یکشنبه، آذر ۲۳، ۱۴۰۴
بتپرستی از فردوسی تا شاملو
«احمد شاملو» ۲۱ آذرماه ۱۳۰۴ در تهران بهدنیا آمد. دیروز صدمین زادروز او بود. برخلاف تصور و انتظار، شاملو در کمتر از یک سده، تمام شد.
چهارشنبه، آذر ۱۹، ۱۴۰۴
شعرشناس نیستی
معروف است که «عرفیشیرازی» شعر معروف را در وصف بارگاه حضرت علی (ع) سروده بود و بارها میخواند و میگفت: من صله خود را از امیر خواهم گرفت، اما خبری نمیشد!
شعر «عرفی» این بود:
«این بارگاه کیست که گویند بیهراس
کای اوج عرش سطحِ حضیضِ تو را مماس»
یک سرِشب، در زیر رواق بارگاه نشسته و شعر خود را زمرمه میکرد. در همین وقت دید یک درویش روستائی، شمعی بهدست گرفت و بر مزار علی روشن کرد و طلب صله نمود درحالیکه رقصان میخواند:
«شمع میسوزم برایت یا امیرالمومنین
قد این گلدستههایت یا امیرالمومنین!»
هنوز شعرش تمام نشده بود که یک قندیل طلا از بالای سقف رها شد و یکراست افتاد توی دامن روستائی شعرخوان!
خادم حرم گفت: این صله تست بردار و برو! روستائی رفت.
«عرفی» که همه این منظره را دیده بود، آهسته رو به ضریح کرد و گفت: «یا امیرالمومنین! سید اوصیا هستی، و امام اتقیا هستی، و منصوص از قِبلِ خدا هستی، و معصوم از همه زلت و خطا هستی، و صاحب نام بر عرش خدا هستی و پدر ائمه هدی هستی و شاگرد مصطفی هستی، اما... شعر بلد نیستی!»
©️سنگ هفت قلم ــ باستانیپاریزی
جمعه، آذر ۱۴، ۱۴۰۴
دوگانهٔ پایانناپذیر سیستانی-ساچادینا
دکتر عبدالعزیز ساچادینا شاگرد نامدار علی شریعتی و استاد برجسته مطالعات اسلامی در دانشگاههای آمریکا در سن ۸۳ سالگی درگذشت.
او که از شیعیان هندیتبار متولد تانزانیا بود، در اواسط دهه ۶۰ میلادی، مدتی در دانشگاه فردوسی درس خواند و علی شریعتی و جلالالدین آشتیانی از استادانش بودند.
در دوران تدریس و پژوهش در غرب نیز او از مؤلفان پرکار در زمینه مطالعات اسلامی بود.
اما آنچه که نام او را بیشتر بر سر زبانها انداخت، بروز تنش میان او و آیتالله سیستانی بود که با چند دیدار جنجالی در نجف در سال ۱۹۹۸ آغاز شد، با نامه تند آیتالله علیه او اوج گرفت و با توبهنامه و عذرخواهی او در ۲۰۲۳ پایان یافت.
آقای سیستانی به رساله دکتری ساچادینا درباره مهدویت که با نام «مهدویت در اسلام» منتشر شدهبود، نقدهای جدی داشت و آنرا متاثر از آرای شرقشناسان غیر مسلمان میدانست.
او همچنین معتقد بود که سخنان ساچادینا در دفاع از پلورالیسم و پذیرش ادیان ابراهیمی، منجر به تضعیف اسلام در غرب میشود.
ساچادینا در گزارشی که از گفتوگوهای تنشآلود خود با آقای سیستانی در ۱۹۹۸ نوشته از انتقادهای مرجع بزرگ شیعه نسبت به رویکردهای لیبرالیستی دولت «محمد خاتمی» در ابتدای این دولت سخن گفته است.
او نوشته که حتی ترجمه کتاب آیتالله ابراهیم امینی درباره مهدویت نیز که با تقدیر آیتالله صافی گلپایگانی مواجه شد، موجب رضایت آیتالله سیستانی نشده و او معتقد بوده که این ترجمه یک اقدام سیاسی بوده است.
