره)فرمودند :«مبادا دشمن را با دوست اشتباه بگیریم و دوست را بخاطر یک خطا، دشمن به حساب بیاوریم.»،شاید هیچکس باور نمی کرد این سخن به زودی و تنها پس از یک هفته در بین نزدیکترین و صمیمی ترین دوستان حضرات مصداق پیدا کند.محمد نوری زاد نویسنده سابق کیهان و فیلم سازی که در حمایت بی چون وچرا و متعصبانه ازآقای «محمود احمدی نژاد»تا بدانجا پیش رفته بود که حتی از بی حرمتی به مراجع عظام تقلید نیز فروگذاری نکرده ودرنامه ای خطاب به حضرت آیت اله ناصر مکارم شیرازی،از مراجع عظام تقلید از دخالت روحانیون و مراجع در همه امور کشورانتقاد کرده بود ، به یکباره با نوشتن رنجنامه ای در وبگاه شخصی خود پرده از سیاهترین رفتارها و اتفاقات ــ که در گشتاپو نیز بی سابقه بوده است ــ در نظام امنیتی و پلیسی ایران در ایام پس ازاعلام نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران،برداشت.«نوری زاد»که در اتفاقات پیش آمده پس از انتخابات برای آزادی فرزند دربندش به یک پایگاه مقاومت بسیج مراجعه وبا بی حرمتی بسجی نگهبان روبه رو و پس از آزادی برای شکایت در مورد بازداشت غیر قانونی و جراحت فرزندش به مراجع متعددی مراجعه نموده بود،شرح این اتفاقات را در رنج نامه اش تحت عنوان «آن روز در آتن»منتشر و بلافاصله برای تایید رنجنامه فوق در مقاله دیگری «سمفونی ای کاشهای من»به تلویح اعلام کرد که از گذشته خود به شدت پشیمان است.این«نوشدارو»در شرایطی به دست آمد که حالا «سهراب اعرابی»جوان 19 ساله ای که به گفته پروین فهیمی ماردش ، خود را برای شرکت در کنکور سراسری آماده می کرد،یک هفته ای می شد که در آرامگاه ابدی خود در بهشت زهرا آرمیده بود.وتازه این در حالی بود که دستکم بیست «سهراب» دیگر نیزــ بنا به گفته مقامات امنیتی کشورــ طی ماه گذشته به خاک و خون غلطیده بودند.اما بلافاصله به فاصله تنها کمتر از دو هفته از پخش خبر زندانی و مجروح شدن فرزند آقای «نوری زاد»خبر تکان دهنده ودرد آور دیگری به شکل وسیع در رسانه ها منتشر شد که خبر از شهادت«محسن روح الامینی»فرزند 25ساله دکتر‌« عبدالحسین روح الامینی »رییس موسسه انستیتو پاستور و از نزدیکان و هوادارن دکتر «محسن رضایی»کاندیدای بازنده و معترض به نتایج انتخابات دهم ریاست جمهوری می داد

اخبار تکان دهند و موثقی در باره نحوه شهادت «محسن روح الامینی» در زندان ، روز به روز در رسانه منعکس می شود،اما آنچه انعکاس موثق و دقیقی ندارد خبر تعداد دقیق بازداشت شدگان و اماکن مخفی بازداشت و بی خبری تعداد قابل توجهی از خانواتده ها نسبت به سرنوشت عزیزانشان است.

به راستی اگر امثال آقایان«نوری زاد»و دکتر«روح الامینی» در حلقه تنگ دوستی آقایان جایی ندارند پس وای به حال آنها هیچگاه نه تنها به عنوان دوست شناخته نمی شدند بلکه اصلی ترین دوست دشمنان بوده اند و اینک در بند صاحبان مکتب« داغ ودرفش»اسیرند.

مادر «محسن روح الامینی»از لحظه ابتدایی در یافت خبر فرزندش فقط می گفته است:«محسن من که رفت به فکر محسن های مردم باشید»

در همین رابطه نامه سردار علایی در مورد شهادت محسن روح الامینی



+ نوشته شده در یکشنبه چهارم مرداد 1388ساعت 6:49 توسط علی مصلحی

سه‌شنبه، تیر ۳۰، ۱۳۸۸

اندر احوالات یک« انتساب»انتصاب

در روزهای پایانی فروردین ماه سال جاری شورای عالی اداری در نشستی به ریاست«پرویز داودی»معاون اول رئیس جمهور جدایی سازمان حج و زیارت از وزارت ارشاد و الحاق ان به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را تصویب کرد. این مصوبه روز شنبه، پنجم اردیبهشت، پس از تایید رئیس جمهور« محمود احمدی نژاد»، از سوی معاون او در امور توسعه‌ی سرمایه‌ی انسانی که دبیری شورا را نیز بر عهده دارد برای اجرا ابلاغ شد.. این اقدام دولت از همان ابتدا با اعتراض برخی از مراجع تقلید، روحانیان مجلس و نماینده آقای« خامنه ای »در سازمان حج و زیارت روبرو شد. «محمود احمدی نژاد»که بارها به دلیل اتخاذ تصمیمات آنی و شتابزده همواره مورد انتقاد بوده است ،چند روز پس از این حادثه بلافاصله پس از دستور رهبری از این تصمیم شتابزده خود عقب نشینی نموده ، و دستور داد شرایط به حال سابق خود باز گردد.

در تبلیغات ریاست جمهوری «احمدی نژاد»هر جا از طرفداران او در باره این اتفاق که اجماعی از طرف روحانیون،اصولگرایان و نهایتا رهبری را بر علیه ریس جمهور برانگیخت سئوالی پرسیده می شد،بلافاصله پاسخ دهنده با یک ترفند مشخص از تاکتیک« نعل وارونه »استفاده نموده و به جای پاسخ دادن به سئوال، میزان ولایت پذیری «احمدی نژاد»در عقب نشینی از تصمیم «عاقلانه»؟؟خود را به رخ سئوال کننده می کشید.

اکنون نیز درست در روزهای پایانی تیر ماه و پیش از مراسم تحلیف و تنفیذ حکم ریس جمهور «احمدی نژاد »در یک اقدام، اینبار نه شتاب زده که حساب شده و حتی می توان ادعا کرد از پیش طراحی شده «اسفندیار رحیم مشایی»که بارها طی چهار سال گذشته اقدامات و رفتار او اعتراض شدید مراجع تقلید و روحانیون و حتی رهبری را برانگیخته بوده را به عنوان «معاون اول »خود معرفی کرد،تا پس از اعتراضات روحانیون ونهایتا رهبری از این اقدام صرف نظر و مجددا میزان ولایت پذیری شدید خود را نشان داده و به رهبری هم اعلام نماید :حالا که« مواضع شما به من نزدیک تر است»،مواضع بنده هم به شما ایضا.

در این میان حضرات سید احمد خاتمی ،حمید رسایی ،حسین شریعتمداری و... نیز که از قبل در جریان این تاکتیک بوده اند نقش خود را به عنوان همکاران در اعلام مواضع ولایی ریس جمهور بازی می کنند تا کیهان هم برای خود خوراک خبری داشته باشد.این اصل و فرع و بالا و پایین انتصاب آقای «اسفندیار خان رحیم مشایی »است،که امروز« پاشنه آشیل» حملات ولایتی ها و شاید نقطه انحرافی خوبی برای انحراف فکر اقلی از مردم از ماجرای مشروعیتی باشد که با« تقلب»فراچنگ آمده است.اما اکثریت آنانکه 22خرداد در ایران «میر حسین موسوی » را به عنوان ریس جمهور برگزیدند آگاه تر از آنند که فریب این بازی و یا شاید بازیهای مشابه از ایندست را بخورند.یاحق

+ نوشته شده در سه شنبه سی ام تیر 1388ساعت 7:48 توسط علی مصلحی

پنجشنبه، تیر ۲۵، ۱۳۸۸

فرصت تاریخی


«حسينعلي منتظري»كه پس از پيروزي انقلاب تا سالهاي آغازين دهه شصت به عنوان قائم مقام رهبري و شخص دوم كشور شناخته مي شد؛ناگهان به دنبال پاره اي اعتراضات به بعضي از سياستهاي اجرايي در مديريت كشور و مخالفت با بعضي رفتارها در كلان نظام ؛از قائم مقامي رهبري و شخص دوم كشور عزل و تا كنون به دليل يك انتخاب عادلانه و شجاعانه تاوان سنگيني را در كنار خانواده اش ودر حصر خانگي پرداخته است.
بزرگترين اعتراض «منتظري»به كشتار وسيع زندانیان سياسي در سال 67 بود كه بعدها به «قتل عام67 »شهرت يافت.اين كشتار در بي خبري مطلق مردم ؛رسانه هاي داخلي و خارجي؛ خانواده هاي قربانيان و بدون كمترين اعتراض از سوي مجامع حقوقي بين المللي به دليل فقر شديد رسانه و خبر اتفاق افتاد.اما «منتظري»رسالت تاريخي خود به عنوان شخص دوم كشور و يك فقيه برجسته ديني را به درستي انجام داد اگرچه تاوان سختي را برایش در پی داشت.
****
پس از اعلام نتايج انتخابات دهم«رياست جمهوري»اتفاقات تلخ فراواني در كشور اتفاق افتاد.تعداد قابل توجهي از شهروندان كشور به دليل اعتراض مسالمت آميز به اين نتايج به خاك و خون كشيده شدند؛تعداد قابل توجهي از شهروندان عادي؛دانشجويان ؛روزنامه نگاران؛وبلاگ نويسان و حتي مقامات سابق اعم از نمايندگان مجلس دوره هاي قبل و وزراي معروف دولتهاي پيشين که به قول خطیب جمعه 29 خرداد 88 مرجعیتی در بین مردم داشتند؛بازداشت غير قانوني شدند؛تعداد قابل توجهي از هموطنان زخمي شده وتعدادي نيز ناپديد شده اند.
مجموعه اتفاقات فوق به علاوه تقلب آشكار در انتخابات رياست جمهوري دهم اعتراض بزرگترين مجامع حقوقي داخلي و بين المللي و اعتراضات وسيع و گسترده در سطح كشور و جهان را در پي داشته است.
***
اقامه نماز جمعه فردا به عهده « اكبرهاشمي رفسنجاني» رييس «مجمع تشخيص مصلحت نظام» رياست «مجلس خبرگان رهبري»و كسي كه طي بيست سال گذشته همواره به عنوان شخص دوم كشور شناخته مي شده است مي باشد.«هاشمی» فردا در شرایطی در یک آزمون حیاتی در برابر قضاوت تاریخ وافکار عمومی قرار می گیرد که در جریان تبلیغات انتخابات دهم و خصوصا شب مناظره بین «میرحسین موسوی»و آقای دکتر «محمود احمدی نژاد»خود و خانواده اش آماج شدیدترین اتهامات فساد اقتصادی از طرف سران تقلب و سردمدارن کودتا قرار گرفته است.
«هاشمي»در زندگي سياسي 30سال گذشته خود نقاط مبهم بسياري دارد .اين ابهام و عدم شفافيت تا بدانجا پيش رفته است كه عليرغم آنكه اكثر قريب به اتفاق علما و بزرگان به تصريح و گاها تلويح مواضع خود را در بربر اتفاقات اخير كشور روشن نموده اند؛اما هنوز موضعگيري «هاشمي»در خطبه هاي فردا در هاله؟؟؟؟اي از ابهام قرار دارد.شعبده تاريخ يكبار ديگر يك فرصت استثنايي در اختيار «هاشمي» قرار داده است تا «يكباربراي هميشه»از منظري شفاف خود را در مقابل تاريخ به سرافرازي برساند.ملت بزرگ و سرافراز ايران اينبارراه دقيق خود را شناخته و به قول «ميرحسين موسوي» «پاي در راهي بي برگشت» گذاشته است.قسمتي از اين مسير از نماز جمعه فرداي تهران عبور مي كند.

مي گويند در زندگي هر كس شانس فقط يكبار در خانه آدم را مي زند.آيا «هاشمي»فردا به اين شانس بزرگ زندگيش جواب خواهد داد ؟ آيا فردا «هاشمي »در كنار ملت خواهد بود يا در برابر ملت؟

سه‌شنبه، تیر ۲۳، ۱۳۸۸

سجاده سبز


پس از موج زیبایی که فرزندان غیرتمند و بزرگ ایران اسلامی با« دستبند»،«پیشانی بند» و «شالهای سبز» پیش از انتخابات دهم و با« رای سبز» خود به «میر حسین موسوی» و«مهدی کروبی»در روز انتخابات بوجود آوردند اکنون موج جدید «سجاده سبز »«دعا و نیایش» در راه است.وعده ما جمعه 1388/4/26 دانشگاه تهران .نماز جمعه به امامت ریاست محترم «مجلس خبرگان رهبری»حضرت آیت اله «هاشمی رفسنجانی»


+ نوشته شده در سه شنبه بیست و سوم تیر 1388ساعت 8:25 توسط علی مصلحی

پنجشنبه، تیر ۱۸، ۱۳۸۸

دوران جدید

پس از رای خیره کننده «سید محمد خاتمی» در دوم خرداد ۷۶ رییس جمهور در اولین نطق انتخاباتی خود با توجه به حضور چشمگیر،عاشقانه و بی نظیر مردم در پای صندوقهای رای فرمود: «دوره جدیدی در تاریخ ایران آغاز شده است».
به لحاظ شرایط سیاست خارجی در آن زمان کشور ایران در بدترین شرایط سیاسی خود قرار داشت. به دلیل بعضی تنشها و سیاستهای شتابزده دولتمردان قبلی، اکثر کشورهای عضو اتحادیه اروپا سفرای خود را از ایران فراخوانده بودند و عملا روابط ایران با اکثر این کشورها به حالت نیمه تعطیل در آمده بود.تنها چنین وضیعیت خطیری برای انزوای سیاسی ایران در سطح جهانی کفایت می کرد.
به لحاظ شرایط اقتصادی با توجه به کاهش شدید قیمت جهانی نفت و بعض تحریمها در سطح بین المللی از یکطرف و از طرف دیگر آثار مخرب برجای مانده از جنگ و سیاستهای غلط بازسازی و ... اقتصاد کشور با میزان قابل توجه بدهی خارجی و بدهی داخلی به سیستم بانکی و بعضی از موسسات مالی داخلی روبه رو بود.
در حوزه فرهنگی اکثر نویسندگان وهنرمندان و روشنفکران جامعه در حالت انزوا و سکوت به سر می بردند.از طرف دیگر نیز نسل جوانان از جنگ برگشته معترض نیز کم کم احساس نیاز به اعلام حضور در عرصه فرهنگ می نمودند اما متاسفانه این حضور در عرصه فرهنگ همراه با اسلحه زمان جنگ بود.
چهار سال پس از این زمان و پس از آن نطق انتخاباتی، برای اولین بار پس از انقلاب رییس جمهور کشورمان به یک کشور اروپایی دعوت شد،وبه دنبال این دعوت اکثر کشورهایی اروپایی در دعوت از رییس جمهور ایران بر یکدیگر پیشی گرفتند.پیشنهاد سازنده و ابتکاری «گفتگوی تمدنها»ی این رییس جمهور مورد تایید و قبول اکثر قابل توجهی از کشورهای جهان قرار گرفت.پس از پرداخت اکثر وامها و بدهیهای معوقه خارجی و داخلی دولت هفتم موفق شد برای اولین بار مبلغ 16 میلیارد دلار در صندوق ذخیره ارزی پول ذخیره نماید. تعداد قابل توجهی از اهالی بزرگ فرهنگ و هنر از سکوت و انزوا خارج و به عرصه خلاقیت و حضور در بین مردم برگشتند، و خلاصه نتیجه در خشان این «دوران جدید» اعلام رضایت مردم در دور دوم انتخاب آقای «خاتمی» بود که برای اولین بار یک رییس جمهور در ایران بعد از انقلاب رای مرحله دومش بیشتر از مرحله اول بود.

﷼﷼﷼

آقای دکتر «محمود احمدی نژاد» در اولین گفتگوی تلوزیونی خود پس از اعلام نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری گفت: «دوران جدیدی در تاریخ ملت ایران آغاز شده است» همان جمله ای که «محمد خاتمی» در ابتدای دور اول ریاست جمهوریش گفت با این تفاوت که در حال حاضر هنوز دوران انزوای کامل سیاسی ایران در سطح جهانی شروع نشده، اما رفتار سیاسی مجموعه بزرگان در راس هرم مدیریتی کشور و از آنجمله رییس جمهور، چنین اتفاقی را زودتر از موعد نوید می دهد، و ظاهرا از نظر حضرات تمام تلاشهای دولت هفتم و هشتم برای «تنش زدایی» در حوزه روابط خارجی اشتباه بوده و این تلاشها باید برعکس شود. با چنین پیش فرض، و شتابی که در رفتار دیپلماتیک برگزیده دهم و مجموعه همراهان او مشاهده می شود می توان به سادگی حدس زد که این «دوران جدید دز تاریخ ملت ایران» واجد چه مولفه ومشخصاتی خواهد بود.

اما آنچه قبل از عملیاتی شدن این حدسیات در حوزه روابط دیپلماتیک خارجی، می توان در حوزه های «سیاست،فرهنگ،اقتصادو...» داخلی حدس زد شاید درد آور تر باشد. آقای رییس اعلام نموده است که: «بنده در انتخاب همکارانم باید منافع ملت را در نظر بگیرم و اولین چیزی که مردم می‌خواهند این است که همکاران من پاک و متعهد، ساده زیست و مردمی بوده و همراه مردم قدم بردارند» با این شرایط وجود همکارانی مثل:آقایان«هاشمی ثمره،محصولی،علی آبادی،وسعیدلو» با توجه به وضعیت مالیشان محلی از اعراب نخواهد داشت.و در صورت حضورشان مثل همیشه، شعارهای آقای ریس برای مردم رنگی نخواهد داشت اما اینبار با همیشه فرق می کند:خون جنبش بیداری اجتماعی هنوز روی زمین خیابانهای کشور تازه است.از ثروت باد آورده حاصل از فروش نفت با قیمت افسانه ای خبری نیست.این در حالی است که در ایام منتهی به انتخابات دولت مبلغ قابل توجهی پول و کالا در بین ملت حریص و عوام ایران توزیع نموده و خود دولت نیز به آنها وعده تکرار این حقوق و سهام را داده است.به دنبال انزوای سیاسی انزوای اقتصادی نیز به شکل شدیدتری در دستور کار کشورهای عضو اتحادیه اروپایی و به تبع آن سایر کشورهای جها ن قرار خواهد گرفت.از طرفی آقای ریس نمی تواند موج عظیم سهم خواهان از این پیروزی را که هریک در بوجود آمدنش چه با سازو کارهای قانونی چه خلاف قانون ،نادیده بگیرد.به راستی«دوران جدیدي» در تاریخ ملت ایران آغاز شده است و از هم اکنون «نتایج سحر »آن هویداست.خدا به داد « صبح دولتش»برسد.


+ نوشته شده در پنجشنبه هجدهم تیر 1388ساعت 16:33 توسط علی مصلحی

دوشنبه، تیر ۱۵، ۱۳۸۸

اینجا یک خبر کیهان را ببینید و قضاوت کنید

درپی درج یادداشتی تحت عنوان «یاران را چه شد؟، سخنی با محمدرضا شجریان» در تاریخ دهم تیرماه در صفحه ادب و هنر کیهان، تعدادی از اساتید برجسته موسیقی ایران در تماس تلفنی با کیهان از پشت پرده پروژه تخریبی دشمن در حوزه موسیقی خبر دادند.
یکی از خوانندگان برجسته موسیقی سنتی که نخواست نامش عنوان شود در این باره به کیهان گفت: پس از اعلام نتایج انتخابات تماس های مکرر تلفنی از سوی مجریان شبکه های ماهواره ای خارجی و برخی افراد در داخل داشتم و از من خواستند به نتایج اعلام شده انتخابات اعتراض کنم.
این استاد آواز ایرانی تصریح کرد: افرادی که به تحریک ما می پرداختند برای این که ما را بیشتر وادار به عکس العمل کنند به محمدرضا شجریان اشاره می کردند و می گفتند آقای شجریان را ببینید که چگونه با صراحت به نتایج انتخابات اعتراض نمود و به رئیس صدا و سیما نامه نوشت!! این خواننده معروف در پاسخ به خبرنگاری که از انگلیس با وی تماس گرفته بود گفت: ما ایرانی مسلمان هستیم و مانند کسانی که با شما همکاری می کنند وطن فروش نیستیم.
یک خواننده دیگر نیز که در زمره برجستگان آواز ایرانی محسوب می شود به کیهان گفت: وقتی که تلویزیون یکی از آهنگ های مرا بر روی تصاویر حضور گسترده مردم در نماز جمعه هفته گذشته تهران پخش می کرد تماس های پی درپی از داخل و خارج داشتم و از من می پرسیدند که چرا به صدا و سیما اعتراض نمی کنید؟ مگر شما از استاد شجریان کمتر هستید؟!
یکی دیگر از اساتید موسیقی هم می گفت که تماس های تلفنی به شماره منزل و موبایلم برای اعتراض به نتایج انتخابات آنقدر زیاد بود که تا چند روز گوشی تلفن همراهم را خاموش کردم.
یک آهنگساز پیشکسوت موسیقی ایرانی نیز در تماس با کیهان ضمن اشاره به این تماس ها، افراد تماس گیرنده با هنرمندان موسیقی را برخی شبکه های ماهواره ای ضد انقلاب، تعدادی از خبرنگاران و سردبیران روزنامه های زنجیره ای مدعی اصلاح طلبی و برخی چهره های با نفوذ در جبهه اصلاحات عنوان می کند. با این حال باید اذعان داشت که پای بندی و تعهد بسیاری از اساتید موسیقی ایران به میهن اسلامی با توجه به نقدهای جدی که به متولیان موسیقی کشور وارد است، و چاپ به موقع یادداشت کیهان خطاب به محمدرضا شجریان در همسو شدن وی با جریان های برانداز و ضد انقلاب آن سوی مرزها سبب خنثی شدن ترفند دشمن در حوزه موسیقی و ناکام ماندن آنان از سوءاستفاده از هنرمندان پاک و بی غل و غش این حوزه گردیده است.
گفتنی است که محمدرضا شجریان در جریان آشوب های اخیر علیرغم نامه به رئیس صدا و سیما برای عدم پخش آثارش از رسانه ملی، با بی بی سی فارسی هم به گفت وگو پرداخت و مردم را از نتایج انتخابات اخیر ریاست جمهوری در بهت و حیرت خواند. مصاحبه کوتاه شجریان با بی بی سی در همان ایام و به مدت چند روز و هر نیم ساعت یک بار از رسانه استعمار پیر پخش می شد و هم اینک نیز این گفت وگو در سایت فارسی بی بی سی قرار دارد. شجریان در این مدت به مهره مناسب اجنبی و استعمارگر پیر مبدل گردید که ماموریت اهداف پشت پرده دولت انگلیس را در جامعه موسیقایی ایران به انجام رساند. این در حالی است که بسیاری از اساتید برجسته موسیقی حاضر به وطن فروشی نشدند.
×××
این نوع خبر نویسی از زمان مدیریت آقای «شریعتمداری» در کیهان تاکنون مختص او بود. اما در چند ماه اخیر ظاهرا اینکه ادعا کنی «اسنادش موجود است» یا «نخواست نامش فاش شود» و...به یک اپیدمی فراگیر در بین کیهانیان و دولتمردان فعلی کشور تبدیل شده است. نوع اخیر این ادعاها اغلب از بی‌صداقتی است چه اینکه پس از روشدن سند متوجه می شوی که؛‌ آقای «تونی بلر» نخست وزیر انگلیس به یک مقام ناشناس در وزارت امور خارجه تنزل پیدا می‌کند و متن عذرخواهی هم تبدیل به یک متن مرسوم دیپلماتیک می‌شود و...و مثلا در مورد اخیر اساتید بزرگ موسیقی آدمهای «بزن زیرش» روحوضی‌خوان چاله میدونی از آب در می آیند و ..الخ. ودر مورد دیگر این ادعا به فرض راست بودن از دو چیز حکایت می‌کند: یا خبر صحیح است ودر صورتی که قرار است مردم هم اصل و فرع خبر را بدانند به سکرات عدم صحت مبتلا می‌شود. مثلا فرض بگیرید استاد بزرگ موسیقی در خبر فوق آقای «افتخاری» باشد که قبول کرده است تشویقی بشود و پشتوانه خبر باشد به شرط آنکه «نامش فاش نشود» یا کما فی السابق؛ مردم هنوز و همیشه نامحرمند.
+ علی مصلحی ; ٤:٤٩ ‎ب.ظ ; ۱۳۸۸/٤/۱٥
اگر به خانه من آمدي،براي من اي مهربان چراغ بياور(3چراغ)

جمعه، تیر ۱۲، ۱۳۸۸

مسابقه دروغ‌گویی

 «دروغ» به مهمترين ويژگي انتخابات دهم رياست جمهوري تبدیل شد،ودر این فرایند نامیمون آنچه بیش از پیش ضربه خورد و شکست، اعتماد عمومی و فاصله گرفتن شدید جمعیت شهروندان جامعه از حاکمیت بود.این فاصله البته یک پروژه تمام شده نیست و فرایندی است که لحظه به لحظه تبدیل به شکافی عمیق بین سطوح عالی مدیریت کشور و شهروندان معمولی جامعه می شود. ودر این ویژگی و اتفاق ناگوار متاسفانه شخص ریس جمهور محترم نهم و منتخب معرفی شده دهم بیشترین نقش را به عهده دارد.

