شنبه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۹۱

مرغ همسایه غاز نیست، پشه است

خبرگزاری «فارس» گزارش داده است که: امارات با بدهی خارجی ۱۴۷. ۶ میلیارد دلاری به عنوان بدهکار‌ترین کشور خاورمیانه‌ای در سال ۲۰۱۱ شناخته شده است. (+)
خبرگزاری مهر هم گزارش داده است که: گروهی از نمایندگان پارلمان فیلیپین در اعتراض به رسوایی جنسی سفیر امارات در این کشور بر ضرورت اخراج وی تاکید کردند. (+)
یک خبرگزاری غربی هم گزارش داده است که شیخ دوبی یا همون امارات اعلام کرده: از مهرماه سال جدید به هر دانش‌آموز در دوبی یک تبلت داده خواهد شد. (+)
 و بالاخره یک روزنامه ایران هم گزارش داده که: ایران نتوانست طرح تغذیه دانش‌آموزان با روزانه یک لیوان شیر را درست و حسابی اجرا کند. (+)
نتیجه غیر اخلاقی اینکه ایران اگر در دادن یک لیوان شیر به دانش‌آموزانش موفق نیست، نباشد! تا چشم امارات که می‌خواهد به دانش‌آموزش یک تبلت بدهد، کور شود.
 نتیجه غیر اخلاقی دیگر اینکه؛ اگر یک وابسطه سفارت ایران به استخر مختلط رفت که رفت، تا چشم امارات کور شود.
نتیجه اخلاقی اینکه: بدهکار‌ترین کشور دنیا به بانک‌ها و صندوق‌های جهانی نیستیم که نیستیم، عوضش تا دلتون بخواد به مردم کشورمون بدهکاریم وعرضه نداریم یک لیوان شیر فرزندانشون رو درست و حسابی بدیم.
 به قول دَدی: آره قربونش

پنجشنبه، اردیبهشت ۰۷، ۱۳۹۱

از بلوغ هسته‌ای تا بلوغ خبری

اگرچه مسؤلیت اظهارت طرف گفتگوی یک رسانه در مصاحبه مطبوعاتی، تا اندازه زیادی با بیان کننده آن اظهارات و مصاحبه‌شونده است، و اگر ادعایی در اظهارات مصاحبه شونده باشد، اثبات آن با خود اوست، اما این اصل به هیچ عنوان نافی مسؤلیت کامل یک رسانه در قبال پاسخ‌ها و حرف‌ها، و ادعاهایی که از طرف مصاحبه می‌شنود نیست، و بر این مبنا یک رسانه حق ندارد هر حرف و ادعایی که در یک مصاحبه رد و بدل می‌شود را بی‌کم کاست منتشر کند، و یا در صورتی که اظهاراتی خلاف عقل صورت گرفته توضیحات خود را برای توجیه خوانندگان بدان اضافه نکند.
بر اساس هدف غایی رسانه‌ها که آگاهی بخشی شفاف به مخاطبین است، رسانه موظف است اگر با اظهارات فنی ویژه‌ای برخورد کرد که از کم و کیف آن آگاهی کامل ندارد، حتما آن‌ها را با یک منبع و کار‌شناس موثق در میان گذشته و پس از چک کردن و اطمینان از صحت آن ادعا‌ها و اظهارات بر اساس استاندرادهای علمی و فنی، اقدام به انتشار آن‌ها نماید.
بدیهی است چنانچه پس از طی شدن چنین پروسه‌ای بازهم اشکالی وجود داشته باشد و واکنش‌ مخاطبین را برانگیزد، رسانه می‌تواند، برای توجیه خود به این اقدامات استناد کرده و از خود سلب مسؤلیت نماید.
وب‌سایت «کلمه» اخیرا مصاحبه‌ای با «محمد‌نوری‌زاد» انجام داده است. در قسمتی از آن مصاحبه و در پاسخ به یکی از سؤالات خبرنگار سایت، «نوری‌زاد» ادعای را مطرح نموده که به طور کامل مغایر با واقعیت بوده و از منظر علمی کاملا مردود است.
 «نوری‌زاد» می‌گوید: «من شاید باور نکنید موافق حساسیت مجامع جهانی دربارهٔ جریان هسته‌ای خودمان هستم. چرا؟ چون ما به بلوغ هسته‌ای نرسیده‌ایم و ممکن است بعد‌ها کار دست خودمان و مردمان جهان بدهیم.... ما کجا به بلوغ هسته‌ای رسیده‌ایم آنجا که در ساک مسافران بی‌خبر مکهٔ خودمان اسلحه مخفی می‌کنیم و به عربستان می‌فرستیم؟ یا به محض شلیک آمریکایی‌ها و زدن هواپیمای مسافربری ما، داد و قال سرمی دهیم که‌ای دنیا این آمریکایی‌های نامرد را ببینید که به هواپیمای مسافربری هم رحم نمی‌کنند؟! اما دم برنمی آوریم که در سایهٔ معکوس‌‌ همان هواپیمای مسافربری جنگنده‌های خود را مخفی کرده بودیم تا از رادار ناو آمریکایی فرار کنند و به او ضربه بزنند. در قاموس بلوغ ما آیا یک زنگ خطری فعال نشد که ممکن است آن همه مسافربی پناه بخاطر هوش زیاد ما جانشان را از دست بدهند؟»
بحث استتار هواپیماهای جنگی در سایه هواپیماهای مسافربری به شکلی که در سایه امواج هواپیمای مسافربری تبدیل به یک هواپیمای رادارگریز شود بیشتر به یک جوک می‌ماند. بر اساس کدام تئوری هواپیمای مسافربری می‌تواند یک هواپیمای جنگی را پوشش دهد؟
 این ادعا در یک نگاه ساده و ابتدایی هم، آن اندازه از شک و احتمال را دارا بوده که لازم باشد، به این سادگی از کنار آن رد نشده و در مورد صحت و سقم و گشودن گره‌های علمی و فنی آن، با اهل فن و خبره‌ای مشورت شود.
از طرفی آقای «نوری‌زاد» آدم همه‌فن‌حریفی نیست. اکثر این اطلاعات را از منابعی در درون حاکمیت دریافت می‌نماید. گمان نمی‌رود معیار و محک دقیقی وجود داشته باشد برای تشخیص آنکه کدام یک از نیروهایی که با ایشان درتماس هستند ــ و اکثرا هم چنانکه خودش اشاره می‌کند مخفیانه و همراه با ترس می‌باشد ــ از طرف حاکمیت هستند و تظاهر به رفاقت می‌کنند، و کدام‌یک صادق هستند. هیچ بعید نیست، چنین ادعاهایی از طرف حاکمیت و با هدف ویژه بی‌آبرو کردن آقای «نوری‌زاد» از یک طرف و از طرف دیگر تعمیم چنین خطایی به تمام ادعاهای درست سابق ایشان، طراحی، و در قالب «اسرار پشت پرده» در اختیار ایشان قرار گرفته باشد.
 در هر صورت سایت «کلمه» به عنوان منتشر کننده آن اطلاعات غلط علمی موجود در اظهارات و ادعاهای طرف مصاحبه‌اش، و کنترل نکردن آن اطلاعات قبل از سنجش علمی، مرتکب خطا و گاف رسانه‌ای شده‌است.
با این وجود هیچ انسانی با همه دقت و وسواس، بری از خطا و اشتباه نیست و به طریق اولی هیچ رسانه‌ای که توسط انسان مدیریت می‌شود هم نمی‌تواند به طور کامل دقیق و بدون اشتباه باشد. به همین دلیل سازوکارهای اصلاح و جبران اشتباه هم در همه جا و خصوصا رسانه‌ها طراحی و تعریف شده‌است.
 انتظار می‌رود وب‌سایت «کلمه» نسبت به اصلاح این خطای آشکار خود اقدام واعتماد  صدمه دیده مخاطبین خود را به نحو مقتضی ترمیم نماید.
مرتبط:

دسته گلي ديگر از منافقين


سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۹۱

نقاشی کیهان و کوزه کروبی

کیهان، کروبی، کاشان

نقل است؛ سالیان پیش یک آکادمی نقاشی، برای امتحان داوطلبان خود، داخل آموشگاه، حوض آبی را با ظرافت‌های خاص و دقیق نقاشی نموده و به هر داوطلب در بدو ورود کوزه‌ای می‌داده‌اند تا برود و از حوض موصوف آب پر کند و بیاورد و قاعدتا داوطلبین با تصور آب، کوزه را داخل نقاشی زده و می‌شکسته‌اند.
 دست بر قضا، زمانی دواطلب چیره‌دستی به آموزشگاه مراجعه می‌کند و کوزه به دست به سمت حوض می‌رود، و با تاخیری غیرمنتظره با کوزه سالم بر می‌گردد. وقتی با تعجب از او درباره کوزه خالی می‌پرسند، توضیح می‌دهد که یک سگ مرده در حوض بود، آب پر نکردم. وقتی اساتید آکامی همراه او به حوض مراجعه می‌کنند، با تعجب جنازه یک سگ مرده را در حوض مشاهده می‌کنند که با ظرافت و چیره‌دستی خاصی توسط داوطلب جدید نقاشی شده. حالا کوزه آکامی شکسته شده‌است و نقشه‌ آموزشگاه، نقش بر آب.
روزنامه «کیهان» و «رجانیوز» و«مشرق» و «شفاف» و دیگر رسانه‌های اقتدارگرای مشابه، هرچه نشستند و صبر کردند تا رسانه‌ها و فعالین جنبش سبز در دام نهفته آن‌ها در مورد سفر غیر‌منتظره شیخ شجاع به یک شهرستان و دیدار تحت‌الحظ چند ساعته ایشان، از چند اثر تاریخی و گردشگری شهرستان کاشان که احتمالا روز سه شنبه هفته گذشته ۱۳۹۰/۰۱/۲۹ اتفاق افتاده، گرفتار شوند و خبر را در شبکه‌های مجازی منتشر کنند، و بعد آن‌ها از راه برسند و به استناد این انتشار، بر موج ایجاد شده سوار شوند و مانور بدهند که: حصر و محدودیت‌های اعلام شده درباره رهبران جنبش‌سبز دروغ و کذب است و کار بیگانگان، و دلیل آن‌هم خبر سفر تفریحی؟ «مهدی کروبی» به کاشان که توسط فعالین جنبش سبز و رسانه‌های منسوب به آن‌ها منتشر شده است، خبری نشد.
  ظاهرا نزد فعالین جنبش‌سبز و خصوصا بخش رسانه‌ای آن، آن اندازه از بصیرت وجود دارد که در چنین دام‌ها نیفتند و نقاشی را طوری عوض کنند که کوزه «کیهان» بشکند و نقشه رسانه‌های اقتدار را نقش بر آب کند.‌
خودشان دست بکار شدند:
در حالی که از حدود یک ماه پیش خبر تصادف و بستری شدن «علی‌دایی» در شهر کاشان از لحظات اولیه خبر حتی تا همین حالا، ذهن تمام رسانه‌های خبری رسمی و غیر رسمی را به خود مشغول داشت، و هریک به نوعی آنرا منعکس نموده و پوشش دادند و حتی روزنامه «کیهان» به بازتاب وسیع آن خبر و حساسیت رسانه‌ها و مردم درباره آن معترض شد و واکنش منفی نشان داد، اما ظاهرا هیچ رسانه‌ای علاقه به انتشار خبر حضور غیر منتظره شیخ «مهدی کروبی» در این شهر، که از منظر رسانه‌ای واجد بیشترین ارزش خبری می‌توانست باشد، نشان نداد.
حالا این خبر، بعد از گذشت ۵ روز از زمان اتفاق احتمالی آن، از دیروز به یکباره مورد توجه رسانه‌های کشور قرار گرفته و توسط اکثر آن‌ها پوشش داده شده‌است.
 نکته جالب آنست که منبع این خبر در همه رسانه‌ها روزنامه «کیهان» است که سابقه خبری‌اش نشان می‌دهد، با منابعی در ارتباط بوده، که گاهی به طور حیرت‌انگیزی دست به پیش‌بینی می‌زده و از قضا پیش‌بینی‌ها، با آنچه اعلام می‌شد اصلا مو نمی‌زد، اما چگونه است که این‌بار برخلاف همیشه نه تنها نتوانست زود‌تر پیش‌بینی کند که شیخ به کاشان خوهد رفت، بلکه تا نزدیک به یک هفته هم از آن بی‌خبر ماند؟
 ازدوحال خارج نیست؛ یا این خبر از اصل دروغ و بافته و تصور یک ذهن علیل و بیمار است که با تاخیر غیرموجه ۵ روزه منتشر شده، یا حقیقت دارد.
 در هردو صورت بلافاصله اولین سؤالی که برای مخاطب مطرح می‌شود اینست که چرا این خبر که هم می‌تواند برای رسانه‌های عمومی و رسمی خبری و هم رسانه‌های منسوب به اصلاح‌طلبان، واجد ارزش‌های ویژه خبر باشد، و به همین دلیل باید با «سرعت» منتشر شود، با یک تاخیر غیرمعمول ۵ روزه و در حالی که ارزش‌های خبری خود را از دست داده و به اصطلاح بیات شده، منتشر می‌شود؟
آیا رسانه‌های منتشر کننده این خبر که سابقه فعالیت‌ رسانه‌ایشان نشان می‌دهد در همه نقاط ایران خبرنگار محسوس و غیر‌محسوس داشته و ریز‌ترین اخبار را در کمترین زمان ممکن به رسانه متبوع خود گزارش می‌نموده‌اند، درمورد این خبر با کمبود خبرنگار در منطقه مواجه بوده‌اند؟
آیا همه خبرنگاران چنین رسانه‌هایی در یک زمان مشخص در مرخصی و استراحت بسر می‌برده‌اند که چنین خبر مهمی از چشم تیزبین همه آن‌ها مخفی مانده است؟
از طرفی، وب‌سایت ملی‌مذهبی که روزنامه «کیهان» گزارش خود را به خبر آن سایت مستند نموده و دیگر رسانه‌های زنجیره‌ای خبر خود را به نقل از «کیهان» طابق‌النعل بالنعل منتشر نموده‌اند، تا کنون از طرف «کیهان» به عنوان یک رسانه معتبر شناخته نمی‌شده‌است، اما چه اتفاقی افتاده است که اکنون یک خبراز بخش «شنیده‌ها»ی آن‌ سایت، به عنوان منبع معتبر از طرف کیهان مورد توجه قرار گرفته و خبرِ با اشاره احتمالی «شنیده شده است»، از طرف «کیهان» با رویکرد «قطعیت» پوشش داده و منتشر شده است؟ و آیا می توان یک سفر در معیت  دستِ‌کم ۳۰ مامور نیروی انتظامی و تحت‌الحفظ را، به «سفر تفریحی» تاویل و تعبیر کرد؟
حقیقت هرچه باشد اما این نوع انتشار خبر، آدمی را به یاد داستان زبان بسته‌ای می‌اندازد، که با تاخیر یک‌هفته‌ای به جوک‌های تعریف شده دیگر حیوانات جنگل می‌خندید و همیشه با تاخیر طنز نهفته در لطیف‌ها را می‌فهمید، اما طنز نهفته در این خبر آنقدر هست که مرغ پخته را به خنده می‌اندازد.
 نقاشی شیخ شجاع آنقدر ظرافت دارد که کوزه کیهان بشکند.
 این نوشته در سحام‌نیوز اینجا
.......................در جرس اینجا

پنجشنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۹۱

هراس از نسنجیده‌گویی، لغو مصاحبه

http://rasekhoon.net/uploads/ErfanH/Motofareqeh/Ahmadinejad--Monazereh1388.3.17-4.jpg
سایت «الف» در مطلبی تحت عنوان «دلایل لغو مصاحبه زنده رئیس‌جمهور در تلویزیون» نوشته‌است: «مصاحبه زنده رئیس‌جمهور که قرار بود سه‌شنبه شب پس از خبر ساعت ۲۱ از شبکه یک سیما پخش شود لغو شد.»
اگرچه این سایت در خبر خود به شکلی شفاف، به دلیل خاصی اشاره نکرده است، اما از فحوای مطالب می‌توان به این نتیجه رسید که دلیل اصلی لغو مصاحبه ریس‌جمهور این احتمال بوده که «احمدی‌نژاد» در این مصاحبه بر خلاف تمام مصالح اقتصادی و اجتماعی مردم و کشور، دستور رسمی اجرا فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها را صادر و به مردم اعلام کند و به دنبال آن نمایندگان و مردم و مسؤلین در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته و به قول معروف دستِشان در پوست گردو گذاشته شود.
سایت «الف» هیچ اشاره‌ای به اینکه این تصمیم با صلاحدید، یا دستور چه مرجعی اتخاذ شده نکرده‌است. با این وصف، این پرسش پیش می‌آید که، آیا مرجعی که صلاح دیده‌است مصاحبه انجام نشده، یا به زمان دیگری موکول شود، بر چه اساس و مبنا به چنین نتیجه و مصلحتی رسیده؟ و آیا عملا چنین اختیاری داشته است یا خیر؟
تردیدی نیست که سیاست‌گذاری در برنامه‌های صداو سیما و مصاحبه و پخش یا عدم پخش آن بر عهده و حق مسؤلین آن سازمان و با رعایت سلسله مراتب ریاست عالی آن است. اما پوشیده نیست که ریس‌جمهور شخص دوم مملکت است و با رای مستقیم مردم اتنتخاب شده، و سازوکارهای اجرای انتخاب ایشان ظاهرا چنان بوده‌است که، اگر میزان آگاهی وی نسبت به مصالح نظام و مردم، بیش از ریس‌ صدا و سیما نباشد، مسلما کمتر نیست، و بر اساس حقوقی که بر شخصیت حقوقی ریس‌جمهور مترتب است، آن سازمان موظف است امکانات گفتگوی رو در روی ایشان با مردم را برای تسهیل اقدامات اجرایی دولت در رابطه با شهروندان و اطلاع‌رسانی به موقع به آنها، فراهم کند.
اگر اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها، بر خلاف مصالح نظام است و کار درستی نیست، ظاهرا سازوکارهای قانونی اجرا نشدن و یا جلوگیری از اجرای احتمالی آن با لجبازی یک شخص یا مقام اجرایی در قانون پیش‌بینی شده و مسلما چیزی غیر از  لغو مصاحبه تلوزیونی آن شخص است.
بر اساس شواهد آشکار موجود و مورد تصریح اغلب دست‌اندرکاران اجرایی و قضایی و پارلمانی کشور در تمامی سطوح ـــ به عنوان مثال همین مورد لغو مصاحبه به دلیل هراس از اظهاراتی خاص و نسنجیده توسط آقای «احمدی‌نژاد» ـــ به نظر می‌رسد هراسی ناگفته و پنهانی از «احمدی‌نژاد» در اغلب مسؤلین و مقامات کشور وجود دارد، که پس از آنکه سیاست مدارا با او کارد را به استخوان رسانده و دیگر جایی برای آن در رفتار‌ها و برنامه‌ها باقی نمانده، به جای مراجعه به سازوکار‌ها و اهرم‌های قانونی موجود برای مهار قانون‌گریزی و رفتارهای خودمحورانه مشکل‌ساز برای مردم و نظام و کشور، سرنا را از سر گشاد باد کردن، دستور کار تمام سازمان‌ها و نهاد‌ها و مسؤلین شده، و همگی به شتاب فراون به سمت پرتگاه می‌روند و «احمدی‌نژاد» هم با‌‌ همان شتاب کشور را از سمتی دیگر به طرف پرتگاه هدایت می‌کند.
در مطلب سایت «الف» همچنین اشاره شده‌است که، در حالی که مردم و علما از تورم شدید در ماه‌های اخیر، گله‌مند بوده و خواستار توقف هدفمندی یارانه‌ها و بازگشت نرخ‌ها به قبل از اجرای این قانون می‌باشند، پایگاه اطلاع رسانی دولت با تهیه و انتشار گزارشی، از درخواست مردم از دولت براى افزایش یارانه‌ها خبر داده و به نفع آغاز فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها فضا‌سازی نموده‌است.
در این میان مشخص نیست که آیا پایگاه اطلاع‌رسانی دولت در مورد درخواست مردم برای افزایش یارانه راست می‌گوید، یا سایت «الف» متعلق به یک نماینده مجلس و بعضی از رسانه‌های دیگر اصول‌گرا که گله‌مندی مردم و علما از هدفمندی یارانه‌ها و درخواست توقف آن را گزارش نموده‌اند؟
ظاهرا در این دعواها برای متولیان حلوا خیرات می‌کنند و به کام آنها شیرین است. اما شوربختانه باید اعتراف نمود که همه تلخکامی و زهر آن نصیب شهروندان بدبخت و مظلومی است که حقوق و سرمایه‌هایشان به تاراج  «جهالت» می رود.

دوشنبه، فروردین ۲۸، ۱۳۹۱

از «شهر‌هرت» تا دانشگاه آزاد

یکی از بهترین اتفاقاتی که در دوره ریاست‌جمهوری «احمدی‌نژاد» و در دولت دهم افتاد، و البته پس از چالش‌ها و مشکلات فراوان و مخالفت‌های که قسمت عمده آن توسط عده‌ای بود که ناآگاهانه آب به آسیاب «شهرهرت» می‌ریختند، الحاق «دانشگاه آزاد اسلامی» به زیرمجموعه دولت و خارج شدن آن از تیول مجموعه‌ای خاص که خواهی نخواهی در حوزه جغرافیای «شهرهرت» تعریف می‌شدند.
 مولفه‌ مشخص‌ و اصلی این مجموعه‌های خاص، آزادی کامل، بی‌قید و شرط و نامحدود و عدم پاسخ‌گویی به هیچ مرجع قانونی است.
اگر ادعای مخالفان دولتی شدن دانشگاه آزاد را مبنی بر اینکه دولت «احمدی‌نژاد» به هیچ مرجعی پاسخ‌گو نیست قبول کنیم، اتفاق عجیبی نیفتاده است، این دانشگاه از بدو تاسیس تا کنون با سازوکار مدیریتی قبلی آن به هیچ مرجعی پاسخ‌گو نبوده، اکنون با سازوکار مدیریتی دیگری این اتفاق افتاده. اما قرار نیست که برای همیشه «دولت» معادل «احمدی‌نژاد» تعریف شود و با این فرض و بهانه از ایجاد حداقلی شرایط پاسخ‌گویی برای یک سازمان عریض و طویل که از پول این مردم اداره می‌شود، جلوگیری شود.
 راه پاسخ‌گو نبودن دولت، جلوگیری از پیوستن نهادهای موازی و مزاحم به آن دولت، و ایجاد شرایط قانونی سالم‌سازی ساختار اجرایی و سیاسی و فرهنگی نیست. سازوکار دیگری دارد که باید در جای خود بدان پرداخت.
فرض کنید اگر قرار باشد همین اتفاق درباره یکی از موسسات مشابه ـ که مدیریت آن در اختیار و تیول «هاشمی»‌ها و «خاتمی» ‌ها نیست ـ بیفتد، تمام رسانه‌ها و بوق‌های تبلیغاتی که با پیوستن «دانشگاه‌آزاد» به دولت مخالف بودند، بلافاصله در مقام دفاع از آن برآمده و در وصف خوبی‌ها و چشم‌انداز‌های مثبت آن داد سخن می‌دهند و تمام راهکار‌ها و توجیهات قانونی آن را از دل قانون اساسی و شرع استخراج نموده و در اختیار دست‌اندرکاران طرح قرار می‌دهند. ضمنا هرگونه مخالفت با آن را مخالفت با خدا و پیغمبر و امام زمان تعریف نموده و برای این دلیل خود نیز انواع و اقسام روایات و احادیث را از متون دینی استخراج و ارائه می‌نمایند.
 حقیقت آنست که در کشور ایران متاسفانه طی ۳۰ سال اخیر (به قبلش فعلا کاری ندارم) اغلب مسائل و دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و... «موضوعیت» نداشته است، بلکه از زاویه ابزار برای رسیدن به هدف و یا نیل به یک موقعیت و مقام سیاسی به آن نگریسته شده و مورد طرح و استفاده قرار می‌گرفته است. با این وصف مسئله طرح شده پس از وصول هدف و کسب مقام و موقعیت سیاسی برای طراح، خاتمه یافته تلقی می‌شده‌است.
برای یک جامعه رو به جلو و یک نظام سیاسی و کشور موفق، اصل بر آن‌است که تا آنجا که ممکن است، ارگان‌ها و سازمان‌های موازی با دولت و بدون نظارت آن وجود نداشته باشد و تمام سازمان‌ها و ارگان‌ها و نهادهای موجود زیر نظر دولت و تحت مدیریت واحد دولت اداره شوند، و دولت نیز در مقابل عملکرد آن‌ها به پارلمان پاسخ‌گو باشد. مگر سازمان‌ها و ارگان‌های مردم‌نهادی که به دست مردم و بدون کمترین کمک‌ و دخالت دولتی شکل گرفته و هیچ‌گونه قصد انتفاع شخصی و خصوصی از ایجاد آن غیر از کمک‌های بشردوستانه و عمومی در جریان نباشد. البته در مورد آن‌ها نیز برای جلوگیری از سوء‌استفاده‌های احتمالی نظارت‌های خاصی لازم است.
در خبر‌ها آمده بود که دانشگاه‌آزاد، از تاریخ خروج «مهدی هاشمی» از کشور به قصد نظارت بر شعبه‌های خارج از کشور این داشگاه، تا زمانی که مدیر جدید حقوق ایشان را قطع نموده، ماهیانه مبلغ ۱۴ میلیون تومان از این دانشگاه حقوق می‌گرفته است.
 ۱۴ میلیون تومان یعنی مبلغی که اگر من قادر به تهیه آن طی ۱۰ سال بودم الان دستِ‌کم مدرک دکتری در یک رشته داشگاهی داشتم و دانشگاه آزاد ماهیانه به کسی می‌داده است که بدون تردید سواد خواندن و نوشتن را نسیه دارد. یعنی خوب بلد نیست. البته از منظر مدرک تحصیلی ایشان هم چون مرحوم «کردان» دکتر تشریف دارند، اما به تعبیر شیرین خواجه رندان:
 «نه هرکه سر بتراشد قلندری داند»

جمعه، فروردین ۲۵، ۱۳۹۱

رسانه، خبر، مخاطب

عکس از اینجا
این یادداشت را برای سایت وادقان نوشته‌ام

در کار رسانه و خبر، اصلی وجود دارد که بر اساس آن، خبرنگار و رسانه حق ندارند بر اساس مفروضات شخصی خود درباره ارزشمند بودن و یا نبودن یک خبر، یا درجه اهمیت آن قضاوت نموده و بر اساس قضاوت خود آن‌را منتشر نمایند یا از انتشار آن خودداری نمایند.
برای سنجش اعتبار یک خبر، استاندارد‌ها وشاخص‌های ویژه‌ای وجود دارد که تعیین می‌کند چه خبری ارزشمند است و چه خبری ارزشمند نیست و یا درجه اهمیت یک خبر کدام است.
از طرف دیگر یکی از برجسته‌ترین، یا شاید برجسته‌ترین بخش یک روزنامه یا رسانه یا سایت، بخش اخبار متنوع آن بر اساس گستردگی شخصیتی و علایق شخصی مخاطبان آن است.
یک رسانه مخاطب متعدد و متنوع دارد. عده‌ای اخبار اجتماعی آن را دنبال می‌کنند.
عده‌ای فقط برای پی‌گیری اخبار ورزشی به رسانه خود سر می‌زنند.
ممکن است اقتصاد موضوع جذاب خاصی برای بخشی از مخاطبان یک رسانه باشد.
بر همین سیاق می‌توان موضوعات دیگری را برشمرد و برای آن مخاطبینی فرض کرد.
رسانه‌ای در این میان، موفق‌تر است که بتواند برای همه سلایق و همه مخاطبانش خبر «دقیق» و «صحیح» و «سریع» داشته باشد.
یکی از استاندارد‌ها و معیار‌ها برای سنجش عیار یک خبر، در اصطلاح روزنامه‌نگاری، «همجواری» است. مثلا برای یک رسانه در شهر «کاشان» خبر سیل در «قمصر» که ۴ کشته داشته است، اهمیت بیشتری دارد تا زلزله در کشور «اندونزی» که ۴۰ کشته داشته. اگرچه باید هر دو خبر پوشش داده شود، اما برای رسانه «کاشان» اول خبر شهر همجوار «قمصر» بعد خبر کشور دور‌دست «اندونزی». برای خبرگزاری «رویترز» (۱) اما اول خبر زلزله در کشور «اندونزی» بعد شاید خبر سیل و خسارت‌های آن در شهر «قمصر». چون «همجواری» هردو برای آن رسانه یکسان، اما میزان واکنش به خبر زلزله «اندونزی» و اصطلاحا «دربرگیرندگی» آن بیشتر است.
واژه «وادقان» بار عاطفی، تاریخی، جغرافیایی، حسی و نوستالوژیکی را با خود دارد. این واژه، به اندازه کافی ظرفیت خبرساز و خبر رسانی دارد.
هر لحظه در گوشه و کنار این دنیا اتفاقی واقع می‌شود، یا در شرف وقوع است، یا قرار است واقع شود، که به نوعی به «وادقان» و از منظری خاص ربط پیدا می‌کند.
سایت «وادقان» می‌تواند پل ارتباطی خبری و رسانه‌ای، بین آدم‌هایی باشد، که به یک یا چند علت از وجوه پیش‌گفته (عاطفی، تاریخی، جغرافیایی، حسی، نوستالوژیکی و...) با «وادقان» ربط پیدا می‌کنند و اکنون از همدیگر دور افتاده و از یکدیگر خبر ندارند.
به نظر می‌رسد، بر این اساس و بر اساس سحن ابتدای این نوشته، برای سایت «وادقان» پوشش اخباری که به نوعی به «وادقان» مربوط است، باید با اهمیت و شایسته توجه باشد.
اگر خبر درگذشت پدر «ساعدباقری»(۲) برای خبرگزاری و سایت «ایلنا» مهم است، مطمنئا برای سایت «وادقان» مهم نیست. اما برای سایت وادقان خبر درگذشت مرحوم «علی‌جان علی‌رجبی» مهم است. نه تنها بعید نیست، بلکه حتما امکان دارد کسی آن‌طرف مرز‌ها از طریق سایت مطلع شود که، فلان خدمتگزار روستا که ایشان با او خاطرات دور و درازی داشته و دارد، اکنون در وادقان درگذشته و او را برای لحظاتی در نگاه اول محزون نماید، همین حزن البته ارزشمند است، اما در نگاه اصلی و رسالت رسانه خوشحال نماید که در زمانه‌ای زندگی می‌کند که خبر‌ها نه به سرعت دویدن یک چارپا و اعتبار چاپار آن، بلکه به سرعت باد و از طریق امواج رد و بدل می‌شوند.
با این‌همه اما، جای خالی خیلی از خبرها که در وادقان اتفاق می‌افتد، یا در جای دیگری اما به وادقان ربط دارد در این سایت خالی است، و از این منظر سایت قسمت عمده‌ای از رسالت خود را فروگذاشته و مخاطبانی را هم از دست داده‌است.
پانوشت
۱ـ یکی از بزرگ‌ترین و معتبر‌ترین خبرگزاری‌های دنیا
۲ـ شاعر و گوینده رادیو و تلوزیون ایران
این نوشته در سایت وادقان

پنجشنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۹۱

اسنادش موجود است

پس از آنکه آقای «احمدی‌نژاد» در شب مناظره تاریخی شب سیزدهم خرداد۸۸ به اخباری استناد کرد و اعلام نمود که «اسناد آن موجود است» و هیچگاه نه تنها مردم عادی، که حتی کار‌شناسان و اهل فن هم اجازه پیدا نکردند که آن اسناد را مشاهده نمایند و دست بر قضا اسنادی دال بر کذب و دروغ بودن آن‌ها نیز مطرح و منتشر شد، ظاهرا این وضعیت استناد به اسنادی که کسی حق دیدن آن‌را ندارد، یک اپیدمی و روال طبیعی در بین دولت‌مردان ایران شده است.
در بین هوادارن فوتبال، کمتر کسی است که نداند «هوشنگ‌نصیرزاده» یکی از به‌روز‌ترین کار‌شناسان مسائل داوری فوتبال در ایران است. «نصیرزاده» با دقت و وسواس خاصی مسائل پیرامونی این حوزه را پیگیری و رصد نموده و بر آن اشراف کامل دارد. بنابراین اگر در مورد موضوعی در این رابطه ادعایی مطرح کند، احتمال خطا و اشتباه در آن بسیار ضعیف می‌باشد. این یک ادعای صرف نیست. بار‌ها و بار‌ها تجربه حضور او در برنامه‌های ورزشی و خصوصا برنامه پرطرفدار ۹۰ و نظرات صحیح و کار‌شناسانه او که با کمترین ضریب خطا همراه بوده آنرا ثابت نموده‌است.
پس از اتفاق غیرمنتظره و شاهکار «محمود‌رفیعی» داور مسابقه پرسپولیس ـ داماش که بازی را در ثانیه‌های آخر به علت توهین تماشاگران و هوادارن پرسپولیس نیمه‌تمام گذاشت، مسلم بود که بحث این‌هفته برنامه ۹۰ بسیار داغ و شنیدنی خواهد بود. اما کسی باور نمی‌کرد این بدعت آشکار و خنده‌دار در کار داوری فوتبال، کار را به رویاوری «عسگری» نایب‌ریس کمیته داوران فدراسیون فوتبال و آقای «نصیرزاده» کشانده و دست‌پاچگی آقای «عسگری» در مقابل سؤالات ناگهانی و غیرمترقبه اما مستند به اطلاعات دقیق «نصیرزاده» کار را به پرت‌وپلاگویی و توهین به جای پاسخ منطقی آقای «عسگری» بکشاند.
در اینکه اطلاعات مورد استناد آقای «نصیرزاده» در مورد سوءاستفاده کمیته داوران از امکانات مدیریتی و مصادره تمام امکانات و ظرفیت‌ها به نفع خود و دوستان مطابق با واقعیت است، و او مستند به اسناد و اطلاعات دقیق ‌آن‌را مطرح نموده، کمترین تردیدی هیچ کدام از مخاطبین و کار‌شناسان برنامه ندارند.
اما نکته جالب در این میان اسنادی است که آقای «عسگری» ادعا می‌کند در اختیاد دارد و می‌تواند بواسطه آن ثابت کند که حنای ادعاهای آقای «نصیرزاده» رنگی ندارد، اما کسی حق دیدن آن اسناد را ندارد و در پایان برنامه فقط به مجری برنامه نشان داده خواهد شد و ظاهرا دوربین‌های برنامه نمی‌توانند آن اسناد را به مردم نشان دهند.
 از قدیم و ندیم گفته‌اند؛ آنکه یک‌طرفه به قاضی برود راضی برمی‌گردد، در این میدان اما کسانی راضی‌اند که خود در جایگاه قاضی و قضاوت نشسته و قرار است پریشانی در کار قضاوت ورزش و فوتبال کشور را مدیرت کنند.
 یعنی «نمک قضاوت» است که در حال گندیدن است.
این نوشته در خودنویس اینجا

مرتبط:
درباره یک چهره؛ هوشنگ‌نصیرزاده
 واکنش نصیرزاده به اظهارات نایب‌ریس کمیته داوران

سه‌شنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۹۱

سردار! شما دیگه چرا؟

عکس از اینجا
تیم فوتبال پرسپولیس تهران که آقای «رویانیان» مدیریت آن‌را از چند ماه پیش برعهده گرفته، در یک مسابقه و در میدان ورزش نتیجه را به تیم «داماش» واگذار کرد. تماشاگران به نحوه قضاوت داور مسابقه معترض شده و اقدام به توهین و فحاشی به داور مسابقه نمودند.
داور مسابقه به درست یا غلط و در اعتراض به این رفتار، بازی را در آخرین لحظات و در حالی‌که تنها کسری از دقیقه به زمان پایانی بازی باقی مانده بود، نیمه تمام خاتمه داد.
کمیته انظباطی فدراسیون فوتبال روز دوشنبه ۱۳۹۱/۱/۲۱ برای این موضع تشکیل جلسه داده و علاوه بر آن‌که نتیجه بازی را ۳ بر ۰ به سود تیم «داماش» اعلام نمود، ۲ امتیاز دیگر نیز از تیم «پرسپولیس» کم نموده، ضمنا هر دو تیم را هم به پرداخت ۱۰ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم کرد.
 آقای «رویانیان» مدیریت محترم عامل باشگاه «پرسپولیس» که قبل از مدیر باشگاه بودن، نزد افکار و انظار عمومی به عنوان یک شخصیت انتظامی و قانونی و حقوقی شناخته می‌شود، و توقع آنست که سمبل احترام به قانون و تصمیمات قضایی و قانونی باشد، در مصاحبه با رسانه‌های جمعی و از جمله در مقابل دوربین تلوزیون به رای صادر اعتراض نموده و درکمال تعجب و درحالی که انتظار می‌رود به عنوان یک چهره موجه و شخصیتی که سال‌ها بازوی اجرای قانون در کشور بوده و باید برای اعاده حقوق قانونی باشگاه تحت مدیریت خود، و اعتراض به احکام صادره به سازوکارهای قانونی متمسک و متوسل شود، متاسفانه به جنجال و شانتاژ متوسل شده و در مقابل دوربین تلوزیون و در پاسخ به سؤالات خبرنگار ورزشی، داور مسابقه را به اشتباه عمدی و با قصد مشخصِ تحریک تماشاگران متهم نمود، و صریحا اعلام کرد که اگر نتواند امتیازات کسر را شده را به باشگاه برگرداند از «پرسپولس» خواهد رفت.
در اینکه هر تیم و هر مدیری حق دارد که به نتایج احکام صادر شده توسط کمیته انظباطی معترض بوده و اعتراض خود را به کمیته استیناف اعلام کند کمترین تردیدی نیست.
 اما اگر قرار باشد هر شخص خود را محق بداند که پیش از اعتراض به مراجع قانونی،  در جایگاه قاضی نشسته و بر علیه داور مسابقه اعلام اتهام نماید و احساسات طرفدارن را متوجه داور مسابقه نماید از هیچ مدیر و مسؤلی پسندیده نیست و از آقای «رویانیان» با توجه به شخصیت حقیقی و حقوقی توامان ایشان ناپسندیده‌تر.
سردار «رویانیان» پیش از آنکه یک چهره ورزشی و مدیر عامل یک تیم ورزشی باشد، یک شخصیت انتظامی و حقوقی و قانونی است و به رغم بازنشسته شدن از حرفه و سمت نیروی انتظامی و ورود به حوزه و عرصه‌ای دیگر، ولی امکان تفکیک شخصیت قبلی ایشان از شخصیت حقوقی فعلی اگر غیر ممکن نباشد، بسیار ضعیف است.
اینکه ورود یک شخصیت با پیشینه مثبت و با نمره و امتیاز و کارنامه قبولی عالی در حوزه قانون و نظم و مدیریت بحران، به عرصه ورزش که جولانگاه شلوغی و جنجال و جنب‌وجوش است، کار درستی هست یا خیر موضوع دیگری است. اما جامعه همیشه و در همه حال از مردان قانون چه در لباس قانون باشند چه نباشند، چه در ماموریت باشند چه در حال استراحت، توقع دارند که مرد قانون باشند و مبادی آداب نظم و امنیت و احترام به حقوق و قانون.