از نظر آقای سیستانی، تحلیل ساچادینا از مهدویت، همسانسازی امام دوازدهم با مسیح مورد نظر مسیحیان بوده و شیفتگی ساچادینا به همزیستی و تکثرگرایی موجب تضعیف اسلام نسبت به دو دین ابراهیمی دیگر میشود.
ساچادینا بعدها در گفتوگویی تاکید کرد مخاطب کتابش آکادمیسینهای غربی بوده و او قصد داشته نگاه منفی مستشرقان نسبت به مهدویت را اصلاح کند، و ناچار بوده که بیطرفانه نظر دهد تا مورد قبول مخاطبان خاص خود قرار گیرد.
یکی دیگر از نقدهای آقای سیستانی، درباره یک سخنرانی ساچادینا بوده که نظر آیتالله خوئی درباره بردهداری را بیان کرده بود. آقای سیستانی گفته که من هم منتقد برخی دیدگاههای استادم بودم، ولی احترام ایشان را حفظ کرده و نقدهایم را علنی نکردم، اما لحن شما نسبت به ایشان توهینآمیز بودهاست.
دکتر ساچادینا نیز پاسخداده که قصد داشته برای مخاطبان امروزی در غرب، موضع اسلام درباره بردهداری را توضیح دهد و قصد توهین نداشته است.
در این دیدارها آقای سیستانی از ساچادینا میخواهد که تعهد کتبی دهد که دیگر درباره مسائل مذهبی سخنرانی نخواهد کرد. شکست این مذاکرت منجر به موضعگیری علنی دفتر آیتالله شد و از خوجههای شیعه مقیم کانادا خواست دیگر از ساچادینا برای سخنرانی مذهبی دعوت نکنند و پاسخ سوالات اعتقادی خود را از او نخواهند، چراکه او برداشتهای نادرست و ناسازگار با موازین شرعی و علمی دارد و سخنانش موجب تشویش اذهان مؤمنین میشود.
ربع قرن پس از این تنش، در تابستان۲۰۲۳ ساچادینا که دچار بیماری لاعلاج شده بود، نامهای به دفتر آیتالله نوشت و از او عذرخواهی کرد و گفت که از مواضع خود پشیمان شده است.
دفتر آیتالله سیستانی هم از قول او پاسخ داد که امیدوار است ساچادینا پس از بهبودی، مواضع نادرست خود را جبران کند.
تجربه این دوگانه که در عالیترین سطوح حوزوی و دانشگاهی رخ داد، نشان میدهد که شیعیان بهعنوان یک اقلیت در جهان اسلام و غرب، راه دشواری برای ایجاد توازن داخلی و مواجهه با «دیگری»های خود در پیش رو دارد.
نگرانی عمده آقای سیستانی، استفاده از تریبون مجالس مذهبی برای ترویج تکثرگرایی و مدارای خطرساز برای هویت دینی بوده است.
شاید از همین روست که در سالهای اخیر، نگرانی نسبت به افزایش تعداد سخنرانان غیر روحانی در مجالس مذهبی بیشترشده است.
مدافعان تقویت هویت دینی معتقدند که سخنرانان غیر روحانی و غیر حوزوی به شکل ناخواستهای نسبت به تقویت هویتی دغدغهمند نیستند و جایگاه روحانیت را تضعیف میکنند.
البته این نگرانی در دهههای گذشته نیز سابقه داشته و امام خمینی و آیتالله یوسف صانعی نیز با امامت افراد غیر روحانی در نمازهای جماعت مخالف بودند.
آیتالله مکارم نیز چند سال پیش گفت سخنرانان غیر روحانی نباید به جایگاه روحانیون در منابر لطمه بزنند. یکی از دلایل خشم روحانیون و مداحان و طیف مذهبی هیئتی از مواضع دکتر عبدالرحیم سلیمانی نیز ادامه تلبس او به لباس روحانیت است و معتقدند این وضعیت به مشروعیتبخشی این لباس لطمه میزند.
در دو دهه اخیر نیز مدیریت حوزه علمیه قوانین سختگیرانهتری برای صدور اجازه استفاده از لباس روحانیت وضع کرده تا بر حساسیت تریبون منبر و لباس خاص روحانیت تأکید کند.
منبع: کانال تقریرات
اشتراک در:
نظرات (Atom)