آنچه به عنوان اعتماد عمومی شهروندان یک جامعه از آن یاد می شود یکی از بزرگترین و مهمترین ابزار حمایت و پشتوانه قدرت و اعتماد به نفس دولتمردان است.از این رو در کشورهای توسعه یافته ابزار مدرن اطلاعاتی (رسانه ها، کانالهای متعدد ماهواره ای و تلوزیونی،روزنامه ها ،اینترنت و....)سعی می کنند با انتقال و گردش سریع اطلاعات و اخبار ضمن آنکه چون شمشیر داموکلس دائما بالای سر دولتمردان حضور داشته باشند از طرفی دیگر بیشترین کمک را به افزایش اعتماد عمومی در سطح جامعه می نمایند.این غولهای رسانه ای در کشورهای توسعه یافته بزرگترین ابزار برای اعمال فشار توسط اقشار فرودست اجتماع بر دولتمردان بالای هرم مدیریتی کشور هستند.چنین است که اگر خبری از یک خرابکاری کوچک،یک سوءاستفاده از قدرت ،یک فساد ....به دست یک رسانه کوچک بیافتد دولتمردان بلافاصله برای ترمیم اعتماد ضربه خورده بیشترین اقدامات (استعفا ،اخراج ،استیضاح و...)را انجام و اخبار آن را در اختیار رسانه ها قرار می دهند.

شکی نیست که اعتماد عمومی در کشور به شدت از روند بیش از حد"دروغ"طی چند ماه گذشته ضربه خورده و در سطح بین المللی نیز جو بی اعتمادی عجیبی بر علیه ایران شیوع یافته است.طی چند روز گذشته اخبار طرح بررسی فرا خواندن سفرای اتحادیه اروپایی از تهران،لغو سفر ریس جمهور به لیبی؛لغو سفر پادشاه عمان به ایران و .. در صدر اخبار خارجی ایران قرار گرفته است.اما طرفه آنکه گویا دولتمردان ایران نه تنها از افزایش بیش از پیش این بی اعتمادی داخلی و خار جی ناراحت نیستند ،بلکه خوشحال هم هستند.

پس از گذشت بیست روز از روز رای گیری هیچ اقدام سازنده برای کاهش این بی اعتمادی از طرف مدیریت سیاسی کشور صورت نگرفته است.

سالهای آغازین دهه پنجاه در یک روز سیزده بدر، رادیوی ایران یک "مسابقه دروغ "را طرح و اعلام کرد به کسی که بهترین "دروغ "را بگوید،از طرف رادیو یک پیکان سفید اهدا خواهد شد .مردم دست بکار ساخت دروغهای شاخدار و جالب شدند.یکی زنگ زد که از صبح زود برای سیزده به در از خانه خارج شده ام و آنقدر کنار خیابان منتظر تاکسی ایستاده ام که زیر پایم علف سبز شده و مشغول گره زدن علفها(سبزیها)هستم خلاصه رقابت شیرینی بر سر برنده شدن پیکان صفر در گرفت .پایان برنامه هنگام غروب مجری برنامه اعلام کرد برنده پیکان خود ما هستیم چون بزرگترین دروغ را ما گفتیم :اصلا پیکانی در کار نبوده است.

ظاهرا دولتمردان حاضر ایران به امید پیکان صفر نشسته اند./


+ نوشته شده در جمعه دوازدهم تیر 1388ساعت 7:58 توسط علی مصلحی

پنجشنبه، تیر ۱۱، ۱۳۸۸

چه کسی رای مرا جا بجا کرد؟

(اسعد) پنبه را گرفت و در گوش گذارد، و براى طواف به مسجد الحرام آمد، و مشغول طواف شد، و (دور اول) نگاه عميقى به پيغمبر اسلام افكند كه اطراف او را مانند تشنگانى كه دور چشمه (آب زندگانى) جمع شوند گرفته بودند، و با دقت به سخنانش گوش مى‏دادند در (دور دوم) طاقت نياورد، با خود گفت: اين چه كار احمقانه‏اى است كه من گوش خود را ببندم و از چنين جريان مهمى كه در مكه مى‏گذرد بى خبر باشم! اين پنبه را بايد از گوش خود بيرون كنم ببينم چه خبر است؟ اين را گفت و پنبه را با خشم و نفرت از گوش بدر آورد و بيرون انداخته و با روى گشاده خدمت پيغمبر آمد.
محمّد! بگو ببينم ما را به چه چيز دعوت مى‏كنى؟
به سوى خداوند يگانه يكتا، و اين كه من فرستاده او هستم ...

طرفداران و رای دهندگان به آقای دکترl«محمود احمدی نژاد»را چند گروه تشکیل می دهند.الف:آنهایی که از اولین روزهای ریاست جمهوری و یا حتی قبل از آن اقای احمدی نژاد را در قامت انسانی از جنس خودشان دیده اند(احمدی نژادی که لباس رفتگران شهرداری را با افتخار می پوشد،بر سر سفره روستاییان می نشیندو از غذای آنها تناول می نماید،لباسهای محلی مناطق را می پوشد ،کمتر لباس رسمی می پوشد،خانه اش یک خانه ساده است و جکوزی ندارد،و......)ب:طیف وسیعی از مردمی که برای اولین بار در دولت آقای «احمدی نژاد»از دولت سهم نقدی(سهام عدالت) دریافت نمودند.ج:آنهایی که در سفر های استانی نامه نوشتند و در جواب پاکتهای حاوی تراول چک دریافت نمودند.د:آنهایی که احساس می کردند در طول 30سال گذشته مجموعه نظام و خصوصا شخص و مجموعه منتسب به آقای «هاشمی رفسنجانی»حقوق مادی و اقتصادیشان را صرف خوشگذرانی خانوادگی و جناحی نموده ،و تنها کسی که مرد برخورد با این طیف فاسد است ،آقای «احمدی نژاد »است.و:مجموعه ای از نیروهای تحصیل کرده جوان آماده به کار در پستهای حساس کشوری.ز:مجموعه ای از سیاسیون باسابقه و اصولگرا که جامه اصولگرایی را فقط زیبنده قامت آقای «احمدی نژاد »می دانستند.و افراد دیگری که طیف گسترده ای را نمایندگی نمی کردند.

در مورد اکثر موارد یاد شده می توانید به برنامه های تبلیغی آقای «احمدی نژاد»مراجعه نمایید.
اما سوال بزرگ اینجاست که کدام عقل سالمی باور می کند در کشور ایران از جمعیت هفتاد میلیونی کسی دوست نداشته باشدآدمی که هم رنگ خودش باشد بر او حکومت کند ؟ویا از پول و سهم نقدی یا غیر نقدی خوشش نیاید؟یا از مبارزه با مفاسد اقتصادی ناراحت باشد؟و...
طیف بسیار کمی از مردم ایران،از جمعیت فوق در یک خوابزدگی داوطلبانه حاضر نشدند پنبه ها را از گوش در آورند و در انتخابات خرداد 88 با توجه به فقر شدید خبری و پوشش فوق العاده شدید خبری شخصیت و اخبار آقای«احمدی نژاد » به او رای دادند.
اما جمعیت قابل توجه و کثیر دیگری علیرغم پوشش صادقانه اخبار اما از آنجا که پنبه ای در گوش و مویی در چشمشان نبود درک کردند که آقای«احمدی نژاد»آنی که ادعا می کند نیست وبه او رای ندادند وتمام تقاضا صیانت از آراءشان برای آن بود که «میر حسین موسوی» را واجد اکثر شرایط فوق می دانستند ،به او رای داده بودند وسرنوشت رای خود را جستجو می کردند.
دوستی به منزل یکی از بستگانم که همگی به آقای «احمدی نژاد»رای داده اند و اتفاقا از اصولگرایان سفت و سخت هم هستند زنگ زده و با طرح مسئله حمایت آقای«مشایی» از اسراییل سوال می کند که جواب شان در این مورد مغایر با اصولگرایی چیست؟جواب می دهند «مشایی» چه ربطی به «احمدی نژاد»دارد؟دوستم سوال می کند :فارغ از اینکه او معاون آقای ریس است و ربط مستقیم پاسخگویی دارد ،اما آقا پدر زن پسر آقای ریس است ،جواب می دهند:آقا شما حتما خبر ندارید که پسر بزرگ آقای «احمدی نژاد»18 سال دارد و هنوز ازدواج نکرده!!!!!!!! دقت نمودید معنی فقر خبر یعنی چه؟پس از آنهمه سرو صدا یک خانواده اصولگرا آنقدر از دنیا بی خبرند که هیچ خبری در مورد ماجرای آقای مشایی و داماد او ندارند.
اسعدبن زراره پنبه ها را زود درآورد ونجات یافت .رای مرا آنانی جابه جا کردند که پنبه ها را هنوز هم محکم در گوش دارند.

+ نوشته شده در پنجشنبه یازدهم تیر 1388ساعت 8:13 توسط علی مصلحی