دوشنبه، تیر ۲۶، ۱۴۰۲

کلاه

روزگاری مردها عادت نداشتند بدون «کلاه» از خانه خارج شوند و کلاه بخشی از فرهنگ مردانه‌شان بود. فرقی نمی‌کرد کجا می‌روند؛ محل کار، تفریح یا خرید. هرچه بود باید کلاه به‌سر می‌گذاشتند
اما نوع کلاه‌ها بنا به این‌که تابستان بود یا زمستان فرق داشت. در دوره قاجاریه و قبل از آن، سربرهنگی مرد علاوه‌ بر آن‌که نشانه بی‌ادبی و بی‌وقاری بود، حتی در شب به‌هنگام خواب نیز عرقچین بر سر می‌گذاشتند، و روزها نیز معمولا در زیر کلاه عرقچین بر سر داشتند.

در گذشته‌های نه‌چندان دور، کلاه نشان‌دهنده پایگاه اجتماعی فرد بوده است. کلاه از واژگانی است که متنوع‌ترین ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات با معانی گوناگون را در زبان فارسی ساخته است: 


کلاه کلاه‌کردن: از کسی گرفتن و به دیگری دادن. کلاه کسی را برداشتن و به دیگری دادن و از او به دیگری. از یکی قرض‌کردن و به طلب دیگری دادن.

 سر کسی بی‌کلاه ماندن: مغبون و بی‌بهره شدن.

کلاه به‌سر: کنایه از پسر یا مرد. کلاه به‌سر نداشتن به معنی مرد نداشتن: فلان خانه کلاه به‌سر ندارد یعنی مردی یا پسری در آن خانه نیست.

 کلاهش پشم نداشتن: مهابتی نداشتن. کاری ازدستش ساخته نبودن.

 کلاه را برای سرما و گرما بر سر نمی‌گذارند: مراد آن است که مرد باید غیور باشد.

کلاه کسی پس معرکه بودن: عقب بودن از دیگران، پیشرفت نداشتن.

کلاهت را بالا بگذار: کنایه از این‌که مسامحه شما در امر مواظبت فلان یا زیردست موجب این رسوایی شد. در قدیم به‌جای این تعبیر می‌گفته‌اند: «سربفراز»

کلاه در هم رفتن: پنداشتی و خلافی در میان آمدن.

کلاه‌مان توی هم می‌رود:  میانه ما به‌هم می‌خورد.

 دوختن کلاه از (این) نمد: فرصت‌طلبی یا سوءاستفاده از فرصت به‌دست‌آمده در موقعیتی خاص.

کلاه احمد بر سر محمود گذاشتن ‌/‌ نهادن: با وام گرفتن از کسی وام دیگری را پرداختن و این کار را مداومت دادن. به مال دیگران مدارا‌ کردن از جهت ناداری. از معامله اموال دیگران زندگی گذراندن.

لباس رسمی و معمول تهرانی‌های دوره قاجار برای همه طبقات شال و کلاه و جبه برای مردان، و پیراهن کوتاه برای پوشاندن بالاتنه و دامنی بلند که تا پشت قدم‌های پا را بپوشاند برای زنان بود و اگر زنان هرگاه به دلایلی از خانه خارج می‌شدند از چادر، چارقد و روبنده استفاده می‌کردند.

 کلاه، بخش جدانشدنی از لباس مردان به‌شمار می‌رفت. در آن دوره کلاه برای مرد به منزله چادر برای زن بود و مردی بدون کلاه در کوچه و بازار دیده نمی‌شد.

 در این دوران، بازار کلاه‌دوزها رونق بسیار خوبی داشت. معروف‌ترین کلاه‌هایی که مردان آن دوره بر سر می‌گذاشتند کلاه‌های نمدی، پوستی و مقوایی بود که بعد از آن کلاه پهلوی یا کلاه اجباری خانم‌ها شد. استفاده از کلاه پهلوی که از آن به نام کلاه زورکی یاد می‌شد ازجمله قوانینی بود که رضاخان آن را عمومی کرد و مردم مجبور به استفاده از آن شدند.

 قانون اتحاد شکل (یونیفورم)، همه مردان را موظف کرد که باید ملبس به کت و شلوار و مجبور به استفاده از کلاه نقابدار (کلاه پهلوی) شوند، در غیر این صورت، آژان‌ها، جُبه‌های مردان را در ملأعام با قیچی بریده و شال و کمربند و کلاه آن را نیز لگدمال می‌کردند.

جمله تمسخرآمیز: «هم کلاه سرمان گذاشتند، هم کلاه‌مان را برداشتند» همزمان با تغییر لباس و اجبار در پوشیدن کلاه پهلوی بر سر زبان‌ها افتاده بود.

وجه تسمیه جمله مشهور«این کلاه برای سرت گشاد است» نیز، بعد از تاجگذاری رضاخان، در میان مردم رواج پیدا کرد.

منبع: روزنامه شهروند

شنبه، تیر ۲۴، ۱۴۰۲

حجامت، خون تیره، خون روشن

حتما این جمله را شنیده‌ایم که با «حجامت»، خون‌های کثیف بیرون می‌آید و با بیرون‌آمدن کثافاط از خون، بدن دوباره سلامت می‌شود.

خیلی از کسانی که حجامت می‌کنند می‌گویند: خودمان دیدیم که خونی بسیار تیره از محل تیغ‌خوردن بیرون آمد که در تیرگی چیزی کم از قیر نداشت.
خونی که از حجامت بیرون می‌آید تیره است ولی کثیف نیست.چرا؟ 


در بدن همه‌ی پستان‌داران و همین‌طور انسان، ساختار رگ‌ها مشابه هستند و همه‌ی رگ‌های خونی یا «شریان» به حساب می‌آیند و یا «ورید» هستند.

تفاوت شریان‌ها و ورید‌ها در چند چیز است که به زبان ساده می‌گویم. شریان‌ها از قلب به سمت اعضا می‌روند، وریدها از اعضای بدن به سمت قلب.
 شریان‌ها دیواره‌ای ضخیم دارند و خون با فشار درون‌شان حرکت می‌کند.
ورید‌ها دیواره‌ای نازک دارند و فشار خون در آن‌ها بسیار کمتر از شریان‌ها است.

این تفاوت‌ها فقط در ساختار عروق است وگرنه خون همیشه خون است.

وقتی قلب می‌زند، خونی که تازه با اکسیژن ترکیب شده است را به شریان و شریان به اعضا می‌دهد و اعضای بدن وقتی اکسیژن خون را مصرف می‌کنند آن را به ورید‌ها و وریدها هم آن را به ریه‌ها می‌دهند.

این اتفاق در کمتر از یک ثانیه می‌افتد و دوباره چرخه تکرار می‌شود. خون داخل شریان‌ها به‌خاطر همراه‌داشتن اکسیژن قرمز روشن و خون وریدی به‌خاطر از دست‌دادن موقت اکسیژن قرمز تیره است.

در بدن انسان سطح پوست پر است از ورید‌های کوچک با دیواره‌های نازک و این سطحی‌بودن وریدها، حتی در تنظیم دمای بدن هم به‌کار می‌آید.

یادمان بیاید در کودکی احتمالا لیوان را دور دهانمان کیپ و محکم گذاشته باشیم و با مکیدن هوای درونش آن را به دهان چسبانده و بعد از چند ثانیه لب‌ها کبود می‌شدند.

این کبودی برای تجمع بیشتر خون در وریدهای لب‌ها بود. بادکش حجامت هم درست همین است. وقتی لیوان یا کاپ که هوای درونش را می‌کشند را به پوست می‌چسبانند، خون‌های وریدی سطحی که دیواره‌ای نازک دارند و فشاری برای مقابله با فشار منفی بادکش ندارند در سطح پوست جمع می‌شوند.خون وریدی اکسیژن کمی دارد و تیره است و از پوست زخمی زیر بادکش بیرون می‌آید.

این خون اگر به مسیر گردش خون بدن بازگردد، در ثانیه‌ای روشن می‌شود و خون روشن در جای دیگر بدن تیره می‌شود.این تیرگی‌ها دلالت بر آلودگی یا کثیف‌بودن ندارد.
قصدی بر تایید یا رد کردن «حجامت» ندارم ولی بدانید خون کثیف و خون تمیز زمینه‌ای علمی ندارد.


از بالا به پایین: خون وریدی، خون شریانی

منبع: توییتر دکتر میرمحمدخان

دوشنبه، تیر ۱۹، ۱۴۰۲

حرمت امام‌زاده با متولی است

در تمام دنیا با هر عقیده و اعتقادی «سرباز وطن» مورد احترام است و سربازی که در راه ایمان و وطن جان خود را از دست می‌دهد، مقدس و مورد احترام بیش‌تر. احترام به بازماندگان قربانیانی که در راه دفاع از ناموس، خاک و وطن جان خود را از دست داده‌اند، یک نقطه‌ اشتراک در تمام نظام‌های سیاسی متکثر و متنوع دنیا است.

تمام قربانیان جنگ ۸ ساله، برای خانواده‌هایشان، نظام و مردم کشور مقدس و مورد احترام هستند. بازماندگان و وابستگان به آن‌ها هم از این احترام عمومی و اصولی سهم دارند. در کنار این احترام و تقدس معنوی، قانون امتیازاتی را هم برای بازماندگان این قربانیان و آسیب‌دیده‌گان از دفاع مقدس، در سطوح و با نسبت‌های مختلف مقرر کرده است.

  
مثلا بستگان درجه یک و دو شهدا، جانبازان و آزادگان از سهیه ویژه‌ای در بین قبول‌شدگان کنکورهای سراسری برخوردارند. یا برای جانبازان و آزادگان عزیز، سهمیه استخدامی و امتیازهای ویژه‌ای در محل کار در نظر گرفته شده است.

این مختص به ایران و بازماندگان جنگ تحمیلی نیست. در تمام کشورهای دنیا چنین اصل مسلمی پذیرفته شده و وجود دارد حتی در برخی کشورهای درگیر در دو جنگ جهانی، این امتیاز‌ها، نه فقط متعلق به نسل اول بازماندگان، بلکه به یکی دو نسل بعد از نسل اول هم تعمیم و تسری داده‌شده و هنوز با رضایت سایر شهروندان اعمال می‌شود.

با همه این‌ها اما گاهی تمرکز و تبلیغ ناشیانه بر یک اصل درست و محترمانه، یا تلاش برای سوءاستفاده از یک امر مقدس، و توسل به امور مقدس برای رفتار نامقدس، می‌تواند منجر به لوث‌شدن اصل تقدس امر و نتیجه برعکس شود 

در اصل احترام و تقدس و امتیاز‌های ویژه برای قربانیان و آسیب‌دیدگان و بازماندگان جنگ و دفاع مقدس ایراد و اعتراضی ابدا وجود ندارد
  

اما در این‌که امتیاز چه باشد؛ و نحوه اعمال امتیاز‌ها از یک‌طرف، و از طرف دیگر برتری‌طلبی خاص و خارج از قاعده بعضی آسیب‌دیدگان و وابستگان قربانیان جنگ، و سو‌‌ءاستفاده از یک قاعده مقدس و تبدیل بعضی امتیازات به ابزاری برای اعمال اقتدار ویژه بر علیه قانون و عرف جامعه و سلب آرامش دیگران، البته که اعتراض و ایراد اساسی وجود دارد و بدون کمترین تردید هرگونه زیاده‌خواهی و زیاده‌روی در این زمینه، جدای از آن‌که صدمات جبران‌ناپذیری به منافع عالی نظام و کشور می‌زند، به نارضایتی عمومی شهروندان از یک قاعده مقدس و نتیجه عکس آن قاعده در جامعه منجر می‌شود
.

فرض کنیم انسانی به خاطر دفاع از وطن و ناموس و خاک کشورش، داوطلبانه به مقابله با دشمن متجاوز شتافته و در این راه مقدس جان خود را از دست داده باشد. حالا اگر فرزند همین شهید یا یکی از بستگان او با استفاده از عنوان مقدس شهید، به اقداماتی دست بزند که نتیجه آن سلب آسایش و آرامش شهروندان و ناموس همین آب و خاک شود، قطعنا این رفتار با هدف مقدس شهیدی که از جانش برای حفظ این ناموس و این آب و خاک گذشته در تناقض آشکار است.

حدود دو سال پیش، حضرت‌ آیت‌الله «جوادی عاملی» مفسر کم‌نظیر قرآن و استاد بلندمرتبه حوزه علمیه، نسبت به شادمانی مقابل سفارت عربستان در ایران در زمانی‌که ولیعهد این کشور از دنیا رفته بود اعتراض کرده و آن رفتار را خلاف توصیه‌های اخلاقی دین اسلام معرفی کرده بود. وقتی این رفتار آن‌گونه مورد اعتراض فقیه و حکیم متاله قرار می‌گیرد، تکلیف حمله به سفارت و آتش‌زدن و ایراد خسارت به اموال آن به طریق اولی مشخص است.

 با این وصف آیا کسی به صرف این‌که فرزند یا برادر شهید باکری، شهید نظری، شهید تندگویان یا هر یک از شهیدان این کشور است، این حق را دارد که به سفارت یک کشور که در پناه تضمین‌های قانونی بین‌المللی در این کشور دایر شده و دولت ایران ضمانت حفاظت آن را سپرده، حمله کند و از رهگذر این بی‌قانونی مانع از آرامش و آسایش شهروندان و ناموس این کشور شود؟

متهم اصلی حمله به سفارت عربستان برای اثبات این‌که رفتارش گناه نبوده، در دادگاه به وابستگی خود به چندین شهید و جانباز دفاع مقدس استناد کرده است.
به‌راستی توصیه کدام شرع و کدام قانون و وصیت کدام شهید حقیقت‌بینی، انجام رفتاری است که خسارت‌های کلان آن متوجه تک‌تک شهروندان یک کشور شود؟

اگر حرمت امام‌زاده با متولی است، حفظ حرمت مقام شهادت و احترام بازماندگان واقعی شهدا هم به طریق اولی قبل از هرکس دیگری با خانواده شهداست.

چه تعداد آدم بی‌‌اصل و بی‌ریشه‌‌ای که برای گرفتن حقوق‌های نجومی و زندگی‌های اشرافی و خندیدن به ریش بازماندگان ایثارگران و خانواده‌های معظم شهدای دفاع مقدس، از این بی‌توجهی عده‌ای اندک از خانواده بزرگ ایثار و شهادت، سوء‌استفاده کرده و با ریا‌کاری، نیات پلید خود را زیر چفیه مقدس شهدا پنهان کردند و سرمایه این کشور را به یغما بردند. عده بسیار زیادی که نه در جنگ سهمی داشته‌اند و نه در انقلاب، اما بی‌قانونی‌ و لوث‌کردن امور مقدس شهادت و دفاع مقدس توسط عده بسیار قلیلی ار میان هزازان خانواده ایثارگر و شهید راه را برای تخلف این‌ها هموار کرد.

یکشنبه، تیر ۱۸، ۱۴۰۲

گاف مومیایی

در روزهای نخستین مردادماه، شایعه‌ای مبنی بر کشف یک جسد مومیایی شده در همدان،  و در برخی موارد در «باشت» در شبکه‌های اجتماعی در گستره وسیعی منتشر شد.

دوشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۵ خبرگزاری مهر از قول مدیرکل میراث فرهنگی، گردش‌گری و صنایع دستی استان همدان، این خبر را تکذیب کرد.

یک روز بعد از این تکذیبیه، خبرگزاری صداوسیما سه‌شنبه
۵ مردادماه ۹۵ عین شایعه را با رویکرد تایید و با ادبیاتی سرشار از غلط‌های ویرایشی و نگارشی به این شکل  منتشر کرد: «طبق نسخه قدیمی بر روی پوست میش نقشه تونلی در وسط تپه باستانی هگمتانه را که با ساروج پلمپ شده بوده را باز کردند و در حفاری و کاوش باستان‌شناسی که سه روز به طول انجامید جسد مومیایی‌شده از دوران ماد‌ها کشف شده که احتمالاً از نوادگان پادشاه دیاکو است. نام این مومیایی «موبانا» است که احتمال می‌رود ملکه «ماندانا» مادر کوروش کبیر باشد»

  
بلافاصله سایت‌ها و رسانه‌های زیادی از جمله جام‌جم آنلاین، فردانیوز، آفتاب نیوز، دانشجو آنلاین، خبرداغ، بروز‌ترین، ملیون، آسمان‌‌دیلی، کاسپین، پیک‌نت و حتی سایت سازمان مجاهدین خلق، این خبر را عینا از روی دست خبرگزاری صدا‌وسیما رونویسی و با آب و تاب منتشر کردند.

این خبر آن‌قدر حساسیت داشت و آن‌قدر مهم بود و آن‌قدر هم منابع مورد وثوق و در دسترس پیرامون آن وجود داشت، که رسانه‌های فریب‌خورده به سادگی می‌توانستند این‌‌گونه دستپاچه نشوند و این‌قدر شتاب‌زده چنین خبری را آن‌هم با آن غلط‌های ویرایشی فاحش، از روی دست هم رونویسی و بازنشر نکنند و در دام شایعه نیفتند.

 
این خبر برای آن‌که بدیهی‌ترین شاخص‌های یک خبر صحیح را داشته باشد، حتما لازم بود از قول منابعی در محدوده جغرافیایی حادثه (مثلا استاندار همدان)، یا منابعی مربوط به حوزه خبر (مثلا مدیر کل میراث فرهنگی استان)، نقل و گزارش می‌شد.

وقتی منبع اولیه بدون توجه به این اصل اساسی تنها به نقل خبرنگار خود اعتماد می‌کند و خبری با آن سطح از حساسیت را بدون کمترین توجه و ویرایش منتشر می‌کند، و رسانه‌های بازنشرکننده نیز در عین بی‌توجهی به این اصل، آن‌را بازنشر می‌کنند، مسلم است که چنین گاف فاجعه‌‌باری هم باید در انتظار این جامعه خبری و رسانه‌ای باشد.

اما نکته متاثرکننده و خسارت‌بار برای خبر، رسانه و حوزه‌ اطلاع‌رسانی آنست که، به‌رغم آن‌که خبرگزاری صداوسیما، یک روز پس از تکذبییه خبرگزاری مهر مرتکب گاف خبری و خطا شده و یک شایعه تکذیب شده را در قالب خبر مستند منتشر کرده و رسانه‌‌های متعددی نیز از روی دست آن خبرگزاری خبر را رونویسی و بازنشر کرده‌اند، و در حالی‌که ایرنا خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی مجددا مجبور به
تکذیب خبر در چهارشنبه ۷ مردادماه شده، اما هیچ‌یک از رسانه‌های منتشرکننده خبر دروغ، حاضر به پذیرش خطای خود، عذرخواهی از مخاطبین و جامعه خبری و توجه به تکذیبیه‌های متعدد نشده‌اند و هیچ‌کدام هیچ تکذیبیه‌ای را در این مورد منتشر نکرده‌اند.

 

پنجشنبه، تیر ۱۵، ۱۴۰۲

ریش بی‌ریشه

گویند در عصر «سليمان نبی» پرنده‌اى براى نوشيدن آب به سمت بركه‌اى پرواز كرد، اما چند كودک را بر سر بركه ديد. پس آنقدر انتظار كشيد تا كودكان از آن بركه متفرق شدند.

همين كه قصد فرود بسوى بركه را كرد، اينبار مردى را با محاسن بلند و آراسته ديد كه براى نوشيدن آب، به آن بركه مراجعه نمود.

پرنده با خود انديشيد كه اين مردى باوقار و نيكوست و از سوى او آزارى به من مُتصور نيست.

پس نزديک شد، ولی آن مرد سنگى به سويش پرتاب كرد و چشم پرنده معيوب و نابينا شد.

شكايت نزد سليمان برد.

پیامبر آن مرد را احضار، محاكمه و به قصاص محكوم کرد دستور به كوركردن چشم داد.

 پرنده به حكم صادره اعتراض كرد و گفت: چشم اين مرد هيچ آزارى به من نرساند، بلكه ريش او بود كه مرا فريب داد! و گمان بردم كه از سوى او ايمنم.

پس به عدالت نزديك‌تر است اگر محاسنش را بتراشيد تا ديگران مثل من فريب ريش او را نخورند.

👤 علامه دهخدا

از روبسپیر حقوقدان، تا بناپارت نظامی

زمان اننخابات بعضی دوستان از خطر نظامیان می‌گفتند. در جریان مناظره‌ها هم یکی از کاندیداها با افتخار از این که نظامی نبوده سخن گفت. در حالی که آد‌م‌ها (برای قضاوت‌های مهم درباره آنها) به نظامی و غیرنظامی تقسیم نمی‌شوند، به خوب و بد (از نظر اخلاقی) و کارآمد و ناکارآمد (از منظر حرفه‌ای) تقسیم می‌شوند. 

به مورد خاص ایران یا مصر در شرایط فعلی کاری ندارم. اما به لحاظ تاریخی مواردی که در آن نظامیان بسیار موفق‌تر از غیرنظامیان عمل کرده‌اند و حتی همچون یک نجات‌دهنده ظهور کرده‌اند کم نیست. از ژنرال «رضا پهلوی» تا ژنرال «آتاتورک» و حتی  از ژنرال فرانکو (اسپانیا) تا ژنرال پینوشه (شیلی).

این ممکن است برخی را برآشوبد که چطور چنین چیزی ممکن است در حالی که شماری از ابرروشنفکران جهان (از آرتور کوستلر تا ارنست همینگوی) با حضور در اسپانیا و پوشیدن لباس سربازی علیه ارتش «فرانکو» جنگیدند تا از این افتخار تاریخی در دفاع از جمهوری مقابل دیکتاوری نظامی برخوردار شوند.

همانطور که از زمان کودتای پینوشه علیه «آلنده» در شیلی، این واقعه همواره همچون دلیل قطعی و جامعی علیه جنایت امپریالیسم از طریق نظامیان کودتاگر ارائه می‌شده است.

پاسخ من این است که آنچه در اسپانیا جمهوری خوانده می‌شد تلاش کمونیست‌ها برای درست‌کردن حکومتی طرفدار «شوروی» در اسپانیا بود در حالی که فرانکو گرایشات مترقی و توسعه‌گرا داشت؛ چیزی نه‌چندان دور از این هم در شیلی بود. ولی غلبه گفتاری جریان روشنفکری به‌خوبی توانسته بود این حقایق را تا حدی وارونه جلوه دهد. 

این هم البته جای تأمل دارد که سیاسیون حرفه‌ای از کوبیده‌شدن هم‌ردیف‌های نظامی خود (که در شرایط خاصی ممکن است رقیب آن‌ها باشند) بهره می‌برند.

 اما جا دارد که ما هوشیار باشیم. میزان، اخلاق و کارآمدی است نه اسم و عنوان. هیچ دلیلی در دست نیست که یک حقوق‌دان یا یک ادیب به صرف حقوق‌دان یا ادیب‌بودن، برای حکومت‌کردن، گزینة بهتری از یک ژنرال باشد. باید دلایل بیشتری ارائه کرد.

«روبسپیر» یک حقوق‌دان بود و «بناپارت» یک نظامی. دشوار نیست فهم اینکه کدامیک چه کرد. از قضا نظامیان چون با واقعیت دست‌وپنجه نرم می‌کنند و «مدیریت بحران» کرده‌اند، بعضاً  شانس بیشتری برای درک درد و درمان دارند تا بسیاری از کسانی که از مدرسه به کاخ ریاست می‌آیند.

کودتا واقعه خوبی نیست چون حکایت از یک بحران دارد. اما این به معنای آن نیست که وقوع کودتا همیشه یک خبر بد است. کودتا معمولا حکایت از ناکارآمدی دارد، حتی اگر حکومت وقت مشروع باشد. و ناکارآمدی گاه بهترین دلیل نامشروعیت یک مشروعیت ناتوان است.

Morteza Mardiha

5 ژوئیه 2013  ·

سه‌شنبه، تیر ۱۳، ۱۴۰۲

شلیک به حقوق در پرونده ایرباس ۶۵۵

علیرضا ارزنده کارشناس ایمنی هوانوردی از کالیفرنیا
شنبه ۱۲ تیر ۱۳۶۷ سوم ژوئیه 1988 ایرباس شرکت هواپیمایی ایران ایر، فرودگاه بین‌المللی بندرعباس را به مقصد دبی ترک کرد. پروازی که هرگز به مقصد نرسید.

 این پرواز طبق برنامه  ساعت 17/10 از باند فرودگاه بلند شد و بر اساس طرح پرواز مصوب  هواپیما باید با اوج‌گیری تا سقف پروازی ۱۴ هزار پا در مدت‌زمان ۲۸ دقیقه در فرودگاه بین‌المللی دبی به زمین می‌نشست. پرواز۶۵۵ با هواپیمای ایرباس ۳۰۰ انجام می‌شد.

 خلبان پرواز کاپیتان «محسن رضاییان» که سابقه بیش از ۷ هزار ساعت پرواز را در کارنامه خود دارد و از دانش زبان انگلیسی خوبی نیز برخوردار است، به همراه کمک‌خلبان خود «کامران تیموری» و مهندس پرواز «محمدرضا امینی» جزء‌به‌جزء همه چیز را به‌دقت کنترل می‌کنند.

 ۲۹۰ مسافر این هواپیما از جمله ۶۶ کودک زیر ۱۲ سال، ۵۳ زن و ۳۶ تبعه از کشورهای یوگسلاوی، هند، پاکستان، ایتالیا و امارات متحده عربی سواحل خلیج‌فارس را زیر پای خود دارند و برای فرود در فرودگاه مقصد لحظه‌شماری می‌کنند. تا ارتفاع ۱۲ هزار پایی اوج‌گیری طبیعی مطابق با Flight Plan انجام می‌شود و خلبان با برج مراقبت فرودگاه بندرعباس، مرکز کنترل راه‌های هوایی ایران و امارات (Center) در تماس است.

هواپیمای ایرباس ایران ایر به شماره پرواز ۶۵۵ با شناسه ثبت EP-IBU قبل از ورود به محدوده عملیاتی مرکز کنترل هوایی امارات در محلی به نام «مولبیت» به مرکز کنترل هوایی کشور اطلاع می‌دهد که قصد اوج‌گیری و صعود به ارتفاع نهایی پرواز خود یعنی۱۴ هزار پایی را دارد.

دقیقه هفتم سفر سپری‌شده و همه‌چیز در پرواز و در سیستم هوانوردی تجاری (Civil Aviation) عادی است، اما پشت پرده غیرعادی این حادثه، روی دریا و در آب‌های سرزمینی ایران به کمین نشسته است؛ ناو جنگی «یو اس اس وینسنس» که چند روز قبل بندر «سن‌دیگو» را به مقصد خلیج‌فارس ترک کرده و روز هفتم خرداد به خلیج‌فارس رسیده بود.

این ناو در ساعت 10:22 صبح روز دوازدهم تیر وارد آب‌های سرزمینی ایران شده و چند مایلی نیز از آب‌های بین‌المللی دور شده است. هفت دقیقه از برخاستن پرواز شماره ۶۵۵ گذشته و کشتی‌های امریکایی حاضر در خلیج‌فارس در مجموع ۱۱ مورد اخطار به این هواپیما داده‌اند. اما چرا خلبان رضاییان به این اخطارها توجه نکرده است؟

 دلیل بسیار واضح است. ۷ مورد اخطار ناو وینسنس روی فرکانس ۲۴۳ مگاهرتز ارسال‌شده و یک اخطار توسط ناو سایدز روی همین فرکانس ارسال‌شده و سه اخطار روی فرکانس اضطراری 5/121 مگاهرتز ارسال‌شده است. فرکانس ۲۴۳ مخصوص هواپیماهای نظامی است. پس واضح است که خلبان رضاییان این پیام‌ها را دریافت نکرده چراکه به‌طور اصولی ایرباس تجهیزات دریافت این فرکانس را در خود ندارد.

هفت دقیقه از پرواز سپری شده، در آسمان همه‌چیز عادی و طبق برنامه دنبال می‌شود اما روی دریا حادثه‌ای تلخ در حال رقم خوردن است چرا که ناخدا «ویلیام راجرز» دستور شلیک دو موشک به سمت هواپیما را می‌دهد. دو موشک رها می‌شوند و لحظاتی بعد پرواز ۶۵۵ برای همیشه از صفحه رادار مرکز کنترل راه‌های هوایی ایران محو می‌شود.

 بلافاصله مقامات امریکایی اعلام می‌کنند که یک فروند F-14 تام کت ایرانی را هدف قرار داده‌اند اما با مشخص‌شدن نوع هواپیما امریکا مدعی شد که اشتباه کرده است. ادعایی که هرگز توسط متخصصان مورد قبول واقع نشد.

ممنوعیت استفاده از سلاح علیه هواپیمای مسافربری هفتم دسامبر ۱۹۴۴ ضمن تنظیم و امضای پیمان حمل‌ونقل هوایی موسوم به شیکاگو سازمان جهانی هوانوردی (ICAO) تشکیل شد اما موجودیت آن به‌طور رسمی در ۱۹۴۷ ثبت شد و نخستین جلسه آن هم۶ مه ۱۹۴۷ برگزار شد. ایران ۹ آگوست ۱۹۵۰و آمریکا ۱۹آوریل ۱۹۴۶ به‌طور رسمی به پیمان شیکاگو و در نتیجه به ایکائو پیوسته‌اند.

این سازمان تضمین‌کننده ایمنی و رشد منظم صنعت هوانوردی در سطح بین‌المللی و توسعه ایمنی پرواز و ناوبری هوایی بوده و در عمل کل جامعه بین‌المللی را در برمی‌گیرد. معاهده شیکاگو که اساسنامه ایکائو نیز به‌شمار می‌آید در مقدمه خود به اینکه هواپیمایی بین‌المللی یا ترجمه بهتر آن هوانوردی بین‌المللی می‌تواند سبب ایجاد دوستی و تفاهم بین ملت‌ها شود تأکید می‌کند.

بر اساس ماده یک معاهده شیکاگو، استفاده از سلاح علیه هواپیماهای غیرنظامی منع‌شده و حاکمیت کشورها بر فضای کشورشان اجازه به‌کارگیری سلاح ضد هواپیماهای غیرنظامی را به آنها نمی‌دهد.

امضاکنندگان پیمان شیکاگو موافقت کرده‌اند که در صورت ورود بدون مجوز هواپیمایی به حریم هوایی کشور خود ابتدا از خلبان هواپیما بخواهند فرود بیاید یا مسیرش را تغییر دهد. ماده ۳ مکرر معاهده شیکاگو با صراحت و به طور مؤکد از کشورها می‌خواهد که از سلاح علیه هواپیمای مسافربری برخودداری کنند.
پرده آخر
قبل از شلیک موشک به هواپیمای ایرباس ایرانی پرواز ۶۵۵ توسط ناو «وینسنس» بحث بین بخش‌های اطلاعات جنگی سه ناو وینسنس، مونتگومری و سایدز بالا می‌گیرد. گزارش تیم بررسی حادثه ایکائو که در محل وقوع حادثه تهیه شده اذعان می‌دارد در دقایق قبل از شلیک موشک عده‌ای هواپیما را یک هواپیمای مسافربری و عده‌ای هم آن را هواپیمایی جنگی که قصد عملیات داشته تلقی کرده‌اند. ۲ دقیقه بعد، از مرکز اطلاعات جنگ ناو وینسنس گزارشی مبنی بر اینکه هواپیما یک F-14 جنگنده است به دست می‌آید و خواسته شده بود که قبل از گشودن آتش روی هواپیما به او اعلان خطر کنند. در همین حال کارکنان ناو سایدز فریاد می‌زنند هواپیما تجاری است صبر کنید.

 گفت‌و‌گو بین سه ناو ادامه دارد که ناخدای وینسنس تصمیم می‌گیرد موشک خود را پرتاب کند. بنا به اعلان سازمان هواپیمایی کشوری ایران، ادعای امریکایی‌ها مبنی بر اشتباه گرفتن ایرباس عظیم‌الجثه با هواپیمای جنگنده F-14 فاصله زیادی با حقیقت دارد زیرا بر اساس گزارش ایکائو در بخش 16-1-3 هواپیمای ایرباس مجهز به سیستم «ایجز» است و ناو وینسنس هم از تجهیزات کافی و به‌روز برای تشخیص حالت پرواز برخوردار بوده است.

جلسه فوری شورای ایکائو در چهارم جولای سال ۱۹۸۸تشکیل شد و ضمن تقبیح کاربرد سلاح علیه هواپیمای غیرنظامی با دولت ایران و خانواده‌های داغدار اعلام همدردی کرد.

در پی این حمله و به درخواست جمهوری اسلامی ایران شورای ایکائو در سیزدهم جولای ۱۹۸۸ جلسه فوق‌العاده‌ای برای رسیدگی به درخواست ایران تشکیل داد. در این جلسه خواسته صریح ایران در ۵ بند ارائه شد:
  ۱. شناسایی صریح عمل نقض مقررات بین‌المللی
۲.شناسایی این حقیقت که کشورهای عضو، مسئول اعمال جنایتکارانه مأموران خود هستند حتی اگر در حیطه اقتدار خود عمل‌نکرده باشند.
۳. محکومیت صریح آمریکا برای استفاده از سلاح علیه هواپیمای مسافربری ایرباس ایران.
 ۴. تشکیل کمیسیون فرعی برای بررسی جنبه‌های مختلف حقوقی، فنی و سایر جنبه‌های ساقط ساختن هواپیمای ایران ایر و گزارش به شورای ایکائو و از طریق آن به اجلاس فوق‌العاده مجمع برای پیش‌بینی اقدامات لازم برای جلوگیری از تکرار حوادث مشابه.
۵. خاتمه فوری استفاده از زور و تهدید علیه فضای جمهوری اسلامی ایران و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس.

 موضع جمهوری اسلامی ایران در شورای ایکائو و دیوان بین‌المللی دادگستری این بود که ناو جنگی وینسنس حقوق بین‌الملل را نقض کرده است. در جلسه ۱۲۵ شورای ایکائو، ایران تصمیم شورا را اشتباه دانست و به استناد ماده ۳۷ و بند ۱ ماده ۳۶ و ماده ۸۴ معاهده شیکاگو تقاضای پژوهش از تصمیم ایکائو را تقدیم دیوان کرد.

در این تقاضا با استناد به معاهده شیکاگو ۱۹۴۴ و معاهده مونترال ۱۹۷۱ (معاهده جلوگیری از اقدامات غیرقانونی علیه امنیت هواپیمایی کشوری) ایران اعلام کرد که آمریکا هر دو معاهده را نقض کرده است. ایران از دیوان خواست تا اعلام کند آمریکا بخش‌های مقدمه، موارد یک تا سه و بندهای الف تا ج ماده ۴۴ ضمیمه ۱۵ معاهده شیکاگو، همچنین مواد ۱ و۳ و بند ۱ از ماده ۱۰ معاهده مونترال را زیر پا گذاشته است.

 مطابق موارد اشاره‌شده مهم‌ترین بحث ایران در دادخواست خود به دیوان نقض حاکمیت ایران در آب‌های سرزمینی‌اش به‌وسیله ناو جنگی وینسنس و به‌کارگیری سلاح علیه هواپیمای غیرنظامی ایرانی بود. به‌کارگیری سلاح علیه هواپیمای غیرنظامی بر اساس مقدمه ماده ۴۴ و ماده ۳ مکرر معاهده شیکاگو منع شده است.

از سویی دیگر بر اساس ضمیمه ۱۵ معاهده شیکاگو صدور NOTAM یا اطلاعیه هوانوردی از اختیارات کشورهایی است که در منطقه خدمات هوانوردی ارائه می‌دهند و آمریکا به‌طور قانونی اجازه صدور چنین اطلاعیه‌هایی را در محل مورد مناقشه نداشته است.

هرچند در زمان حادثه آمریکایی‌ها مفاد اطلاعیه مبهم صادرشده توسط خود را نیز رعایت نکرده و هواپیما را در کریدور بین‌المللی و در ارتفاع ۱۳ هزار و ۵۰۰ پایی هدف قراردادند.

نماینده آمریکا در جلسه فوق‌العاده ایکائو حمله به هواپیمای مسافری ایران را دفاع از خود مطرح کرده و بیان می‌دارد که در روزهای سوم و چهارم همان ماه خلیج‌فارس بسیار ناامن بوده است. دو کشتی پاکستانی و لیبریایی هدف قرارگرفته بود‌ند و صبح روز حادثه یک فروند F-14 که از بندرعباس برخاسته بوده قصد حمله به ناوهای امریکایی را داشته است (توجه کنید که جنگنده F-14 هواپیمای ره‌گیری و Fighter است و تجهیزات حمله از هوا به سطح را در اختیار ایران نگذاشته بودند).

 ناو وینسنس چندین بار به هواپیما اخطار داده است اما پاسخی دریافت نکرده، پس در راستای Self defense اقدام به شلیک موشک کرده است. 

جورج بوش معاون رئیس‌جمهوری وقت آمریکا ضمن اظهار تأسف بخشی از مسئولیت این حادثه را متوجه دولت ایران دانست که اجازه داده هواپیمای مسافری روی ناو جنگی پرواز کند! ادعایی که هرگز و توسط هیچ‌کس پذیرفته نشد و بیش از اینکه ادعایی حقوقی باشد موضوعی سیاسی تلقی شد.

 در هیچ‌کدام از بررسی‌ها، خروج پرواز ۶۵۵ از کریدور بین‌المللی ثبت‌نشده و همچنین هیچ‌گونه عدولی از طرح پروازی به ثبت نرسیده است.

 بوش در شورای امنیت سازمان ملل متحد اظهار داشت اگر ایران به جنگ خود با عراق خاتمه داده بود بهطور قطع این حادثه اتفاق نمی‌افتاد! از همین جمله می‌توان دریافت که آمریکا جبهه جدید را در سواحل جنوبی و جنوب شرقی کشور علیه کشورمان به نفع عراق گشوده بود.

سال‌ها پس از اظهار این جمله توسط بوش مجامع بین‌المللی عراق را عامل شروع جنگ دانسته و بر دفاع ایران از خود صحه گذاردند. اما تمامی این ادعاها باگذشت زمان رنگ باخت و مشخص شد که آمریکا در آن زمان فقط به خاطر امکان بهره‌گیری از ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد که حق دفاع مشروع را برای همه قانونی می‌داند موضوع پرواز بر فراز ناو، به‌سوی ناو و سایر موارد را مطرح کرده بود.

حقیقت این است که دولت آمریکا با نقض مشهود ماده ۳ مکرر معاهده شیکاگو مرتکب تخلف بین‌المللی شده بود و مسئول وقوع این حادثه بود، چرا که در وهله نخست بر اساس گزارش گروه تحقیق ایکائو پرواز ۶۵۵ در قلمرو حاکمیتی ایران قرار داشته و اقدام آمریکا درواقع تجاوز به حریم هوایی ایران محسوب و نقض فاحش تعهدات بین‌المللی مندرج در منشور سازمان ملل متحد در زمینه احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها است.

 دوم اینکه حمله به هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو جنگی امریکا صورت گرفته است که این ناو جزئی از دارایی نیروی دریایی آمریکا محسوب می‌شود و ازآنجا که نیروی دریایی امریکا و منتج از آن ناو جنگی وینسنس ارگان دولتی (اجرایی) ایالات متحده آمریکا به‌حساب می‌آید، با استناد به ماده ۲،۳،۴و ۴ کمیسیون و اصل مسلم حقوقی وحدت دولت (State Unity Principle) عمل انجام‌شده منتسب به دولت ایالات متحده امریکا است.

سوم اینکه بر اساس تمام گزارش‌ها، ناو جنگی در زمان حمله در آب‌های سرزمینی ایران بوده و این به معنی نقض حاکمیت دریایی و قانونی ایران بر آب‌های مزبور است.

نیویورک‌تایمز ۴ سال بعد به‌وضوح افشا کرد که این ناو دانسته در آب‌های سرزمینی ایران ورود کرده و در آب‌های بین‌المللی نبوده است.

 در ۲۲ فوریه ۱۹۹۶ حدود دو ماه مانده به برگزاری دیوان بین‌المللی، طرفین نامه‌ای را به دیوان ارائه و اعلام کردند که دولت‌های متبوعشان موافقت کرده‌اند که قضیه را ادامه ندهند.

جمهوری اسلامی ایران تا سال ۱۳۹۱ شناسه پرواز ۶۵۵ را در پروازهای خود به‌کارگرفت و ناو وینسنس در نهم ژوئیه ۲۰۱۰ جهت اوراق‌شدن به‌فروش گذاشته شد. ناخدا ویلیام راجرز در سال ۱۹۹۱ بازنشسته شد اما یاد و خاطره ۲۹۰ مسافر ایرباس این پرواز تا ابد در تاریخ باقی خواهد ماند.

چاپ شده در روزنامه ایران ۱۲ تیرماه ۹۶