پنجشنبه، اردیبهشت ۰۴، ۱۳۹۹

از موشک‌‌زدن تا ماهواره‌پرانی زنگیان مست

 بزرگ‌ترین و خطرناک‌ترین دشمن بشریت و حیات و سیاست و اقتصاد و ... در شرایط حاضر «کرونا» است.

در این شرایط بحرانی که‌ همه‌گیری ویروس کرونا، نه‌تنها سیاست‌مداران، که جهان پزشکی را هم گیج کرده است، بدیهی است که آدم و دولت عاقل با سیاست‌ورزی، محافظه‌کاری و احتیاط، حواس دشمنان سابق‌اش را به جایی دیگر مشغول، و همه توش و توان و حواس‌اش را جمع دفع این خطر و دشمن کند.

لجبازترین دولت‌ها هم در شرایط فعلی دست از لجبازی برداشته و رفتاری عقلانی با محافظه‌کاری شدید در برابر دشمنان و در تعامل با دوستان پیشه ساخته‌اند.

 زیان‌‌های وحشتناک اقتصادی ناشی از زمین‌گیرشدن مشاغل از یک‌طرف، و افزایش هزینه‌های مقابله با همه‌گیری ویروس کرونا از طرف دیگر، دولت‌ها و افراد را محکوم و مجبور به رعایت نهایت صرفه‌جویی و ریاضت اقتصادی کرده‌است.

هرگونه هزینه‌های فانتزی و تجملاتی از طرف دولت‌ها و افراد در شرایط حاضر حذف شده تا جایی که مناسک و برنامه‌های ویژه دفن اموات و برگزاری مراسم‌های ترحیم آن، حذف و آیین‌های تشییع جنازه با حضور کمترین افراد برگزار می‌شود.

مناسک مذهبی  و اماکن مذهبی معتبر ادیان بزرگ از جمله حج ابراهیمی و اجتماع در خانه کعبه که متعلق به مسلمانان جهان است و همچنین اجتماع در کلیسا‌ها و برنامه‌های مخصوص واتیکان نیز تعطیل شده است.

بر این سیاهه بسیار می‌توان افزود که سایه سیاه کرونا چه بر سر دنیا آورده و دوراندیشان جهان، چه تمهیداتی را اندیشیده و چه وسواس و ظرافتی را برای مهار بیماری و عبور  ایمن از این مرحله سرلوحه رفتار‌های خود قرار داده‌اند.

می‌شود به عینه دید که عقلای دنیا اکنون به این حس مشترک رسیده‌اند که دنیا حکم یک کشتی را دارد که سوراخ‌کردن هر نقطه از آن، به غرق‌شدن همه آن می‌انجامد، بنابراین مسالمت‌جویی، ترک مخاصمه، حفظ آرامش و فاکتورهایی از این دست در رفتار عقلای جهان حرف نخست را می‌زند.
***
در چنین شرایطی فقط دیوانه‌ها به دنبال ماجراجویی و زنده‌کردن خصومت‌های دیرین و تنش و التهاب می‌روند. تنش و التهابی که به سادگی می‌‌تواند زنگیان مست را مسلح به تیغی کند که کمترین نتیجه رفتارشان سوراخ‌کردن «کشتی انسانیت» و غرق‌شدن همه انسان‌ها و البته نخست؛ آن‌ها که در کناره‌های فقر و سیاه‌بختی نشسته‌اند و نهایتا هم تخته‌پاره‌ای نصیب‌شان نمی‌شود، باشد.

ماهواره نظامی به فضا فرستادن از طرف کشوری که طی دو ماه گذشته تمام امور درمانی آن با مشارکت مردم اداره شده و دولت رسما اعلام کرده از عمل به وظایف ذاتی خود به‌خاطر فقر اقتصادی عاجز است، دقیقا مصداق چنین دیوانگیی است.

همه شواهد و قرائن نشان می‌دهد که دیوار آهنینی که ۴ دهه پیش به دور ایران کشیده شد، ایران را به یک کشور منزوی و عقب‌افتاده در همه زمینه‌ها خصوصا در حوزه علمی و به تبع آن نظامی در حوزه نرم‌افزار و تسلحاتی تبدیل کرده‌است.

تمام رجز‌خوانی‌های نظامی و ادعاهای ایران تحت عنوان دست‌یافتن به  سخت‌افزار پیچیده نظامی و موشک‌های نقطه‌زن و ... جنبه تبلغاتی داخلی، و برای ارضای غرور ملی جمع اندکی ساده‌لوح که نمی‌خواهند واقعیت را بپذیرند کاربرد داشته است.

این رجز‌خوانی‌ها البته در سطح جهانی بهترین بهانه‌ها برای اعمال فشار و تحریم و شکنجه مردم ایران را به دست کشور‌های بزرگ و نهادهای بین‌المللی می‌دهد.

شوربختانه تاوان این تحریم و فشار و شکنجه را زنگیان مستی نمی‌دهند که رجز می‌خوانند و اسباب‌بازی موشک و ماهواره هوا می‌کنند. تاوان این رجز‌ها را مردم نگون‌بخت ایران می‌دهند که این‌روز‌ها علاوه بر نگرانی از کرونا باید نگران بلایی باشند که سپاهیان شیرین‌عقل برای‌شان تدارک می‌بینند.

اما این‌که کاربرد تبلیغاتی این ماهواره‌پرانی در این شرایط گیج و مات و مبهم چیست، و سود این دیوانگی و تیغ به دست زنگیان مست سپاه دادن به جیب چه کس یا کسانی می‌رود! پرسشی است باید برای یافتن پاسخ دقیق آن اندکی صبر کرد.

سه‌شنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۹۹

ظریف همه حقیقت را بگوید!

 ‌مجید مرادی/ یادداشت اخیر دکتر ظریف اگرچه به‌حق بود و گروه‌های خودسر و رسانه گاندوساز را مورد عنایت قرار داد و از فواید برجام گفت، اما حرف تازه‌ای نداشت و با سکوت هم می‌شد همین حرف‌ها را زد.

 وانگهی وقتی همه می‌بینند همان کسانی که در صحن مجلس برجام را آتش‌زدند، اکنون با نشر اخبار
احیای برجام درصدد تزریق امید به مردم هستند، جای سخن دیگری نیست.


دکتر ظریف به‌درستی ‌و تکرار می‌گوید که
برجام قرار بود بندها را بگسلد، و نه پاها را بدواند، اما نمی‌گوید که برای دویدن به برجام‌های دیگر نیاز است که روح حاکم بر آن‌ها صلح و آشتی و همکاری و پیوست با جهان است.

برای دویدن باید چه کرد؟ چه چیزی مانع دویدن ما شده است جز تکرار شعارهایی که حتی تحقق آن‌ها هم نفعی به ما نمی‌رساند‌؟ بماند که تلاش و اصرار برای تحقق این شعارها، تاکنون زندگی را به کام ملت تلخ کرده است و جز تداوم تیرگی انگاره‌های ما و بخش عمده جهان از یکدیگر حاصلی نداشته است.


تمام حقیقت این است که در سایه تداوم
تیرگی روابط ایران و آمریکا نمی‌توان توقع برداشته‌شدن بند را هم داشت تا چه رسد به دویدن.
تا زمانی که به نفرت و کراهت از آمریکا پایان ندهیم، تمام درها به روی ما بسته است.


اگر آمریکا این قدر بد است، چرا
کامران نجف‌زاده که فدایی‌ترین خبرنگار صداوسیما بود، حاضر نیست بعد از بازنشستگی از آن خاک دل بکند؟ 
اگر لندن بد است، چرا همکار نجف‌زاده پیش از او در آنجا قصد توطن ابدی کرده است؟
 
می‌دانید چرا؟ زیرا در آمریکا بر خلاف
چین مساجد را تخریب نمی‌کنند. مسلمانان را به اردوگاه‌های گشت ارشاد ایدیولوژیک نمی‌فرستند، و دختران مسلمان متدین را مجبور نمی‌کنند در چنان اردوگاه‌هایی با لباس راحت نیم‌عریان ورزشی همراه با پسران و متناسب با آهنگ موسیقی برقصند و یا در استخرهای مختلط شنا کنند.

حتی مسلمان‌ماندن و حفظ هویت اسلامی هم در بلاد فرنگ آسان‌تر است‌. ما که نرفته‌ایم می‌دانیم. آقایان که آقازاده‌هاشان آنجایند و نوه‌های‌شان شناسنامه آنجا را دارند بهتر دانند.


ظریف باید بگوید که مردم ایران انتخاب نکرده‌اند که بر سر
استکبارستیزی تمام زندگی‌شان را ببازند. این ملت قبلا یک‌بار برای نابودی صدام و فتح بغداد و رفع فتنه از جهان زندگی‌شان را باخته‌اند و هنوز زخم‌های آن جنگ ویران‌گر التیام نیافته است.

 شانه‌های این ملت از کشیدن بار ماموریت نابودی استکبار جهانی خسته و ناتوان است.


تمام اروپا هم که متحد شوند، نمی‌توانند آمریکا را ذره‌ای تکان دهند. ما که تکلیف‌ِمان معلوم است.

 
با آمریکا راحت‌تر می‌توان به نتیجه رسید تا از راه اجماع با همه جهان بدون آمریکا.