جمعه، خرداد ۱۷، ۱۳۹۸
آقای خاتمی از مردم عذرخواهی کنید
آقای خاتمی، من بیمارم و فرصتی چندان ندارم؛ ولی فرصت شما از من کمتر است. از این مردم بینوا عذرخواهی کنید.
پنجشنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۹۸
مردم ایران تا کی هزینه ماجراجویی آقای خامنهای را بپردازند؟
۱. «سعید قاسمی» از فرماندهان سابق سپاه پاسداران در مصاحبهای تلویزیونی میگوید که «سپاه در جنگ بوسنی تحت پوشش هلالاحمر فعالیت نظامی انجام میداد»، سردار «رمضان شریف» سخنگوی سپاه هم در واکنش به این سخنان قاسمی گفته: «اظهارات وی شخصی و فاقد اعتبار بوده و مورد تایید سپاه نمیباشد.»
۲ . آذرماه سال ۹۰ «جواد کریمی قدوسی» نماینده مشهد در مجلس با اشاره به پرونده فساد مالی ۳ هزار میلیارد تومانی گفت: «علاءالدین بروجردی» رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس یکی از متهمین این پرونده است و برای وی کیفرخواست صادرشده و قاضی نظر به بازداشت وی دارد.
در همان زمان شایعاتی هم در مورد بازداشت بروجردی شنیده شد.
در دور بعد، هر دو نماینده در انتخابات مجلس نامزد شدند، تایید صلاحیت شدند و هر دو هم نماینده شدند. یعنی کسی که ادعا میکرد دیگری فاسد است، هر دو الان با هم در یک مجلس که عنوان شورای اسلامی را با هم با خود یدک میکشد، نماینده هستند.
۳. «عزتاله ضرغامی» که خود را برای ریاستجمهوری بعدی آماده میکند، از چندماه پیش به دستور رئیسجمهور، از حضور نشستهای شورای عالی انقلاب فرهنگی و فضای مجازی محروم و ممنوع شد.
وی در توییتی در واکنش به این ممنوعیت نوشت که «مأموریت ابلاغی رهبر معظم» در این دو حوزه را مصممتر از گذشته ادامه خواهد داد.
این یعنی حرفهای او در آن شوراها، حرف رهبری نظام بوده نه حرف خودش.
۴. همین ضرغامی در توییتی دیگر پس از اشاره به نتایج تحریمها نوشته: «بهخاطر بتنهایی که در راکتور ریختید از مردم عذرخواهی کنید.»
دستور بتنریزی در راکتور فردو، بدون دخالت «علی لاریجانی» در مجلسی که «رسایی» و «کوچکزاده» و «زاکانی» از جان مایه گذاشتهبودند تا «برجام» تصویب نشود، ممکن نبود، و دخالت «علی لاریجانی» برای تصویب برجام هم بدون رضایت رهبری ممکن نبود.
علاوه بر این، رهبری رسما از «برجام» و فعالیت تیم سیاست خارجی در این برنامه حمایت کردهبود.
با این وصف اگر قرار بر عذرخواهی از مردم باشد، نخست رهبری نظام باید عذرخواهی کند.
۵. پدر شهید «مصطفی احمدیروشن» در یک مراسم علنی، حسن روحانی را که دستکم ۳۰ سال در این کشور در مناصب حساس امنیتی و حکومتی و عضو مجلس خبرگان بوده و اکنون رئیسجمهور کشور است، «لعن» میکند.
طرح بحث: نه کسی «سعید قاسمی» را بهخاطر نشر اکاذیب تعقیب میکند، نه «رمضان شریف» را. نه علاءالدین بروجردی تحت پیگرد قرار میگیرد، نه جوادکریمی قدوسی، نه حسن روحانی، نه عزتالله ضرغامی و نه پدر شهید احمدیروشن.
کمی قبلتر از آن، نه احمدینژاد تعقیب میشود، نه هاشمی و نه ناطقنوری …
بهتازگی هلالاحمر اعلام کرده که از سعید قاسمی شکایت میکند. اما سرنوشت این شکایت هم، چیزی بهتر از محکومیت زندان «حسن عباسی» نخواهد بود که جریتر به رفتار خود ادامه میدهد.
بر این سیاهه میتوان بیش از دهها مورد تناقض در گفتار و رفتار سیاستمداران جمهوری اسلامی در جایگاه و ردههای مختلف اضافه کرد، که نقطه اشتراک همه آنها «بیانات داهیانه رهبری» است.
یعنی در عین اینکه در خط سیاسی و حقوق مردم و اصول و اصلاح و اعتدال در تناقض شدید هستند، در حمایت از رهبری اشتراک نظر (دستکم در ظاهر) دارند.
اشاره: در دفتر نخست مثنوی، داستانی از وزیری جهود نقل میشود که در بین نصرانیان رفت و با حیله و فریب خود را تا حد قدیسین بالا برد.
در روزهای آخر عمر ۱۲ نصرانی را جداگانه فراخواند و به هر یکی در غیاب دیگری وصیتنامهای داد و گفت: تو جانشین من هستی. هر وصیتنامه هم دستوری و آیینی جدا داشت:
ساخت طوماری به نام هر یکی
نقش هر طومار دیگر مسلکی
حکمهای هر یکی نوعی دگر
این خلاف آن ز پایان تا به سر
بعد از مرگ این قدیس دروغین، ۱۲ جانشین با ۱۲ وصیتنامه که هرکدام روشی منحصر بهفرد داشتند به جان هم افتادند:
آن امیران دگر یکیک قطار
برکشیده تیغهای آبدار
هر یکی را تیغ و طوماری بهدست
درهم افتادند چون پیلان مست
صد هزاران مرد ترسا کشته شد
تا ز سرهای بریده پشته شد
نتیجه: آقای خامنهای هنوز زندهاست، و در زمان حیاتش هر کسی به قصد سهمی و ریاستی ادعای «مأموریت ابلاغی رهبر معظم» میکند، و رهبر معظم و مجموعه اطرافیاناش هم هیچ «ماموریت ابلاغی» را تکذیب نمیکنند.
نتیجه این سهمخواهیها و تناقضها، فقر شدید بیش از ۹۰٪ مردم، حیف و هدر رفتن سرمایههای کشور و فربهشدن ترامپ و نتانیاهو و امثالهم است.
دکتر محسن رنانی در سال ۷۸ در نامهای خصوصی که بعدا سرگشاده آنرا تحت عنوان «اقتصاد سیاسی ایران و مناقشه اتمی» منتشرکرد؛ خطاب به آقای خامنهای نوشته بود که این نامه حکم یک «انتحار» برای او دارد.
در آن نامه صریحا دکتر رنانی مینویسد که در انرژی هستهای ایران دستکم ۱۰۰ سال از دنیایی عقب است که اکنون به این نتیجه رسیدهاند که پرداختن به انرژی هستهای اشتباه بوده و باید توسعه نیروگاههایِشان را متوقف کنند.
وی در این نامه درخواست کردهبود، که ریختن پول مردم ایران به «چاه ویل» انرژی هستهای که هیچ سودی برای هیچ کسی ندارد را متوقف کنند.
برای اثبات مدعای خود هم بیش از ۶۰۰ صفحه فکت و استدلال علمی مطرح کردهبود.
این نامه هیچ پاسخی نیافت تا دستکم ۵ سال بعد ایران مجبور شد، در یکی از چاههای ویل بتن بریزد.
پرسش اساسی این است: تا کی قرار است ایران و مردم ایران و بخشی از مردم خاورمیانه هزینه توهم شخص آقای خامنهای را بپردازند؟
منتشر شده در پایگاه تحلیلی زیتون
پنجشنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۹۷
دستور جدید برای تاریخنگاری جنگ!
حدود یک دهه پیش فرزند شهید «حاج داوود کریمی» در فیسبوک خود نوشت که چندبار از سردار رحیم صفوی خواستار برخی از اسناد دفاع مقدس که مربوط به پدر شهید او بوده شده، و هربار سردار صفوی پاسخ داده که در دسترس نیست یا دارد تنظم و کلاسهبندی میشود.
وی سپس با دسترسی به یکی از اسناد دقیق و مستند دفاع مقدس متوجه تحریف آشکار آن و جابهجایی شهید کریمی (پدرش) با سردار رحیم صفوی در یک اتفاق حساس جنگ شده و متذکر شده بود: حالا متوجه میشوم که چرا رحیم صفوی همیشه از دادن اسناد طفره میرفت. (نقل به مضمون)
این اتفاق زمانی افتاد که سرلشگر «ظهیرنژاد» تازه از دنیا رفته بود و دسترسی به او وجود نداشت. فرزند شهید کریمی هم کسی نبود که اطلاعات خود را با بنیصدر که فرماندهی کل قوا را در آنزمان بر عهده داشت و تنها شاهد ماجرا بود چک کند.
میثم کریمی نوشته بود که در روایتی که رحیم صفوی از اتاق جنگ در زمان طراحی عملیات فنح خرمشهر ارائه شده آمدهاست که او ـ یعنی رحیم صفوی ـ نماینده سپاه در اتاق جنگ بوده است.
اما در روایت مستندی که بعدها فرزند شهید حاج داوود کریمی به آن دسترسی پیدا میکند آمده بوده (نقل یه مضمون) و از قول شهید کریمی: حاج داوود: بنیصدر گفت ارتش گزارش بدهد. سرلشگر ظهیرنژاد که نماینده ارتش بود بلند صد زد: رکن ۲ و بلافاصله یک سرهنگ ۲ وارد شد و احترام گذاشت. ظهرنژاد از او خواست از برنامههای ارتش گزارش بدهد. سرهنگ ۲ با استرس پای نقشه رفت و شروع کرد با یک چوب روی نقشه توضیح دادن. استرس سرهنگ ۲ از حضور بنیصدر آنقدر بود که بارها ظهرنژاد به او تذکر داد که: سرهنگ کمی برو جلوتر و به نقشه نزدیک شو.
سرهنگ ارتش گزارشی از ارنج وضعیت نیروهای ایران میدهد.
بعد نوبت سپاه میرسد که گرازش بدهد. نماینده سپاه در این اتاق حاج داوود کریمی گزارش میدهد: (نقل به مضمون) به شوخی گفتم: رکن ۲!! یک جوان تر و فرز جلو در ظاهر شد و گفت: بله قربان! گفتم برو گزارش بده. جوان بدون کمترین ترس و با شهامت کامل پای نقشه رفت و بسیار دقیق از ارنج نیروهای عراقی که طی روزهای گذشته اطلاعات آنها گرفته شده بود گزارش داد. به طوری که خود بنیصدر و سرلشگر ظهیرنژاد از این هوشمندی در شگفت شدند.
این جوان تیز و فرز کسی نبود جز حسن باقری افشردی، جوانترین فرمانده دفاع مقدس که به جعبه اطلاعات نظامی جنگ معروف بود و ۹ بهمن ۶۱ در فکه بهشهادت رسید.
حاج داوود کریمی بعد از جنگ از گرفتن درجه نظامی خودداری کرد و به کارگاه قالبسازی خود در نظامآباد برگشت. بعدها در دهه هفتاد به زندان افتاد و حتی به انفرادی هم برده شد و سرانجام در نهایت مظلومیت بر اثر شدت جراحات شیمیایی به شهادت رسید.
اکنون نزدیک به یک دهه از آن داستان که فقط در فیسبوک فرزند این سردار مظلوم دفاع مقدس منعکس و بعدها خود صفحه فیسبوک هم حذف شد، حالا میراثداران رحیم صفوی ادعا میکنند کسی غیر از ما حق ندارد تاریخ جنگ را بنویسد.
این خیلی صریح و روشن یعنی اجازه ندارید تحریفها و روایات باژگونه ما از دفاع مقدس را اصلاح کنید حتی اگر شاهد دقیق و اصلی آن واقعه باشید.
منتشر شده اینجا در زیتون
سهشنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۹۷
تحریف واقعیت دفاع مقدس
حدود یک دهه پیش فرزند شهید «حاج داوود کریمی» در فیسبوک خود نوشت که چندبار از سردار «رحیم صفوی» خواستار برخی از اسناد دفاع مقدس که مربوط به پدر شهید او بوده شده، و هربار سردار صفوی پاسخ داده که در دسترس نیست یا دارد تنظم و کلاسهبندی میشود.
وی سپس با دسترسی به یکی از اسناد دقیق و مستند دفاع مقدس متوجه تحریف آشکار آن و جابجایی شهید کریمی (پدرش) با سردار رحیم صفوی در یک اتفاق حساس جنگ شده و متذکر شده بود: حالا متوجه میشوم که چرا رحیم صفوی همیشه از دادن اسناد طفره میرفت. (نقل به مضمون)
این اتفاق زمانی افتاد که سرلشگر «ظهیرنژاد» تازه از دنیا رفته بود و دسترسی به او وجود نداشت. و فرزند شهید کریمی هم کسی نبود که اطلاعات خود را با بنیصدر که فرماندهی کل قوا را در آنزمان بر عهده داشت و تنها شاهد ماجرا بود چک کند.
میثم کریمی نوشته بود که در روایتی که رحیم صفوی از اتاق جنگ در زمان طراحی عملیات فنح خرمشهر ارائه شده آمدهاست که او ـ یعنی رحیم صفوی ـ نماینده سپاه در اتاق جنگ بوده است.
اما در روایت مستندی که بعدها فرزند شهید حاج داوود کریمی به آن دسترسی پیدا میکند آمده بوده (نقل یه مضمون) و از قول شهید کریمی: حاج داوود: بنیصدر گفت ارتش گزارش بدهد. سرلشگر ظهیرنژاد که نماینده ارتش بود بلند صد زد: رکن ۲ و بلافاصله یک سرهنگ ۲ وارد شد و احترام گذاشت. ظهیرنژاد از او خواست از برنامههای ارتش گزارش بدهد. سرهنگ ۲ با استرس پای نقشه رفت و شروع کرد با یک چوب روی نقشه توضیح دادن. استرس سرهنگ ۲ از حضور بنیصدر آنقدر بود که بارها ظهرنژاد به او تذکر داد که: سرهنگ کمی برو جلوتر و به نقشه نزدیک شو. سرهنگ ارتش گزارشی از ارنج وضعیت نیروهای ایران میدهد.
بعد نوبت سپاه میرسد که گرازش بدهد. نماینده سپاه در این اتاق حاج داوود کریمی گزارش میدهد: (نقل به مضمون) به شوخی گفتم: رکن ۲!! یک جوان تر و فرز جلو در ظاهر شد و گفت: بله قربان! گفتم برو گزارش بده. جوان بدون کمترین ترس و با شهامت کامل پای نقشه رفت و بسیار دقیق از ارنج نیروهای عراقی که طی روزهای گذشته اطلاعات آنها گرفته شده بود گزارش داد. به طوری که خود بنیصدر و سرلشگر ظهیرنژاد ار این هوشمندی در شگفت شدند.
این جوان تیز و فرز کسی نبود جز «حسن باقری افشردی»، جوانترین فرمانده دفاع مقدس که به جعبه اطلاعات نظامی جنگ معروف بود و ۹ بهمن ۶۱ در فکه بهشهادت رسید.
حاج داوود باقری بعد از جنگ از گرفتن درجه نظامی خودداری کرد و به کارگاه قالبسازی خود در نظامآباد برگشت. بعدها در دهه هفتاد به زندان افتاد و حتی به انفرادی هم برده شد و سرانجام در نهایت مظلومیت بر اثر شدت جراحات شیمیایی به شهادت رسید.
اکنون نزدیک به یک دهه از آن داستان که فقط در فیسبوک فرزند این سردار مظلوم دفاع مقدس منعکس و بعدها خود صفحه فیسبوک هم حذف شد، حالا میراثداران رحیم صفوی ادعا میکنند کسی غیر از ما حق ندارد تاریخ جنگ را بنویسد.
این خیلی صریح و روشن یعنی اجازه ندارید تحریفها و روایات باژگونه ما از دفاع مقدس را اصلاح کنید حتی اگر شاهد دقیق و اصلی آن واقعه باشید.