دوشنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۸۹

چو پر شد نشاید گرفتن به پیل

پس از آنکه در مناظره نحس «سیزدهم» خرداد ماه سال گذشته، «احمدی نژاد» پس از چالش با تمام خدمات مجموعه نظام در سی سال گذشته؛ «هاشمی» و خانواده او را به همراه چند شخصیت حقیقی دیگر متهم به سوء استفاده مالی و خیانت نمود، ریاست« مجلس خبرگان رهبری» «نامه سرگشاده ای» به رهبری نظام نوشت و در این نامه ضمن یاد آوری خدمات قبل و بعد از انقلاب خود همراه رهبری نظام و شخصیتهای برجسته شهید ابتدای انقلاب ضمن تذکر «این تهمتها غیر مستقیم جنابعالی را که هادی دولتها بوده اید را نشانه رفته است»، از رهبری نظام درخواست کرد که « برای رفع فتنه‌های خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح می‌دانید اقدام مؤثری بنمایید»
این نامه که واکنش طرفداران افراطی دولت نهم از جمله شیخ «محمد یزدی» را به دنبال داشت، از طرف رهبری خوانده نشد و بدون جواب ماند.
حرف و پیام اصلی «هاشمی» دراین نامه همان بیت انتخاب شده از حضرت «سعدی» بود که نامه با آن پایان می یافت:
« سر چشمه شاید گرفتن به بیل/ چو پر شد نشاید گرفتن به پیل»
ریاست «مجلس خبرگان رهبری»، بهتر از هر کس دیگر می دانست که رهبری نظام کوچکترین و کمترین توجهی به نامه فوق نخواهد داشت ، اما «مرد عبور از بحران» می دانست و به فراست و تجربه دریافته بود که بازی خطرناک امروز بحران سیاهی را فردا بدنبال خواهد داشت و قمار خطیر سیاست برگ برنده ارزشمندی را نیازمند است، تنظیم و انتشار نامه سرگشاده به رهبری نظام و انعکاس واقعیتهای که سرمستان باده غرور قدرت از درک و لمس آن محروم شده اند، تنظیم یک سند تاریخی و تهیه «برگ برنده» و ویزای عبور از بحرانی بود که طلیعه های آن در زمان نگارش نامه به خوبی قابل مشاهد ه بود . و این نامه بر خلاف رویه معمول و عرف چنین حوادثی که مسائل پشت پرده و بدون اطلاع مردم حل و فصل می شد، باید «سرگشاده»باشد تا عند الزوم خوانندگان و مخاطبان اصلی نامه شاهد و گواه این سند تاریخی در دادگاه قضاوت تاریخ باشند.از طرف دیگر نوشتن نامه توسط ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام پیش از انکه مصلحت نظام را در پی داشته باشد به مصلحت شخص رهبری نظام ختم می شد اگر توجهی درخور و مناسب به مفاد نامه و درخواستهای آن می شد، اما رهبری نظام چنان سرمست ازغرور قدرت همه را به پای «احمدی نژاد» قربانی می کردکه حتی قادر به درک مصلحت خود نبود و اینگونه بود که نامه سرگشاده تاریخی«هاشمی» به «خامنه ای» بدون پاسخ ماند.
پیش بینی های نامه «هاشمی» امروزه یکی پس از دیگری صورت واقعیت به خود می گیرد و مردمی که سال گذشته بیشترین و بزرگترین خواسته اشان خارج نمودن سرنوشت کشور وقوه مجریه از دست ماجراجویی، غوغاسالاری،و تخریب بنیانهای اقتصاد و فرهنگ واجتماع کشورتوسط « احمدی نژاد» بود، امروزه پس از تحقیرهای متعدد و ایثار و مقاومت فراوان و قربانی شدن دستکم 100نفر ، به کمتر از خلع ید رهبری از قدرت و پاسخگویی در مقابل انحصارگریهای مخرب گذشته و مجازات دقیق خائنین به کشور راضی نیستند.
باده غرور قدرت خالی شده و سرمستان دیروز امروز به هوش آمده اند. انتشار مجدد نامه سرگشاده و بی پاسخ «هاشمی» به «خامنه ای» حامل فرکانسهایی است که اعلام می نماید؛ رهبری مستاصل از گره کور خود ساخته بر دست و پای خویش و برای عبور سلامت ازبحران ایجاد شده به دست خودش، دست یاری مخفیانه به سمت «اکبر هاشمی رفسنجانی» دراز نموده است.
«هاشمی» اما که قواعد قمار سیاست را بهتر از خامنهای می داند با انتشار مجدد «نامه سرگشاده» سال گذشته در سایت شخصی اش «برگ برنده» خود را رو نموده است.این «برگ برنده» اشاره به همان بیت معروف شیخ اجل دارد که : چو پر نشد گرفتن به پیل.

۱ نظر: