شنبه، خرداد ۰۷، ۱۳۹۰

پارسی بنویسیم

قبل از هر چیز مایلم بگویم «پارسی» بنویسیم نه «فارسی». به این دلیل که، چون در زبان «عربی» چهار حرف «گ» «چ» «پ» و «ژ» وجود نداشته و ندارد، برای راحتی تلفظ واژه «پارسی» که نماد زبان و فرهنگ کشور ما می‌باشد، در سالهای ظاهرا آغازین حضور اسلام در کشور ایران حرف «پ» که واژه «پارسی» با آن شروع می‌شود، به «ف» تغییریافته و از آن زمان تاکنون ما زبان خود را «فارسی» و نه «پارسی» می‌نامیم و می‌دانیم. من تمایل دارم زین پس «پارسی» بگویم و از دوستان هم خواهش کنم که اینگونه بنامند و بنویسند.
و اما استفاده از رسم‌الخطی که بتواند به خواندن بهتر نوشته کمک کند، و رعایت اصول نگارش پارسی همیشه مورد توجه نویسندگان پارسی‌زبان، و مخاطبین آن نوشته‌ها بوده است. از طرف دیگر، امروزه با گسترش روز افزون وبلاگ‌های پارسی، و علاقه وبلاگ‌نویسان به جذب مخاطب بیشتر، یکی از توصیه‌های اهالی وبلاگ به همراهان خود برای جذب مخاطب همین رعایت نکات نوشتاری منطبق با اصول و قواعد زبان پارسی است. از طرف دیگر توجه به این نکات ضمن در برداشتن محاسن موارد قبلی، کمک زیادی به زیبایی نوشته ما می‌کند.
از جمله این نکات مهم رعایت «نیم‌فاصله» در نوشتار پارسی است.
دقت نمایید: ما تلاش می‌کنیم بنویسم «نشسته‌ ام» و خیلی هم دلمان می‌خواهد این فاصله کذایی بین «نشسته» و «ام» نیفتد. اما نتیجه می‌شود «نشستهام» که شکل ظاهری دیگر و معنی دیگری پیدا می‌کند. به همین شکل تمام حروف چسبان در زبان پارسی هنگامی که قرار است به حرف قبلی خود نچسبند، در صفحه کلیدهای معمول شکل دیگری پیدا می‌کنند، و در صورتی که از فاصله استفاده کنیم ظاهر خوبی ندارند و گاهی نیز ممکن است در معنای مورد نظر ایجاد اشکال نمایند.
چاره چیست؟
اگر به رسم‌الخط نوشته حاضر ـ و اکثر نوشته‌های این وبلاگ ـ دقت کنید این مشکل حل شده‌است.
من یک نسخه نرم افزاری مخصوص صفحه کلید فارسی که به من کمک می‌کند تا به هنگام برخورد با چنین مشکلی به جای «فاصله» از «نیم‌فاصله» استفاده کنم را، روی رایانه‌ام نصب نموده‌ام.
شما هم می‌توانید این نرم‌افزار را از اینجا دانلود و نصب نمایید و درباره نحوه نصب و استفاده از آن همچنین راهنمایی‌های دیگر درباره «غلط‌‌نامه» پارسی به اینجا و اینجا سر بزنید.
اما راه‌حل دیگری در این‌باره استفاده از نرم افزار «ویراسباز» زبان پارسی است.
استفاده از این نرم‌افزار به نظر می‌رسد از بعضی جهات بهتر هم باشد. اولا نیاز به دانستن زبان رایانه و نصب نرم‌افزار که شاید برای بعضی از دوستان مشکل باشد نیست.
دیگر اینکه این نرم‌افزار کمک می‌کند علاوه بر آنکه نیم فاصله‌ها در نوشته شما رعایت شود زبان نوشتار شما را کامل پارسی می‌کند.
برای راهنمایی بیشتر درباره «ویراسباز» و نحوه استفاده از آن اینجا و اینجا را بخوانید.
دست آخر هم سری به وبلاگ «محمد‌کاظم‌کاظمی» بزنید و تگ یا برچسب‌های «نگارش» را دنبال کنید.

جمعه، خرداد ۰۶، ۱۳۹۰

دین‌گریزی در لباس دین2

پسر جوانی به عمد یا سهو، تلفنی مزاحم خانواده‌ای می‌شود و مزاحمت‌های مکرر پسر جوان و نوع رفتار او در خانواده و بستگان خانواده ایجاد شک و اختلاف نموده و شک و اختلاف، باعث طلاق زوج جوانی از همدیگر به علت شک و بد‌دلی می‌شود.
خانواده پیگیر می‌شوند و خط تلفن مزاحم ردیابی و مزاحم دستگیر و به حکم دادگاه روانه زندان می‌شود. پس از چندی با نوشتن نامه‌ای به قاضی پرونده اظهار ندامت و پشیمانی نموده و درخواست تخفیف مجازات دارد که با درخواست او موافقت می‌شود مشروط بر آنکه :
«ظرف يك‌سال، يك جزء از قرآن كريم را حفظ كرده باشد» (+)
مجموعه دستگاه قضایی کشور طی سالهای اخیر نه تنها نتوانسته کمکی به کاهش میزان جرم نماید بلکه در پایین‌ترین سطح، در کاهش انگیزه‌های جرم در مجرمین بازدداشت شده نیز ناکام بوده است.
تمام تلاش دستگاه قضایی کشور طی این همه سال به جای مبارزه با «جرم» مصروف مبارزه و تنبیه و مجازات «مجرم» شده و همین نوع نگاه به جامعه، جرم و مجرم باعث تشدید میزان جرم و ناتوانی و بی علاقةگی دستگاه قضایی و قضات بی سواد آن، از ایفای نقش اصلی قضاوت و دادخواهی و ایجاد اعتماد و امنیت در بین شهروندان، شده است.
سازوکار فراگیری و ایمان‌آوری به آموزه‌های دینی در تمام مکاتب آسمانی با دقت و ضرافت خاصی طراحی و توصیه شده است. بدون تردید عدم توجه به ظرافت‌های پیچیده این قواعد و اصول، و نه تنها که عدم توجه بلکه سهل‌انگاری و برخورد خشن و همراه با جبر نسبت به آن با واکنش منفی، ایستادگی در مقابل آموزه‌های دینی روبه‌رو، و به دین‌گریزی منجر می‌شود.
قائل شدن شروطی برای تخفیف مجازات مجرمین که مناسبتی با نوع جرم آنها نداشته، نه تنها کمکی به کاهش انگیزه‌های جرم در آنها نمی‌نماید، بلکه مجرم با تلقی خشونت از‌ آن شرط برای تمام عمر از آن گریزان بوده و آن شروط به جای آنکه «جرم‌زدا» باشد ناخواسته در خدمت «جرم زایی» قرار می‌گیرد.

سه‌شنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۹۰

دروغ‌هایی که اکنون کشف می‌شود

امام جمعه خرمشهر، پس از اعلام اینکه قضییه آب‌رسانی به خرمشهر و آبادان دروغ است، «احمدی‌نژاد» را مخاطب قرار داده و گفته است: «باید بفهمید همه قضیه آب‌رسانی به خرمشهر و آبادان که به شما گفتند دروغ بود، دروغ! عیب است برای رئیس جمهوری که اینهمه به او دروغ بگویند و متوجه نشود» (+)
بدون شک بیش از نود درصد قول‌ها و وعده‌هایی که آقای «احمدی‌نژاد» در سفرهای استانی به اهالی آن مناطق می‌داده‌اند و به همین میزان نیز قول و وعده‌های عمرانی در برنامه‌های کلان عمرانی و اجتماعی کشور دروغ بوده است و برای آنکه مشخص شود که این قول و وعده‌ها تا این اندازه با واقعیت فاصله دارد به هیچ عنوان به سپری شدن زمانی به اندازه چهار سال و سه سال و بیشتر از آن نیاز نبود و نیست. کافی بود با منقضی شدن زمان اولین وعده و محقق نشدن آن، آقای «احمدی‌نژاد» یا تیم حامیان او مورد بازخواست و سئوال قرار می‌گرفتند تا خیلی زودتر از این دروغ بودن وعده‌ها ابتدا مشخص و بعد اعلام عمومی شده و سپس در سایه آن اگر کسی در انتخابات درخواست نمود که به «احمدی‌نژاد» رای بدهید، با اعلام دورغ‌ها و وعده‌های کذب و محقق نشده از رای دادن سرباز زده می‌شد.
اما علت اینکه این اتفاق نزدیک به دست‌کم پنج سال زمان می‌برد و اکنون ابتدا امام‌جمعه خرمشهر و به زودی دیگر ائمه‌جمعه‌ای که ماموریت جمع‌آوری رای برای ایشان را با شعار «خدمتگذارترین دولت» و «بهترین دولت از مشروطه تاکنون» (+) داشتند، متوجه شده و اعتراض می‌نمایند را باید در جای دیگری جستجو کرد.
آقای «خامنه‌ای» بارها و بارها بر خلاف واقعیات روشن و شفاف اجتماعی، از خدمات بی‌نظیر دولت آقای «احمدی‌نژاد» صحبت و ایشان را مورد تعریف و تمجید شدید قرار داده است. به عنوان نمونه در اولین روز سال جاری در سخنرانی موسمی خود که همه ساله در مشهد ایراد می‌شود، کارنامه او را در سال89درخشان معرفی می‌نماید:
«آنچه كه در بخش دانش پيشرفته و فناورى بالا امروز در كشور وجود دارد و در حال وقوع است، بسيار بيش از آن مقدارى است كه به مردم اطلاع‌رسانى شده‌است... آدرس‌ها و گزارش‌هاى مراكز معتبر بين‌المللى نشان می‌دهد كه در اين قسمت، كشور شما از بسيارى از كشورهاى عالم پيشتر دارد حركت می‌كند و شتاب كشور چندين برابر متوسط شتاب جهانى است...اين در زمينه‌ى علم، كه حقاً و انصافاً همت مضاعف و كار مضاعف در آن مشهود است... زمينه‌ى ديگرى كه در آن، همت مضاعف را انسان مشاهده مي‌كند و به دنبال خود، دريائى از كار به وجود مى‌آيد، مسئله‌ى عرصه‌هاى اقتصادى است كه يك نمونه‌ى آن، گام بلند هدفمند كردن يارانه‌هاست...، مواجهه‌ى هوشمندانه و مقتدرانه با تحريم‌هائى... كه غرب به سردمدارى آمريكا و متأسفانه پيروى كوركورانه‌ى بعضى از دولتهاى اروپائى از آمريكا عليه ايران اعمال كرد... در توليد بنزين، كشور عزيز ما خودكفا شد؛... در زمينه‌ى اشتغال، كارهاى خوبى انجام گرفته است. ...بحمداللَّه اين سال به معناى واقعى كلمه، سال همت مضاعف و كار مضاعف بود…مردم به مسئولينِ خودشان علاقه‌مندند، به آنها اعتماد دارند، به آنها كمك می كنند، با آنها همراهى می كنند» (+)
آقای امام جمعه تاکنون به هیچ عنوان به خودشان اجازه نداده‌اند که به رهبری گزارش دهند که آنچه ما مشاهده می‌نماییم با آنچه شما اعلام می‌نمایید تعارض شدید دارد و نه تنها به خودشان اجازه نداده‌اند که به رهبری گزارش دهند که به خودشان اجازه نمی‌داده‌اند که به مقامی کمتر از رهبری هم گزارش دهند یا سئوال کنند. اما ظاهرا اتفاقات مثبتی افتاده که اعتراض اجازه بروز و ظهور پیدا می‌کند و باید این اتفاق را به فال نیک گرفت.
اما نکته و هشدار جالبی در اعتراض امام‌جمعه خرمشهر نهفته است: «عیب است برای رئیس جمهوری که این همه به او دروغ بگویند و متوجه نشود»
به زودی «احمدی‌نژاد» که آنهمه از طرف آقای «خامنه‌ای» به دولت پرکار و خدمتگذار و بی‌سابقه در سالهای پس از انقلاب در بین تمام دولت‌ها معرفی می‌شد، به عنوان یک خیانتکار معرفی شده و بلافاصله هم اعلام خواهد شد که تمام گزارش‌های داده شده به رهبری توسط آقای «احمدی‌نژاد» دروغ بوده است.
آیا آنزمان هم این امام‌جمعه و دیگر امام‌جمعه‌ها به رهبری متذکر خواهند شد که «عیب است برای رهبری که اینهمه به او دروغ بگویند و متوجه نشود»؟

دین‌گریزی در لباس دین

وقتی قرار است کشور بر اساس رمل و جادو و خرافه اداره شود؛ امتیازات هم بر همان اساس تقسیم و تفویض می‌شود. و همین نگاه توزیع کننده ثروت و فقر و به تبع آن عدالت و نتایج آن در جامعه می‌شود. بی‌عدالتی، فقر، کینه و نارضایتی نتایج ادراه جامعه بر اساس خرافاتی است که متاسفانه لباس دین بر تن کرده و با این تلبیس رویین‌تن هم شده‌اند و هیچ نهاد علمی، اجتماعی، و نگاه کارشناسانه و منتقدی هم، حق اظهارنظر در مقابل رفتارهای اشتباه اینچنین ندارد. کینه‌های کودکانه هر روز مشکلی ایجاد می‌کنند و دولتمردان در خرافه به دنبال راه چاره می‌گردند.
اینکه دین امری شخصی و درونی است، مورد تایید و اعتراف بیش از نود درصد دین‌داران واقعی است و آنانکه جاهلانه تلاش می‌کنند در مقابل این حقیقت ایستادگی کنند، دین را نه ابزاری برای نزدیکی به خدا، بلکه برای بهره‌مندی‌های دنیوی می‌خواهند و به همین دلیل تحمل هیچ رقیب و مخالفی را هم ندارند و برای حذف آنها چنانچه لازم باشد به هر نوع ابزار خلاف شرع و دینی هم متوسل می‌شوند.
در جامعه معتقد به دین و دین‌داری و هدایت جامعه با ابزار دین، و مدیران و مسولان معتقد به دخالت دین در تمام شئون جامعه و دولت و حکومت، گاه رفتارهایی مشاهده می‌شود که به هیچ روی نمی‌توان هیچ توجیهی منطقی و عقلانی و حتی شرعی برای آن یافت. گو اینکه قرار است تمام رفتارها به نوعی بر اساس خرافه و مظاهر آن تنظیم، و با زدن نوعی رنگ دین به آن بیشترین ابزار برای دین‌گریزی نسلی از فرزندان جامعه را فراهم نماید. متاسفانه وقتی چنین جهالتی همه‌گیر شد، هیچ‌کس به چنین دین و تبلیغاتی که نتیجه‌اش دین گریزی است معترض نمی‌باشد.
آمار رسمی دولتی طی سی سال گذشته به روشن‌ترین شکل نشان می‌دهد که گرایش به «دین» از ابتدای انقلاب به این طرف در بین تمام اقشار جامعه خصوصا نسل جوان سیر نزولی داشته است. این البته بر اساس اسنادی اعلام می‌شود که بیشتریت تلاش را برای قلب واقعیات و مخفی کردن ناکارامدی خود دارند . اگر قرار قضاوت بر اساس اسناد حقیقی و شفاف باشد، اوضاع بسیار بدتر از آن خواهد بود که اکنون اعلام می‌شود، اما به راحتی می‌توان در سطح و زیرپوست جامعه مشاهده کرد.
اعطای امتیاز سفر رایگان به افرادی که نام‌های «فاطمه» و «روح‌الله» بر خود دارند در روز ولادت حضرت «زهرا»(س)(+) و همچنین اعطای امتیازات مشابه برای افراد با نام «مهدی» در سالروز ولادت امام زمان (عج)(+) و به همین شکل نام «علی» و «محمد» و ... نه تنها امتیازی برای دارندگان نام‌های فوق نیست بلکه جدای از آنکه هزینه‌های زیادی را با توسل به سند سازی‌های دروغی به دنبال دارد، کینه تمام کودکان و حتی خانواده‌هایی را برای این افراد به دنبال دارد که مفتخر به داشتن چنین نام‌هایی نیستند.
از طرف دیگر این نوع تبلیغ نه تنها تشویق و تبلیغ دین را به دنبال ندارد بلکه جدای از آنکه تبلغ بی عدالتی و کینه پراکنی می‌باشد، بیشترین دین‌گریزی در بین خانواده‌ها و فرزندان را هم به دنبال دارد.
به راستی مولفین چنین طرح‌های غلط در کدام مکتب شرعی تحصیل شرع و علم نموده و آیا نمی‌خواهند یکبار باور کنند که چنین طرح‌ها تا کنون بیشرین نتایج عکس را به دنبال داشته است؟
این نوشته در پایگاه اینترنتی استاد معصومی تهرانی اینجا
در همین رابطه: مهدی‌ها به طور رایگان سفر می‌کنند.

شنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۹۰

جن‌گیری

«مهدی‌قلی‌هدایت» ملقب به مخبر‌السلطنه، نماینده مجلس در زمان قاجار و وزیر علوم، وزیر عدلیه و صدراعظم در دوران «رضاشاه» پهلوی بوده است. وی مردی است که در دوران سلطنت شش پادشاه - يعنی «ناصرالدين‌شاه» ؛ «مظفرالدين‌شاه»؛ «محمدعلي‌شاه»؛ «احمدشاه»؛ «رضاشاه»؛ و « محمدرضا شاه» پهلوی - در کانون سياست ايران حاضر، و پست‌ها و مشاغل مهمی؛ از جمله نخست وزيری را؛ بر عهده داشت.
او اهل ادبیات بود و به زبان‌های عربی، آلمانی، و فرانسوی و تا حدی هم انگلیسی مسلط بود.
«مهدی‌قلی‌هدایت» در زمرهٔ رجال نادری است که حوداث زندگی و اتفاقات کشور را به طور روزانه یادداشت کرده‌است که امروز به صورت کتابهای متعدد یکی از منابع تاریخ معاصر می‌باشد. مهم‌ترین اثر او در این زمینه کتاب «خاطرات و خطرات» می‌باشد.
کتاب "خاطرات و خطرات" مشحون از وقايع مهم تاريخی است؛ که با قلمی شيوا نوشته شده؛ سبک و شيوه خاص «هدايت» در نگارش اين کتاب؛ آن است که چون پدرش بنيانگزار «تلگراف‌خانه» در ايران بوده است؛ مطالب را در نهايت ايجاز و با فصاحت کامل و بصورتی جذاب و دلپذير بيان کرده است.
«مهديقلی خان هدايت»؛ در بخشی از کتاب «خطرات و خاطرات»؛ وقتی که به تشريح عزاداری و تعزيه خوانی در تکيه دولت می‌پردازد؛ چنين می‌نويسد:
......تکيه اطراف سکو از زنها پر مي‌شد. قريب شش هزار نفر. مرد ها راه نمی‌يافتند. گاهی زد و خوردی هم بين زنها واقع مي‌شد و لنگه کفش در کار مي‌آمد.
در موقع روضه خوانی؛ کسی که قادر بود جمعيت را از صدا بيندازد؛ «سيد ابوطالب صدر الذاکرين» بود. اولا صدايی داشت که تکيه را پر مي‌کرد. و ديگران آواز خوش داشتند و خلق الله را ساکت نمی‌توانستند کرد سيد (يعنی آقای صدر الذاکرين) جن هم مي‌گرفت و پيش زنها احترامی داشت.
«منتظم الحکما صلحی»؛ از دوستان من؛ حکايت کرد که روزی به اتفاق «ظهيرالدوله مرشد»؛ به ديدن سيد رفتيم. وارد شديم. نشستيم. ابدا اعتنا و خوش‌باشی نکرد. متوجه زنی بود که آمده بود آقا جن‌اش را بگيرند!!
چند نوبت دست در سينه آن زن کرد و گفت : جن تو خيلی حرامزاده است!. در مي‌رود. و مستمر تجديد مي‌کرد (يعنی دستش را توی سينه زن مي‌کرد). تا آخر جن را از بغل آن زن گرفت در شيشه‌ای کرد. درش را محکم بست. آن زن که پای درگاه حياط ايستاده بود؛ يک اشرفی روی آستانه گذارد و رفت.
آنگاه؛ آقا رو به ما کرد. بر خاست. تواضع کرد. خادمی را خواند و سفارش شربت و شيرينی داد.
«ظهير الدوله» گفت: اين ديگر چه بازی است؟؟
گفت: اين مردم جن دارند. بعضی ها را شما مي‌گيريد؛ بعضی ها را من. پس بگذارم همه جن‌ها را شما بگيريد؟؟

سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۹۰

نامه جمعی از وبلاگ نویسان سبز خطاب به مبارزان سوری

موج برخاسته از سرکشی مردمان از زیر یوغ بندگی ظالمان، با گذر از ایران و تونس و مصر و لیبی و یمن و بحرین، امروز قدرتمندتر و عظیمتر، به کاخ حاکمان سوریه رسیده است. گویی که این موج سرکش سر ایستادن ندارد و مشعل آزادیخواهی دست به دست گشته و اینک بر فراز دستان شما مردمان سوریه قرار گرفته است. مشتان گره کرده و اراده با شکوهتان و پایداری سرسختانه تان به رغم شدت سرکوبها و خونریزیهای دستگاه فاسد و سرکوبگر حاکمان سوری، تحسین ایرانیان و جهانیان را برانگیخته است.

آزادیخواهان ایران نیز که خود ذیل لوای پرچم سبز مبارزه، به فردای آزادی چشم امید بسته اند، از روز نخست کنجکاوانه و مشتاقانه مبارزه شما مردم سوریه را دنبال می کنند و پیروزی تان را به آرزو نشسته اند و خود را در خشمها و هیجانها و امیدهایتان شریک می دانند. دریغ که آن سوی میدان، حاکمانی نشسته اند که قلب های مرعوبشان مانع از درک حماسه حضور مردم می شود و از هراس فرو ریختن بنای استبدادشان حکم به خونریزی می دهند و بر موج خروشان مردم شمشیر می کشند و نمی دانند که موجهای بلندتر که از پی می آیند به مراتب ویرانگرترند.
برای هر ملت، روزی فرا می رسد که شرافت و سربلندی خویش را در بوته آزمایش می بیند و برای پاسداری از آن ناگزیر به قیام می شود. حماسه ای که شما مردم سوریه به تصویر کشیده اید حماسه ای آشنا برای ما مردم ایران است. در هر خبری که از زیر شدیدترین فشارها و سانسورها به دست ما می رسد و در هر فیلمی که از آماج رگبار مسلسلهای نظامیان سوری به تصویر کشیده می شود، داستان مبارزه خود را می بینیم. همین همداستانی است که جنبش های آزادیخواهی منطقه را در کنار هم می نشاند و جباران و حاکمان سرکوبگر را در جبهه مشترک قرار می دهد. حاکمان همدست منطقه، امروز در سرکوب مردم منافع مشترک پیدا کرده اند و در جنایت، یکدیگر را همراهی می کنند. یکی دستگاه تبلیغ و دیپلماسی اش را مامور می کند که قتل شهروندان مبارز را مشروع جلوه دهد و آزادیخواهان را به عنوان فتنه گران و آشوبگران جلوه دهد و دیگری لشکر سرکوبش را به همراهی در جنایات گسیل می دارد؛ یکی لشکر سرکوب به بحرین می فرستد و دیگری جوخه های امنیتی اش را به سوریه. اوج این نمایش های فریبکارانه آنجاست که مدعیان رهبری مسلمین جهان از تریبون نماز جمعه تهران برای مردم مصر خطبه می خوانند و برای مردم فلسطین جامه می درند و در همان حال کشتار سوریان را مشروع اعلام می دارند. این ادامه همان توهم مالیخولیایی است که اجازه می دهد بر مسند خداوندگاری تکیه زنند و بدین سان بی محابا درباره جان افراد به قضاوت بنشیند و یکی را شهید بخوانند و دیگری را فتنه گر. از همین روست که امروز سیاهی چهره شان هویدا شده و تایید جنایتهای شرکای سیاسی و همدستی شان با ظالمان منطقه، طشت رسوایی شان را بر زمین انداخته است.
تحولات اخیر منطقه حداقل حسنش این بوده که پرده از چهره نفاق آلود حکومت هایی که پشت دفاع از فلسطینیان و مخالفت با اسراییل پنهان شده اند و مسایل اعراب فلسطین را در هیاهوی تبلیغاتی وجه المصالح اهداف شوم خود کرده اند تا مشروعیتی کاذب برای خود و حکومت نامشروعشان ایجاد کنند برداشته است. مگر می توان همزمان هم مدعی دفاع از حقوق ملت فلسطین بود و هم به کشتار مردمان کشور خود دست زد؟ مگر می توان با موضوع حقوق بشر با استاندارد های دوگانه برخورد کرد و آدم کشی در فلسطین را محکوم کرد اما کشتار در کشور تحت حکومت خود و یا در کشورهای مشترک المنافع را جایز برشمرد؟ این ترفند دروغین حکومت های خودکامه کشورهای عربی از یک سو و هیاهوی تبلیغاتی حکومت مستبد ایران برای بهره برداری سیاسی از اوضاع آشفته فلسطینیان از سوی دیگر، قطعا از این پس نمی تواند موجبات فریب مردم منطقه را فراهم آورد.
سوای عملکرد غیرقابل دفاع حکومت نامشروع و کودتایی ایران، ریخته شدن خون مبارزان سوری، براستی به جان آزادیخواهان ایرانی ناگوار آمده است. ایمان داریم که به مدد پایداری مردمان ، بیرق ظلم برچیده خواهد شد و کاخ لرزان استبداد در برابر شکوه حضور مردم فروخواهد ریخت. خون آزادیخواهان سوری، فرش قرمزی خواهد شد برای قدوم مبارک آزادی . این سان که شما ملت سوریه پرچم مبارزه را با صلابت در دست گرفته اید، و اینچنین پرغرور در اهتزازش پایمردی می کنید، دیر نباشد که بیرق پیروزی را بر قله سعادت برافرازید. بدانید و آگاه باشید که در این راه آرزو و دعای خیر آزادیخواهان جنبش سبز ایران، بدرقه راهتان خواهد بود.
جمعی از وبلاگ نویسان سبز
آخرین لیست وبلاگ های امضا کننده را از http://spinooza.blogspot.com/ دنبال نمایید.
· در صورت تمایل به امضا نمودن این نامه و اضافه شدن به این لیست، پس از انتشار این مطلب در وبلاگ خود، آدرس لینک مربوطه را به آدرس spinooza56@gmail.com ایمیل نمایید.

جمعه، اردیبهشت ۱۶، ۱۳۹۰

از سعید امامی تا علی یعقوبی و خطبه‌های علی خامنه‌ای

1- آقای «خامنه‌ای» پس از حادثه قتل‌های زنجیره‌ای در خطبه‌های نماز جمعه تهران گفت:
«اين قتل‌هايى كه اتّفاق افتاد، حوادثى بسيار بد، زشت، نفرت‏‌آور و حقيقتاً در خور محكوم كردن بود. كسانى كه اينها را محكوم كردند، بجا محكوم كردند. اينها علاوه بر اين‏كه قتل بود، جنايت بود؛ با روشهاى بد و غيرقانونى بود»(1)
وی سپس در مورد زنده‌یاد «فروهر» گفت :
«بينى و بين‏‌اللَّه، فروهر و همسرش - اين دو مرحوم - دشمنان ما بودند؛ اما دشمنان بی‌ضرر و بی‌خطر. اينها هيچ ضررى نداشتند»(2)
و سپس با اعلام نجیب بودن و بی خطر بودن آنها پرسید:
«مرحوم فروهر و مخصوصاً عيالش نه؛ آدمهای نانجيب نبودند. حالا شما فكر كنيد، كسى كه مثل فروهر را می‌‏كشد، آيا می‌تواند دوست نظام باشد؟! می‌تواند براى نظام كار كند؟! چنين چيزى معقول است؟! من اين را باور نمی‌كنم....آن دستى كه به فكر می‌افتد بيايد اينها را تصفيه كند و به قتل برساند - يا در داخل خانه‏‌هايشان، يا در ميان راه، يا در خيابان، يا در بيابان - مگر می‌تواند بيگانه نباشد و تابع يك نمايشنامه از پيش طراحى شده‏‌اى نباشد؟!»(3)
در همان دوره و زمان «روح‌الله حسینیان» ریس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، دوست و همکار نزدیک «سعید امامی» و قاضی تندرو دادگاههای اول انقلاب با حضور در برنامه «چراغ» صداوسیما (+) و بعد از طریق مطبوعات همسو(4) و در ادامه با موضع‌گیری و رفتار صریح رسما اعلام کرد که «سعید امامی» قاتل نبوده و خودکشی نکرده و به دست مسئولین رسیدگی کننده به پرونده قتل‌ها که مستقیما توسط ریس قوه قضاییه و غیر مستقیم توسط رهبر انقلاب تعیین می شوند، کشته شده‌است و ادعای خودکشی او را دروغ ساخته و پرداخته مسئولین پرونده خواند.(5) ایشان حتی در یک دهن‌کجی آشکار و در شرایطی که برگزاری مراسم ترحیم «سعید امامی» با محدودیت‌های قانونی برگزار می‌شد به مراسم ترحیم او رفته و ایشان را شهید خطاب کرد.(+)
ساده ترین برداشت از موضع‌گیری و رفتار آقای «حسینیان»، تقابل آشکار با تفسیر رهبری و مجموعه حاکمیت از اتفاق افتاده و مسائل حاشیه‌ای آن بود و اگر این اظهارات و موضع‌گیری‌ها آنروز نمی‌توانست مستند محکومیت و تنبیه و مجازات او باشد، دستکم در آینده می‌توانست صلاحیت وی برای کسب بعضی از امتیازات اجتماعی، از جمله نمایندگی‌مجلس، وزارت، ریاست بر موسسه و نهاد سیاسی و اجتماعی دولتی و رسمی (مرکز اسناد انقلاب اسلامی) را مخدوش نماید. اما در کمال تعجب یک دوره بعد، صلاحیت آقای «حسینیان» که در غیاب چهره‌های اصلی اصلاح‌طلب که همه رد صلاحیت شده بودند، توسط همان نهادهایی که او آنها را به دروغ‌گویی در مورد «سعید‌امامی» و پرونده قتل‌ها متهم کرده بود، تایید و او با حفظ سمت قبلی به جایگاه خطیر نمایندگی مجلس نیز راه پیدا کرد و حتی در بین نمایندگان دوره هفتم و هشتم مجلس دارای نقش ویژه و سوگلی هم شد و وقتی که در دوره هشتم در اعتراض به رفتار همراهان «احمدی‌نژاد» استعفا داد، با توصیه و تسلی و دلداری رهبری استعفای خود را پس گرفت (+) و هیچ کس هم از هیچ کسی نپرسید که تکلیف ادعاهای عجیب و غریب او بر علیه حاکمیت و دفاع از «سعید امامی» که توسط قوه قضاییه کشور به قتل و بعد از آن خودکشی متهم بود، چه شد؟
2- «میرحسین‌موسوی» نخست وزیر دوران دفاع مقدس و محبوب بنیانگذار جمهوری اسلامی که پس از اتمام دوره نخست‌وزیری به سکوتی عمیق رفته و بارها و بارها پیشنهاد دوستان اصلاح‌طلب خود، برای حضور در عرصه سیاست و نامزدی ریاست جمهوری به رغم اقبال عمومی عمیق و تضمین شده را رد نموده بود، پس از مشاهده مدیریت پریشان و آشفته و مخرب دولت نهم به ریاست «محمود‌احمدی‌نژاد» در انتخابات دوره دهم احساس وظیفه نموده و وارد کارزار انتخابات شد و مهم‌ترین وعده‌های انتخاباتی خود را برگرداندن برنامه به مدیریت کشور و ایجاد دولتی برنامه محور و نه بر مبنای «رمل و خرافه و جادو»(+) معرفی و در مناظره انتخاباتی با «احمدی‌نژاد» هم مهمترین انتقادات خود را متوجه حذف برنامه ریزی از مدیریت کشور و اداره کشور بر اساس خرافه و جادو و کف بینی و... قرار داد.
این انتقادات و اعتراض «میرحسین» به خلاف‌گویی‌های آماری و دروغ‌های دولت نهم، همچنین پیگیری جدی اعتراض به تخلف و تقلب و کودتای انتخاباتی دهم توسط او، با واکنش شدید آقای خامنه‌ای در خطبه‌های نماز جمعه معروف 29خرداد88مواجه شد و ایشان در شرایطی که تلاش می‌کرد در بین تمام توهین‌ها و اتهامات و تخلف‌های اخلاقی صورت گرفته توسط ریس‌جمهور از آقایان «هاشمی» و «ناطق‌نوری» اعاده حیثیت و دلداری نماید، در همین حال لبه تند انتقادات خود را متوجه آقایان «میرحسین‌موسوی» و «مهدی‌کروبی» نمود که ظاهرا حالا قرار نبود در ادعای مطرح شده تقلب در انتخابات از خر شیطان به این سادگی‌ها پایین بیایند.
در این خطبه‌ آقای «خامنه‌ای» تمام تصویرهای معرفی شده از طرف «موسوی» و «کروبی» را خلاف واقع دانست و دقیقا فضای موجود کشور را بر خلاف آن تصویرها شاداب و سرشار از امید تعریف نمود.
در قسمتی از خطبه‌ها در مذمت به اصطلاح سیاه نمایی‌ها و تخریب‌ها، برعلیه «احمدی‌نژاد» گفت:(+)
«... صریح‌ترین اهانت‌ها به رئیس‌جمهور قانونی کشور شد، حتی از دو سه ماه قبل از مناظرات هم، تهمت‌هایی زدند به کسی که رئیس‌جمهور قانونی کشور است، متکی به آراء مردم است، نسبت‌های خلاف دادند، رئیس‌جمهور مملکت را که مورد اعتماد مردم است به دروغ‌گویی متهم کردند، کارنامه جعلی برای دولت درست کردند، که ما که در جریان امور هستیم، می‌بینیم، می‌دانیم که اینها خلاف واقع است، فحاشی کردند، رئیس جمهور را خرافاتی، رمال، از این نسبت‌های خجالت‌آور دادند...»
این همان خطبه معروفی است که آقای «خامنه‌ای» از یک تریبون رسمی و بطور صریح، اختلاف‌نظراتش با نظرات آقای «هاشمی» و نزدیک بودن نظراتش به نظرات آقای «احمدی‌نژاد» را اعلام عمومی نموده و تلویحا اعلام نمود اجازه نخواهد داد پیگیری ادعای تقلب رهی به دهی برده و ایشان بسیار بیش‌تر از پیش از ریس‌جمهور معرفی شده و برنامه‌هایش دفاع خواهد نمود. برنامه‌هایی که «محسن رضایی» دیگر نامزد اصولگرا و معترض به نتایج انتخابات در گیر و دار رقابت‌ها اعلام نموده بود؛ اگر ادامه پیدا کند مملکت به پرتگاه سقوط خواهد کرد و «میرحسین‌موسوی» آنها را بر اساس رمل و کف بینی و جادو‌گری دانسته بود.
3- نزدیک به دو سال پس از آن خطبه‌ها و آن چه که به تعبیر رهبری «ادعاهای خجالت‌اور» معرفی شده بود و توسط «میرحسین‌موسوی» مطرح و پیگیری می‌شد و تا کنون هم با تمام هزینه‌های سنگین ادامه دارد حالا اکثر منابع درجه یک اصولگرا و نزدیک به رهبری نظام همان ادعاهای «میرحسین» و «شیخ‌شجاع» را با شدت و قوت بیشتر مطرح می‌کنند و از طرفی نیز منابع رسمی قضایی از بازداشت افرادی متهم به آشنایی با علوم غریبه و با اتهام همکاری با قوه مجریه خبر می‌دهند. منابع غیر رسمی اما معتبر نیز از بازداشت تعداد بیشتر (نزدیک به 20 نفر) در این رابطه خبر می‌دهند.
همه این اخبار و اتفاقات در شرایطی به وقوع می‌پیوندد که ریس‌جمهوری که نظراتش به نظرات رهبری نظام نزدیک بوده از پذیرش حکم حکومتی سرباز زده و تا کنون نیز حاضر نشده است در برابر مخالفت رهبری با استعفای وزیر اطلاعات کوتاه بیاید، همان‌گونه که «میرحسین‌موسوی» و «مهدی‌کروبی» حاضر نشدند در مقابل تقلب آشکار در انتخابات کوتاه بیایند اما کوتاه نیامدن ریس‌جمهور، حرف حق معترضین به نتایج انتخابات را بر کرسی اثبات می‌نشاند.
×××
گفتار و رفتار آقای حسینیان» که دقیقا متقابل و متضاد با مفاد خطبه‌های نماز جمعه رهبری نظام است، نه تنها باعث محرومیت او نمی‌شود که تشویق را هم برای او به دنبال دارد و ادعاهای آقایان مصباح یزدی (+) مرتضی نبوی (+)، حسین‌فدایی (+)، و...که دولت رادر تسخیر و تحت تاثیر اجنه و خرافه می دانند نه تنها «خجالت‌آور» نیست، که دقیق و مستند محسوب، و بر اساس آن در یک شب چندین نفر بازداشت می‌شوند.
خطبه‌های نماز جمعه هر کدام حکم رکعتی از رکعت‌های نماز را دارد و باید پاک از هرگونه گناه و یا شبهه گناه باشد. در صورتی که حرف‌های بیان شده در خطبه‌ها بر اساس کینه و دروغ و ...و مغایر با واقعیات جامعه مسلمین باشد ؛ باید گفت نه تنها دولت که کل جامعه در تسخیر جن و رمال و کف بین و ... است و خطبه‌های جمعه نیز بر همان مدار تنظیم و ایراد می‌شود.
گر مسلکانی از اینست که حافظ دارد وای اگر از پی امروز بود فردایی!!
پانوشت:
  1. خطبه‌های نماز جمعه تهران1377/10/18 و این لینک(+)
  2. همان(+)
  3. همان(+)
  4. روزنامه جبهه 12تیر 78
  5. هفته نامه ارزش 1مهر ౭౮
    این نوشته در خبر نگاران سبز اینجا

پنجشنبه، اردیبهشت ۱۵، ۱۳۹۰

هتاكي سفارش كدام اسلام است؟

باور كنيد فيزيك صورت هيچ آدمي بر اساس قواعد دقيق علمي و بر اساس نصوص صحيح دين اسلام، كه آقايان اداره كننده سايت‌هاي «جهان‌نيوز» و «رجا‌نيوز» خود را مقيد به اطاعت از دستورات آن مي‌دانند، و ساير اديان آسماني، دست هيچ شخصي نيست و هر شخص با فيزيك صورت و ظاهري خاص متاثر از ‍ژنتيك والدين و محيط زيست و تاثير و تاثرات خاص عوامل فوق و مسائلي ديگر از مادر متولد مي‌شود.
اگربه توحيد فاعلي اعتقاد داشته باشيم، همه اين اختيارات فقط دست خداست و متفاوت و زشت و زيبا بودن صورت انسانها با نسبت‌هاي متفاوت تنها حكمت خدا و بر اساس ارداه او تعريف و طراحي مي‌شود.
«بلا‌ل‌حبشي» موذن مخصوص پيامبر اسلام، برده سيه چرده و ظاهرا زشتي بوده است كه شدت علاقه پيامبر اسلام و خانواده گرامي‌اش به او به ساده‌ترين شكل اعلام مي‌نمايد كه در دين اسلام، زشتي يا زيبايي صورت و فيزيك خاص چهره نشانه برتري و فروتري نيست. در هيچ يك از اديان آسماني ديگر نيز هيچ نشانه‌اي دال بر برتري انساني به دليل ظاهر و صورت زيبا وجود ندارد. تنها ملاك برتري انساني در تمام مكاتب بشري و آسماني از اين منظر به جاي «صورت زيبا» «سيرت زيبا» معرفي شده‌است.
بر اساس دستورات اديان آسماني و همچنين توصيه‌هاي اصول اخلاقي، تمسخر كسي به دليل چهره ناقص يا زشت يا به دلايلي مشابه به شدت مضموم و زشت تلقي و مورد نكوهش شديد قرار گرفته است.
شايد در بين مديران و گردانندگان و خبرنگاران و گزارش‌گران و كارمندان سايت‌هاي «جهان‌نيوز» و «رجا‌نيوز» انساني با فيزيك صورت خاص يا چهره زشت وجود نداشته باشد.
شايد در بين اعضاي خانواده درجه اول و دوم و سوم و چندم حضرات گرداننده و مدير سايت‌هاي فوق‌الذكر هم آدمي با مشخصات ظاهري فوق نتوان سراغ گرفت.
شايد در بين همراهان و همقطاران سياسي و حزبي حضرات نيز چنين انساني وجود نداشته باشد. و بزرگ‌ترين افتخار آقايان گرداننده و مدير و كارمند و اقوام و همراهان و همقطاران سايت‌هاي «جهان‌نيوز» و «رجا‌نيوز» اين باشد كه زيباترين مخلوقات خداوند هستند و از اين منظر خداوند نعمت را بر آنها تمام كرده باشد. زهي سعادت و به قولي خوش به حال خود و خانواده و اطرافيان‌شان. انشاالله خداوند به همه آنها «سيرت زيبا» هم عنايت فرموده باشند. چيزي كه مطمئنا مديران اين رسانه‌ها از فقدان يا كمبود آن به شدت رنج مي‌برند.
لفظ اهانت و تمسخر آلود‌« جوجه‌اردك زشت» بر خلاف ادعاي سايت «رجا‌نيوز» كه ادعا مي‌نمايد؛ توسط دوستان سركار خانم «علي‌نژاد» به او داده شده، توسط سايت هتاك و بنگاه دروغ‌پراكني «جهان‌نيوز» جعل و به قصد اهانت به ايشان اولين بار توسط اين سايت بكار گرفته شد. از آن گذشته به فرض صحت ادعاي «رجا‌نيوز» كه- :" معصومه قمی در میان دوستانش به دلیل فیزیک خاص صورتش به "جوجه اردک زشت" معروف است؛"- هيچ‌ يك از اصول اخلاق شرعي، اخلاق به معناي عام كلمه، و اصول اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري به نويسنده گزارش‌ و مديران اين سايت اجازه نمي‌دهد كه در يك گزارش رسمي از عنوان طنز و اهانت آلود مصطلح در بين دوستان يك نويسنده يا فعال سياسي به قصد تخريب عقيده و نظر سياسي او در گزارش استفاده مستقيم بنمايند.
اين هتاكي آشكار ممكن است لحظات كوتاهي براي هتاكان سرمستي كاذب فراهم نمايد و كاميابي بزرگي را احساس نمايند.اما بدون شك قبل از هرچيز اين اخلاق است كه توسط مدعيان دين‌داري و مسلماني به مسلخ مي‌رود و ديري نخواهد پاييد كه اين شتر بر در خانه اربابان هتك و فحاشي و اهانت زانو خواهد زد.سرافكندگي و شرم آنروز چاره‌اي نخواهد داشت آنچنان كه امروز انگشت حسرت و تحير گزيدن عده‌اي از همراهان ديروز ريس جمهور تقلب و دروغ هويدا شده و براي سرافكندگي چاره‌اي نيست.
و سخن آخر اين كه:
گر مسلماني از اينست كه حافظ دارد / واي اگر از پي امروز بود فردايي
پی‌نوشت:
خانم علی نژاد در پاسخ به ایمیل من نوشتند:
«سلام دوست عزیز و پوزش که دیر جواب دادم
متاسفانه آن زمان که جوان تر بودم یک بار خانم شهلا شهرکت در زنان با من مصاحبه کرد و تیتر زد جوجه اردک زشت اخراجی مجلس هفتم و گفت دوستان مسیح او را اینطور صدا می کنند....اون موقع دلیل سیاسی داشت نه به خاطر فیزیک خاص صورت . دلیل آن هم مربوط به داستان جوجه اردک زشت بود که متاسفانه این حضرات از بی سوادی شان این زشتی را به صورت ربط دادند. بسیار ممنونم از نوشته شما دوست عزیزم...»