کار بد مصلحت آنست که مطلق نکنیم.
ناسزا گفتن و توهین کردن به هر انسانی، با هر عقیدهای و نژادی و قومیتی و رنگی دور از ادب و شخصیت اجتماعی است
ناسزا گفتن و توهین کردن به هر انسانی، با هر عقیدهای و نژادی و قومیتی و رنگی دور از ادب و شخصیت اجتماعی است
همیشه لازم نیست برای «بد گفتن به مهتاب»، تب داشته باشیم. گاهی حواسمان نیست. گاهی در جایی و جایگاهی قرار میگیریم که نباید قرار بگیریم. گاهی همنشینی داریم که نباید داشته باشیم و شاید خیلی دلایلی دیگر باشد که نادانسته و ناخواسته کاری بکنیم که نباید بکنیم یا حرفی بزنیم که نباید بزنیم.
کار بد مصلحت آنست که مطلق نکنیم. ناسزا گفتن و توهین کردن به هر انسانی، با هر عقیدهای و مرامی و مسلکی و سنی و جنسی و نژادی و قومیتی و ملیتی و رنگی و نشانی و... کار بد و دور از ادب و شخصیت اجتماعی است. آلوده کردن زبان به توهین و ناسزا فقط کار آدمهای ضعیفالنفس، بیاراده و فاقد شخصیت مطلوب اجتماعی است. آدمهایی بدون پرنسیب و محروم از تربیت و کلاس خانواده و اجتماع.
این اصل هم مورد تایید ادیان بزرگ آسمانی است، و هم آیینها و مکاتب بشری مترقی و متمدن که بر شالودههای منطقی و عقلی استوار و بنا شدهاند، به همراهان خود توصیه نمودهاند که از ناسزا گفتن و توهین کردن به دیگر انسانها پرهیز کنند.
آدمی گاهی ممکن است بر اثر فشار مصائب و ناراحتیهایی که از طرف دیگران بر او وارد شده و اصطلاحا طاقتش را طاق نموده، سطح تحمل بالای خود را از دست داده و در شرایط نامطلوب روحی و روانی، دچار لغزش اخلاقی شده و به شخص یا اشخاصی که باعث و بانی مصیبت و ناراحتی او بودهاند ناسزا بگوید یا آنها را مورد توهین و بیحرمتی قرار دهد. اما اندکی که از شرایط اظطرار فاصله گرفت و کمی ناخوشایندیاش کاهش پیدا کرد و سطح تحملاش بهبود یافت، بلافاصله از کرده خود پشیمان شده و سعی میکند جبران مافات کند. تنها در سایه این رفتار درست و منطقی است که میتوان امیدوار بود بستر تعامل و آرامش برای جامعه و نفس کشیدن آرام و همراه با احترام انسانها در کنار هم فراهم خواهد شد. در غیر اینصورت هر انسانی خود را مجاز به خشونت زبانی برعلیه انسان دیگر دانسته و در سایه آن آستانه تحمل و شکیبایی جامعه پایین خواهد آمده. خشونتهای کور رفتاری، ابتداییترین دستاورد و نتیجه اینگونه گسترش خشونت گفتاری خواهد بود.
پس از انتخابات جنجالبرانگیز ۲۲ خرداد ۸۸ و توسل «محموداحمدینژاد» در تریبونهای عمومی به ادبیاتی همراه با توهین و تحقیر درباره معترضین به نتایج انتخابات و استفاه از الفاظ سخیف درباره آنها و «خس و خاشاک» نامیدن آنها، بهعلاوه استفاده وسیع ایشان از ادبیاتی دونشان یکه مقام دیپلماتیک در تریبونها عمومی بینالمللی، طی ۴ سال اول ریاست جمهوری ــ که در دور دوم نیز ادامه پیدا کرد ــ و نتایج خشونتبار آن در فضای عمومی، گاها مخالفین در فضاهای مجازی و حقیقی عمومی را به واکنش واداشت و متاسفانه بعضی به رفتاری دونشان یک انسان از یکطرف، و دونشان انسانی که مدعی مدنیت و ترقی است از طرف دیگر متوسل شده و با الفاظ توهین و تحقیرآمیز با شخصیت وی برخورد کردند. نتیجه این تخریبها که واکنش و اعتراض بهموقع اساتید اخلاق و کنشگران اجتماعی را به دنبال نداشت، گسترش وسیع این ادبیات از فضای حقیقی و شعارهای خیابانی به فضاهای مجازی، و بازتولید و تکثیر آن در شکل آثاری در قالبهای کارتون و کاریکاتور و کاریکلماتور و هزل و هجو و... بود. کمترین تردید وجود ندارد که قسمتعمدهای از بار روانی این ناهنجاری از این طرف به طرف دیگر منتقل، و تاوان این اشتباه و افراط را آنانی به سختی پس دادند که در سلولهای انفرادی به علت ابراز عقیده شفاف خود در مخالفت با سیاستهای غلط آقای «احمدینژاد» گرفتار شده، و حالا سربازجویی طرفدار «احمدینژاد» بهترین فرصت را به دست آورده بود تا غرور خورد شده خود از توهینهای خیابانی و فضای مجازی به «احمدینژاد» را بر سر کنشگر گرفتار شده بدبختی خالی کند که خودش هم به آن شعارها و توهینها معترض بودهاست.
آن دوران ۸ ساله پر التهاب و آمیخته با درد و دردسر، دارد تمام میشود و کمتر دو ماه دیگر «محمود احمدینژاد» بنیانگذار خشونت کلامی و توهین و ناسزا و درشتگویی که خود بزرگترین قربانی و سیبل این چرخه باطل بود، با ریاستجمهوری خداحافظی میکند. اما اعتبار تخریب شده جایگاه ریاستجمهوری و جایگاههای معتبر اجتماعی نیازمند ترمیم اساسی است و تلاش و توجه شایسته اساتید اخلاق و کنشگران اجتماعی و سیاسی را طلب میکند.
پس از اعلام نتایج حیرتانگیز انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و رای قاطع شهروندان به دکتر «حسن روحانی» مشاهده شد که در بعضی از اجتماعات، مردمی که برای ابراز خشنودی از این اتتخاب به جشن و سرور مشغول بودهاند متاسفانه شعارهایی بر علیه بعضی از نامزدهای ناکام انتخابات سر دادهاند که حاوی توهین و تحقیر آنها بوده است.
خوشبختانه اینبار برخلاف نوبت قبل خیلی سریع در شبکههای اجتماعی فعالین سیاسی از هر جناحی نسبت به این بداخلاقیها واکنش نشان داده و همگان را به پرهیز از این گونه رفتار ترغیب نمودند. اما آنچه در تمام این تذکرات و واکنشها غایب بود آنکه اغلب به شخصیت جانباز «سعید جلیلی» و شخصیت بسیجی «قالیبافب» توجه نموده و هشدار دادند که نباید به اینها که زمانی از جانشان برای حفظ وطن مایه گذاشتهاند توهین شود. این گزینه درست اما ناقص است. درستتر و کاملتر آنست که بگوییم نهتنها نباید به سربازان فداکار و شهیدان شاهد جنگ توهین نموده و باید احترام آنها را به صورت ویژه داشته باشیم، بلکه به هیچ انسانی با هر عقیده و مرام و مسلک و نژاد و رنگ و جنسی، فارغ از اینکه زمانی رمنده و سرباز فداکر و جانباز بوده یا نبوده نباید توهین کرد.
تنها با چنین دیدگاه و بستر چنین نگاهی است که خواهیم توانست شادمانی امروز مردمان ایران زمین برای همه به یکسان برای همیشه نگاهبانی کنیم.
این نوشته در جرس اینجا