سه‌شنبه، آبان ۲۱، ۱۳۸۷

سنگ بزرگ روی دست راست

آقاي دكتر«محمود احمدي نژاد» در تبليغات رياست جمهوري خويش سنگهاي بزرگي را برداشت و هر چه رندان روزگار متذكر شدند كه سنگ بزرگ نشانه نزدن است؛دردشان ديده و حرفشان شنيده نشد كه؛بيان «احمدي نژاد»گرم تر بود و چونان« كارل ماركس»نقطه ضعف ودرد مردم را مي دانست و دست درست روي نقطه حساس گذاشته بود.

در حالي كه دردمندان به بيداري توده ها از خواب غفلت گرسنگي مي انديشيدند؛«احمدي نژاد» در خاموشي توده ها وغفلت دردمندان مانيفست يك ماده اي خود كه:حضور نفت سر سفره و لزوم احساس تغييرات قيمت نفت در سبد هزينه خانوارهاي ايراني بود را منتشر مي كرد.اگرچه ساير داوطلبين صندلي رياست جمهوري نهم نيز به اندازه آقاي دكتر«احمدي نژاد» درد و زخم را مي شناختند؛ اما هيچكدام به اندازه وي خود را تنها ناجي ملت از فقر وفاقه اقتصادي معرفي نمي كرد و هيچكدام چون او بر طبل مشكلات اقتصادي وضرورت توسعه اقتصادي بيش وپيش از توسعه فرهنگي وسياسي نمي كوفت.

«احمدي نژاد»ريس جمهور شد ودست بر قضا در چشم بر هم زدني قيمت نفت به سقفي رسيد كه از استخراج وفروش اولين بشكه ها تا كنون بازار؛ چنين قيمت وچنين افزايش جهشي در قيمت رابه ثبت نرسانده بود.

سرمستي ناشي از سر ريز شدن دلارهاي باد آورده كار خود را كرد و ريس جمهور جوان نتوانست در آيينه ببيند آنچه را كه ساليان سال زمامدارن پير قبلي در خشت خام - بي اعتباري قيمتهاي جهشي وناگهاني كالاهايي كه اقتصاد تك محصولي كشور هاي جهان سوم يا در حال توسعه بدانها وابسته است - ديده بودند و به اين منظور صندوق ذخيره ارزي و ارزشگذاري واقعي در بودجه براي قيمت كالايي كه پيش بيني قيمت آن نمي تواند دقيق باشد را پيش بيني كرده بودند.

به دستور ریس جمهوربانكها موظف به پرداخت وامهاي تبصره اي شدند و دولت خود را موظف ديد از از ثروت باد آورده جاي خالي را پر كند. ولخرجيهاي غير منطقي و غير ضروري در تنظيم بوجه شروع شد و جشن مايه داري پيش از موعد برگزار شد.در چنين شرايطي آقاي «احمدي نژاد» خود را موظف به نجات گرسنگان دنيا ديد و سخنرانيها شروع شد و به دنبال آن قطعنامه ها و تحريمهاو....وبه يك باره سرچشمه ثروت باد آورده خشكيد و دولت مايه داري مستعجل. «احمدي نژاد»در حالي كه باني تنظيم چند قطعنامه تحريم برعليه ايران در سازمان ملل بود وبه واسطه سخنهاي نسنجيده متعدد كشور را به چالشي عميق با يك اراده جهاني كشانده بود؛چاره را در آن ديد كه براي عملي نمودن نيم بند وعده هاي خود چوب حراج برموجودي«صندوق ذخيره ارزي»كه با خون دل اصلاحات جمع آوري شده بود زند و شد آنچه نبايد مي شد.

امروز قيمت نفت كمتر از پنجاه دلار در هر بشكه است ؛ صندوق ذخيره ارزي خالي است؛سونامي اقتصادي جهاني اتفاق افتاده وعوارض آن در راه است و آقاي « احمدي نژاد» سنگ سنگيني است روي دست جناح راست.به راستي تقصير توده هاي غفلت زده اي كه در خواب زدگي داوطلبانه به سر مي برند چيست؟و تقصير اقليتي بيداركه عمرشان به تلاش براي بيداري ديگران سپري شده است؟

امروز تاوان اشتباهات دیروز را می پردازیم.تا فردا فرصت مغتنمی هست می توانیم موتورهای خود را دقیق تنظیم کنیم تا به قول دوستی در شرایط سخت به روغن سوزی دچار نشویم.

چنین باد. یا حق

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر