چهارشنبه، دی ۲۷، ۱۳۹۶

باید برای تهران فکری کرد

خدمات در تهران به نسبت دیگر کلان‌شهرها و شهرستان‌های کشور، خیلی گران است. زندگی در سایه همین خدمات گران بسیار سخت است و اغلب طبقه پایین یا حتیمتوسط جامعه برای جُفت و جلاکردن دخل و خرج خود، مجبورند در چند شیفت کارکنند و قید خیلی از نیازهای طبیعی زندگی را بزنند.

در تمام این سال‌ها، سیاست‌های تشویقی و امتیازاتی برای خروج و انتقال کارمندان از تهران به شهرستان‌ها و محدودیت‌هایی برای انتقال از شهرستان‌ها به تهران، اعمال و اجرا شده و هرچه جلوتر آمده‌ایم دامنه آن‌ هم وسیع‌تر و شدیدتر شده ‌است، تا شاید جلوی حرص بی‌رویه برای حضور در مرکز گرفته شود.

اما افزایش جمعیت تهران طی همین سال‌ها و گسترش بیش از حد این کلان‌شهر در سطح و افزایش طبقه و تراکم و ارتفاع آن نشان می‌دهد که این سیاست‌گذاری‌ها کمترین تاثیر را داشته و کماکان تهران دارد بزرگ و پرجمعیت‌تر می‌شود.

البته این نکته موردتوجه هست که بیشتر جمعیت مهاجر تهران، تابع سیاست‌های تشویقی برای خروج از تهران و مشمول محدودیت‌های حقوقی و اداری برای ورود به تهران نیستند و بیشتر آن‌ها را طبقه کارگری تشکیل می‌دهد که به ظن این‌که «علی‌آباد (تهران) شهری است» و می‌تواند آرزوهای آن‌ها را جامه عمل بپوشاند، به این شهر سرازیر می‌شوند.

غالبا هم در خانه‌های قوطی‌کبریتی و در شرایط سخت کاری در این شهر روزگار می‌گذرانند و تنها دل‌خوشی‌شان این است که در تهران زندگی می‌کنند.

ادامه این حرص و افزایش جمعیت اما دیگر نه برای تهران قابل تحمل است، نه برای خود این مردم و حتما باید سیاست‌گذاران کلان نظام برای رهایی از این وضعیت، طرحی نو دراندازند و چاره‌ای دقیق بیندیشند. طرح و چاره‌ای که از تمام ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های رسانه‌ای و تبلیغی و حقوقی و اقتصادی و قضایی و تقنینی استفاده کند و کمک کند تا پراکندگی جمعیت این سرزمین که نام ایران را بر خود دارد، از این وضعیت کاریکاتوری خارج شده و نسبت متعادل‌تری پیدا کند.

در ذهن همه مردم ایران این باور به شکل عمیقی شکل‌گرفته که همه امتیازها و موقعیت‌ها و امکانات برای زندگی و رشد و پیشرفت فقط در تهران موجود است و آدمی که دنبال موفقیت و رشد و امکانات بیشتر باشد، به‌دنبال یافتن این امکانات، قطعا نخستین انتخابش سراب تهران و زندگی در میان گرانی و دود و آلودگی و انواع بیماری‌های ناشی از آن و در شرایط سخت است و در این شرایط توهم پیشرفت و موفقیت هم دارد.

البته نمی‌توان منکر آن شد که برخی از امکانات خاص ناشی از برخی سیاست‌گذاری‌های اشتباه، فقط امکان بروز و ظهور در تهران را دارد و داوطلبین این شرایط و این امکانات، منصفانه امکان عملی‌کردن ایده و علاقه‌مندی‌های خود را جز در تهران ندارند که حتما در طرح نویی که درانداخته می‌شود، این تضعییقات باید مورد بررسی دقیق‌تری قرار گیرد.

بیش از سه دهه پیش چاره در انتقال پایتخت از تهران به شهری دیگر دیده شد و حتی طرح‌های مقدماتی آن در حال بررسی و آماده اجراشدن بود که با شهردارشدن «کرباسچی» در دوران ریاست جمهوری مرحوم هاشمی و ایجاد اصلاحاتی در ساختار ظاهری شهر و اضافه‌شدن برخی امکانات شهری، موقتا به شکل مُسکّنی مشکل حل شد تا طرح انتقال پایتخت از دستور کار خارج شود.

 اما اقدامات، زیربنایی و عمیق نبود و اندک‌زمانی بعد آثار مُسکّن کوتاه‌مدت تمام شده و مشکلات در ابعاد گسترده‌تری خود را نشان داد.

در دوران ریاست‌جمهوری آقای «احمدی‌نژاد» چاره مشکل، انتقال بخشی از پایتخت به برخی از کلان‌شهرها و پراکندن پایتخت در کشور اندیشیده شد، طرحی که از شدت خامی، عملا امکان اجرا حتی با اجبار و اصرار هم پیدا نکرد و هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم سنگینی هم همین اجرای موقت انتقال مثلا سازمان میراث فرهنگی به شیراز بر دوش کشور گذاشت.

زلزله خفیف شامگاه و بامداد پنج‌شنبه ۳۰ آذرماه ۹۶ و کلاف سردرگم‌شدن همه شهر در زمانی کمتر از نیم ساعت، اخطاری بود که نشان بدهد وضعیت تهران به‌شدت و بسیار بیش از آن‌چه حدس‌زده می‌شد، غیر قابل کنترل و خدای ناکرده در صورت حادثه غیرقابل امدادرسانی و مهار است و به قولی: بلاندیده دعا را شروع بایدکرد، علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد.

تنظیم طرح و برنامه‌ای که کمک کند باور مردم نسبت به امتیازات زندگی در مرکز اصلاح شود، سیاست‌های تشویقی برای خروج از تهران را علاوه بر جماعت کارمند شامل سایر طبقه و جمعیت‌ها هم بکند، سیاست‌های قبلی را هم در زمینه تشویق، هم در زمینه محدودیت حساب‌شده تشدید کند، از همه کارشناسان خبره علوم اجتماعی و شهرشناسی و... بهره بگیرد و... امروزه نیاز ضروری و فوری و فوتی برای اداره کشور و پایتخت و تهران است که دیرشدن آن عواقب وخیمی نه فقط برای ساکنین تهران که برای همه ایران خواهد داشت. باید برای تهران فکری کرد.
منتشرشده در روزنامه آفتاب یزد ۴ دی‌ماه ۹۶