«احمد ربانی» رفتگر بجنوردی با درستکاری و ایمان قوی به وظیفه خود عمل نموده و کیف پول محتوی ۱۰ میلیارد ریالی را که هنگام کار پیدا نموده، طبق وظیفه انسانی و ستادی خود، به حراست شهرداری تحویل میدهد. (+)
همه از وظیفهشناسی و درستکاری این انسان ساده و صمیمی خوشحال و شادمانند. هر جا که میروی ذکر خیر او هست و کاری خیری که انجام داده.
همه از وظیفهشناسی و درستکاری این انسان ساده و صمیمی خوشحال و شادمانند. هر جا که میروی ذکر خیر او هست و کاری خیری که انجام داده.
![]() |
رفتگر بجنوردی سوار بر لیموزین |
این درست! اما آیا واکنشهای گسترده عمومی در بین تمام اقشار به این خبر و اتفاق، و توقع و درخواست عمومی برای تشویق و پاداش شایسته در قبال درستکاری و وظیفهشناسی او(+)، نمیتواند به نوعی هشدار دهنده و پرسشبرانگیز باشد و زنگ خطری را در گوش جامعه ما به صدا درآورد؟
در «قانون اساسی» دین رسمی کشور ما را «اسلام» معرفی شدهاست، و ما سالهاست داعیهدار امالقرائی جهاناسلام هم هستیم. رد امانت و رد اموال و مبالغ یافتهشده به صاحبان آنها یا به مراکز ویژه در صورت مشخص نبودن صاحب آنها، ابتداییترین و روشنترین اصول اخلاقی هر آیینی است و کار آقای «ربانی» رفتگر مظلوم و وظیفهشناس بجنوری انجام سادهترین وظیفه اخلاقی او بوده است و البته قابل امتنان! اما به چه دلیل یا دلایلی باید این وظیفهشناسی و رفتار اخلاقی مورد توجه و علاقه افکار عمومی بوده، و اینگونه برجسته منعکس و متشر شود؟ تصور کنیم اگر او به وظیفه انسانی، اخلاقی خود عمل نمیکرد و جور دیگری رفتار میکرد، چه اتفاقی میافتاد؟
اجازه بدهید موضوع را از زاویه دیگری بررسی نموده و کمی این هشدار را در شکلی ملموستر بررسی نماییم.
حدود یکسال پیش، کشور «ژاپن» دچار سونامی و زلزله و سیل و مصیبت شد و به دنبال آن، زندگی در اکثر نقاط آن کشور حالت غیرعادی و همراه با پریشانی و اظطرار پیدا کرد.
اخبار نگران کنندهای از احتمال اختلال در کار نیروگاه هستهای «فوکووشیما»(+) و بروز خطرات فراوان تشعشعات رادیواکتیو، بر شدت پریشانی و نگرانیها میافزود. مردم «ژاپن» اولین قربانیان این پدیده شوم بودند و خاطرات و آثار تلخی از بمباران اتمی «هیروشیما» و «ناکازاکی» در جریان جنگ دوم جهانی، هنوز در ذهن و خاطر آنها وجود داشت.
با همه این وجود تصاویری که رسانهها از برخورد و رویارویی این مردم با حادثه و عزیزانشان که در جریان این حادثه قربانی شده بودند، و صبر و شکیبایی بینظیری که از خود نشان دادند، جهانیان را به شگفتی و تحیر واداشت.
اندکی پس از آن، خبرگزاری آلمان گزارش داد که: مردم ژاپن، که در ماههای گذشته، بحران سیل، سونامی و نشت مواد رادیواکتیو را پشت سر گذاشتهاند، بیش از سه و نیم میلیارد ین پول را که در مناطق سیلزده یافتهاند به دولت بازگرداندهاند.
همچنین چند گاوصندوق پیدا شده پس از سیل، که حاوی بیش از دو میلیارد ین بوده، تحویل دولت شده است.
سخنگوی پلیس ژاپن هم اعلام کرد که مردم و داوطلبان همچنان کیف پولهای پیدا شده را تحویل میدهند و تا کنون قسمتی از مبالغ پیدا شده، به صاحبانشان بازگردانده شده است. (+)
در «قانون اساسی» دین رسمی کشور ما را «اسلام» معرفی شدهاست، و ما سالهاست داعیهدار امالقرائی جهاناسلام هم هستیم. رد امانت و رد اموال و مبالغ یافتهشده به صاحبان آنها یا به مراکز ویژه در صورت مشخص نبودن صاحب آنها، ابتداییترین و روشنترین اصول اخلاقی هر آیینی است و کار آقای «ربانی» رفتگر مظلوم و وظیفهشناس بجنوری انجام سادهترین وظیفه اخلاقی او بوده است و البته قابل امتنان! اما به چه دلیل یا دلایلی باید این وظیفهشناسی و رفتار اخلاقی مورد توجه و علاقه افکار عمومی بوده، و اینگونه برجسته منعکس و متشر شود؟ تصور کنیم اگر او به وظیفه انسانی، اخلاقی خود عمل نمیکرد و جور دیگری رفتار میکرد، چه اتفاقی میافتاد؟
اجازه بدهید موضوع را از زاویه دیگری بررسی نموده و کمی این هشدار را در شکلی ملموستر بررسی نماییم.
حدود یکسال پیش، کشور «ژاپن» دچار سونامی و زلزله و سیل و مصیبت شد و به دنبال آن، زندگی در اکثر نقاط آن کشور حالت غیرعادی و همراه با پریشانی و اظطرار پیدا کرد.
اخبار نگران کنندهای از احتمال اختلال در کار نیروگاه هستهای «فوکووشیما»(+) و بروز خطرات فراوان تشعشعات رادیواکتیو، بر شدت پریشانی و نگرانیها میافزود. مردم «ژاپن» اولین قربانیان این پدیده شوم بودند و خاطرات و آثار تلخی از بمباران اتمی «هیروشیما» و «ناکازاکی» در جریان جنگ دوم جهانی، هنوز در ذهن و خاطر آنها وجود داشت.
با همه این وجود تصاویری که رسانهها از برخورد و رویارویی این مردم با حادثه و عزیزانشان که در جریان این حادثه قربانی شده بودند، و صبر و شکیبایی بینظیری که از خود نشان دادند، جهانیان را به شگفتی و تحیر واداشت.
اندکی پس از آن، خبرگزاری آلمان گزارش داد که: مردم ژاپن، که در ماههای گذشته، بحران سیل، سونامی و نشت مواد رادیواکتیو را پشت سر گذاشتهاند، بیش از سه و نیم میلیارد ین پول را که در مناطق سیلزده یافتهاند به دولت بازگرداندهاند.
همچنین چند گاوصندوق پیدا شده پس از سیل، که حاوی بیش از دو میلیارد ین بوده، تحویل دولت شده است.
سخنگوی پلیس ژاپن هم اعلام کرد که مردم و داوطلبان همچنان کیف پولهای پیدا شده را تحویل میدهند و تا کنون قسمتی از مبالغ پیدا شده، به صاحبانشان بازگردانده شده است. (+)
ظاهرا همه این زیبایی و ارزشها و وظیفهشناسیها، به دلیل وفور آن در فرهنگ مردم آن کشور، امکان رسانهای شدن و اطلاع عموم مردم جهان را پیدا نکرد. اما در همین اندازه هم رسانههای ژاپن و جهان خبری از شناخته شدن افرادی که پولهای یافته شده مردم را به صاحبان آنها یا دولت تحویل میدادند، و توقع عمومی برای پاداش دادن به آنها، مخابره نکردند.
این پدیده و آن خبر مربوط به رفتگر وظیفهشناس بجنوردی از آنرو میتواند زنگخطر و هشدار باشد که، این رفتار در بین مردم آن کشور یک «قاعده» است نه یک «استثنا» که ارزش ویژه خبری و جلب توجه عموم را داشته باشد و با آب و تاب فراوان منعکس و منتشر شود. این رفتار در وجود تکتک شهروندان آن کشور نهادینه شده است. به همین دلیل است که وقتی ناگهان برق شهر قطع میشود، مردم داخل سوپرمارکتها و فروشگاههای بزرگ، به آرامی و در تاریکی همه چیزهایی را که در سبد خریدشان قرار دادهاند، سر جایشان برگردانده، و به آرامی از فروشگاه خارج میشوند.
این پدیده و آن خبر مربوط به رفتگر وظیفهشناس بجنوردی از آنرو میتواند زنگخطر و هشدار باشد که، این رفتار در بین مردم آن کشور یک «قاعده» است نه یک «استثنا» که ارزش ویژه خبری و جلب توجه عموم را داشته باشد و با آب و تاب فراوان منعکس و منتشر شود. این رفتار در وجود تکتک شهروندان آن کشور نهادینه شده است. به همین دلیل است که وقتی ناگهان برق شهر قطع میشود، مردم داخل سوپرمارکتها و فروشگاههای بزرگ، به آرامی و در تاریکی همه چیزهایی را که در سبد خریدشان قرار دادهاند، سر جایشان برگردانده، و به آرامی از فروشگاه خارج میشوند.
همه آموختهاند که در همه زمانها و مکانها و در شرایط به حقوق همدیگر احترام بگذارند.
نکته جالب اینجاست که در فرهنگ ژاپنی مفهمومی بنام «گناه» وجود ندارد و تنها مفهوم بازدارنده در بین آن مردم، «شرمندگی» است.
با این وصف آیا واکنش گسترده و ارزیابی شتابزده عمومی از بدیهیترین وظیفه یک انسان، در کشور ایران نمیتواند نشانه دقیق آن باشد که برخلاف مورد اشاره شده، این اتفاق در کشور ما در حالی که باید یک «قاعده» عمومی و پذیرفته شده باشد، شوربختانه یک «استثناء» است؟
و آیا این «استثناء» شدن نمیتواند و نباید هشداری باشد و زنگ خطری را در گوش ما به صدا درآورد؟
این نوشته در بازتابامروز اینجا
با این وصف آیا واکنش گسترده و ارزیابی شتابزده عمومی از بدیهیترین وظیفه یک انسان، در کشور ایران نمیتواند نشانه دقیق آن باشد که برخلاف مورد اشاره شده، این اتفاق در کشور ما در حالی که باید یک «قاعده» عمومی و پذیرفته شده باشد، شوربختانه یک «استثناء» است؟
و آیا این «استثناء» شدن نمیتواند و نباید هشداری باشد و زنگ خطری را در گوش ما به صدا درآورد؟
این نوشته در بازتابامروز اینجا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر