جمعه، خرداد ۱۴، ۱۳۸۹

نامه پنجم «محمد نوری زاد» به رهبری از زندان اوین

در مورد پست قبلی چنانچه احتمال می رفت و در متن به آن اشاره شده بود سخنرانی مورد اشاره روزنامه کیهان » مربوط به سومین سال قتل آقای «لاجوردی» بود که«روزنامه کیهان» دیروز توضیح و تصحیح آن را چاپ رد.
بنده نیز بابت احتمال تعمد در اشتباه «کیهان» عذرخواهی می نمایم. ضمن این توضیح که توضیح و تصحیح «کیهان» خدشه ای به اصل نوشته حقیر وارد نمی کند و اصل نوشته قابل دفاع است.
واما:
من این روزها ، با جوان نوزده ساله ای هم نشین و هم بند هستم که مجموعه ای از خردمندی ها ودرستی ها با اوست . این جوان با همین سن و سال اندک خود ، دو فرمول بدیع ریاضی را که ازدسترس همۀ دانشمندان وریاضی دانان جهان دور بوده است ، کشف کرده و به اسم خود به ثبت رسانده است . این جوان ، با همین سن وسال اندک خود ، چهار اختراع غرور آفرین دارد .المپیادی است . برندۀ جشنوارۀ خوارزمی است . به زبان های انگلیسی وایتالیایی مسلط است . این جوان اما به اتهام متداول توهین به رییس جمهور و تبلیغ علیه نظام ، پنج ماه و نیم است که در زندان است . اتهامی که مردمان جهان، به میزان ارتفاع آن غش غش میخندند . این جوان ، شصت روز در زندان انفرادی بوده وتوسط بازجو های تند وبی ادب خود کتک خورده وتهدید شده است . این جوان ، همان است که آقای «جلال الدین فارسی» ، پدرش را به ضرب گلولۀ تفنگ شکاری خود کشته است . این جوان ، اکنون ، هفده سال است که چشم به راه تراوش حق وعدالت ، از اسلام اختراعی ما است . اسلامی که آقای «جلال الدین فارسی» قاتل را به پرداخت یک ریال از پول خون پدر او ملزم نکرده است . اسلامی که آقای «جلال الدین فارسی» قاتل را آزاد گذارده ، وخود او را که به ابراز نشاط سیاسی اش مشغول بوده ، به زندان و انفرادی و تحمل ناسزا وضرب وشتم در انداخته است .
در همین رابطه:
صدور حکم سی و شش ماه حبس تعزیری برای آرمان رضاخانی نخبه ی جوان.
چگونه ممکن است که تفنگ افتاده بر زمین شلیک شود و به پهلوی آدم ایستاده بخورد؟!

۱ نظر: