دوشنبه، آذر ۰۷، ۱۳۹۰

در ستایش شجاعت و صداقت احمدی‌نژاد

تسلیت گفتن به داغدیده و تسلی دادن او به هر شکل و روش که انجام شود کاری پسندیده و اخلاقی است. اصلا مساعدت نمودن در حق آدمی که به هر دلیل، چه به تقصیر، چه بی‌تقصیر، آرامش خود را از دست داده، و به دلیل همین آرامش از دست دادن حواس درستی ندارد، و باز به دلیل همین حواس درست و درمون نداشتن، نیازمند کمک و یاری و آرامش است، بزرگ‌ترین مرحمتی است که یک انسان می‌تواند در حق همنوع به مصیبت گرفتار آمده‌اش داشته باشد. اگر این مصیبت از دست دادن عزیزی باشد که چه بهتر و ارجمند‌تر.
اما حالا تصور کنید که کسی در سلامت کامل و ناشی از کینه، خود‌خواهی، و یا خصلتی از این دست، بزند و عزیز شما را به قتل برساند و شما را به مصیبتی گرفتار نماید، و در شرایطی که شما به تسلی و تسلیت و همدردی و آرامش نیاز فراوان دارید، ناگهان خود قاتل در اثر مستی، تخلف، توهم، و یا خصلتی از آن دست، جان خود را از دست بدهد و حالا همگان، تمام همدردی و تسلای خود را صرف آرامش‌بخشی به خانواده او کنند، و از شما که مصیبت‌زده‌تر از آن خانواده هستید، و از آن خانواده به تسلی شایسته‌ و بایسته‌تر، غفلت نمایند، آیا این نمک بر زخم شما پاشیدن به جای مرحم گذاشتن نیست؟ هست!
 پیکری که عضو مهم و برجسته آن مبتلا به درد خطرناکی است و نیازمند بهبودی اورژانسی، اما تمام توجه به سمت عضوی بشود که درد مختصری دارد، خطرناک نیست، اورژانسی نیست، و از همه این‌ها گذشته، خودش در بیمار و دردمند شدن چه تقصیرهای بزرگی که ندارد، پیکر جامعه‌ایست که سلامت روانی و سلامت سیاسی و سلامت اخلاقی ندارد.
با این توصیف نمی‌توان تسلیت گفتن به هر مصیبت زده و داغداری را خدمت دانست و همه بنی‌آدم را در همه شرایط و خصوصا چنین شرایطی اعضای یک پیکر.
من هیچ قضاوتی در مورد مرحوم «احمد رضایی» ندارم، به شخص «محسن رضایی» و رفتارهای سوء و خیانت‌های او و اتهاماتی که رسما از طرف افراد به او وارد می‌شود(+) و ایشان ترجیح می‌دهند سکوت کنند و بعضی شواهد نشان از درست بودن آن‌ها دارد، هم کاری ندارم. به جبن و ضعف او، پس از انارجلآ خواندن‌های مکرر در حادثه دفاع از ناموس و عقب‌نشینی تاریخی از پیگیری تقلب انتخاباتی او هم اصلا کاری ندارم. اما در حادثه تالم درگذشت فرزند ایشان، تنها کسی که صادق بود و شجاعانه و صادقانه و شفاف، از ارسال پیام تسلیت خودداری کرد(+)، شخص «محمود احمدی‌نژاد» است و اگرچه ایشان به عنوان دروغ‌گو‌ترین شخص در سال‌های اخیر شناخته می‌شود، ولی باید بابت این صداقت و شجاعت واقعا ایشان را تحسین کرد و بنده ایشان را تحسین می‌کنم و از این تحسین شرمسار هم نیستم هر کس هرچه می‌خواهد بگوید.
فرزند «محسن رضایی» از ایران متواری شد و در رسانه‌های به اصطلاح حاکمیت، ضد انقلاب و بیگانه بر علیه مجموعه حاکمیت طرح اتهامات سنگین نمود(+) و سال‌ها هم در آن کشور ماند و به سلامتی زندگی کرد.
پس از چند سال به ایران بازگشت و بدون کمترین بازخواستی به زندگی عادی خود ادامه داد و حتی به شغل دولتی در بنگاهی معتبر هم دست یافت.
از دو حال خارج نیست: یا اتهامات مطرح شده توسط ایشان دروغ و واهی بوده، یا درست. اگر دروغ بوده که باید ایشان دادگاهی می‌شد و در جریان دادگاه دلیل خود را بر این دروغ‌گویی که مثلا اضطرار، شکنجه، ... بوده اعلام می‌کرد و قاضی دادگاه پس از شنیدن ادله او حکم بر برائت وی صادر می‌کرد و به آن علت که اتهامات مطرح شده توسط نامبرده بر علیه مقامات عالی نظام بوده، باید مردم در جریان دادگاه و رای آن قرار می‌گرفتند، و یا قضیه بر عکس است که او می‌توانست ادله و اسناد خود را بر اتهامات مطرح شده در اختیار دادگاه قرار دهد که باز هم باید نتیجه آن به اطلاع افکار عمومی می‌رسید، که نرسید و غیر از این می‌بود که بود.
بعد از آن ایشان مجددا در آزادی کامل از کشور خارج شد و دیگر برنگشت تا متاسفانه جنازه‌اش به کشور برگشت.
در چنین شرایطی، آیا آقای «هاشمی رفسنجانی» که در مصاحبه‌های آن مرحوم بار‌ها مورد اتهامات سنگین قتل و فساد مالی و... قرار گرفته، کار شجاعانه و درستی نموده است که اکنون به مناسبت درگذشت او به پدرش پیام تسلیت داده؟(+) و باید به این دلیل تشویق شود و آقای «احمدی‌نژاد» که شجاعانه پیام تسلیت نداده باید نکوهش شود؟
خوب اگر آقازادگی بابت مصونیت می‌شود که چرا یک بام و چند هوا؟ مگر «مهدی خزعلی» در این کشور آقازاده نیست؟ چرا او باید برای مصاحبه با صدای آمریکا به زندان و انفرادی برود، اما فرزند «محسن رضایی» که با همان رسانه گفتگو نموده و همه نظام را متهم به فساد و خیانت نموده، باید بر صدر بنشیند و حالا هم مرگ مشکوک به خودکشیش، توجیه شده و باید در مناقبش بگویند؟ اصلا چه خوب است که همین الان آقایان تسلیت‌گو اجازه بفرمایند جناب اجل «مهدی هاشمی» آقازاده فراری نظام هم به سلامتی به کشور برگردد، و شرکت پخش و پالایش فراورده‌ها!!! را هدایت نماید. باور کنید خدای ناکرده بلایی که بر سر آن یکی آمد اگر بر سر این یکی هم بیاید، طومار پیام تسلیت فراوان خواهد بود. پس چه بهتر که علاج واقعه پیش از وقوع بشود.
اما اگر مسئله آقازادگی نیست و مراتب بزرگواری نظام نسبت به یک خطا کار است، باز چرا یک بام و دو هوا؟ مگر «حسین درخشان» در این کشور یک جوان خطاکار و البته نادم و پشیمان نیست؟ چرا سرنوشت خطاهای یکی برغم اظهار ندامت و تلاش برای جبران، بازخواست و زندان است و برای دیگری جوری دیگر؟(+)
 من حال و روز «محسن رضایی» و نیاز او به تسلیت و همدردی را درک می‌کنم. اما باور کنید بیش از 90 درصد پیام تسلیت‌ها برای ایشان نه تنها حکم تسلیت را نداشته که نمک بر زخم است. هدف اصلی من در این نوشته تخطئه «محسن» یا «احمد رضایی» نیست. رفتار چند پهلو و ریاکارانه پیام دهندگان سئوال است. اینها همه از بی‌صداقتی، شفاف نبودن و مواضع متناقض و متضاد حکایت می‌کند نه از تسلی دادن به داغدیده. اگر تسلی دادن به داغدیده مهم باشد، باید به خانواده مرحوم آیت‌الله «لاهوتی» و مرحوم آیت‌الله «گلزاده غفوری» و نمونه‌های دیگری که در عدم رضایت شاهد اعدام «آقا‌زاده» و نورچشمی‌هایشان بودند، هم تسلیت گفت. فراموش نمیکنیم که نظام در پرونده‌های نادر خود، پرونده آقایان «محمدی‌گیلانی»،  «جنتی»، «حسنی» امام جمعه ارومیه  (+) و خیلی نمونه‌های دیگر را هم دارد، که با نظر مساعد و رضایت خودشان شاهد اعدام «آقازاده‌»هایشان بودند که البته «شرم» در مقابل این رفتار سرافکنده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر