سه‌شنبه، بهمن ۲۵، ۱۳۹۰

آقای «جعفریان» آب این جوی از ده بالا گل می‌آید

مرحوم «حسین منزوی» که جاودانه شد، «محمدحسین‌جعفریان» شاعر جانباز و حزب‌اللهی، یادداشتی نوشت که در ‌‌نهایت انصاف، حق کلمه را در مورد خداوندگار بزرگ غزل ادا نموده بود.
 «محمد‌حسین جعفریان» شاعر خوبی است. انسان منصفی هم هست. انصاف و تعادل مبنای رفتار رسانه‌ای و هنری او بوده است. نمونه‌اش همین یادداشت منصفانه که او در مورد مرحوم «منزوی‌» نوشته بود.
 همین روحیه تعادل باعث شده، جایگاه او همیشه در میان همه طیف‌ها محترم بماند و مورد احترام. هم «مسعود‌دهنمکی» شعر او را برای ترانه تیتراژ فیلمش انتخاب کند و دوست داشته باشد، هم «ابراهیم‌نبوی» به او و هنرش نگاه تحسین‌برانگیز توام با احترام داشته باشد. (+)
 «جعفریان» آدم باتقوایی است. یک پایش را در راه خدا داده است و در سراسر این سال‌ها با مناعت طبع و قناعت به زندگی ساده خود مشغول بوده و دردمندانه تلاش نموده تا پاس «کلمه» را تا بدانجا که در توان دارد، داشته باشد و پاس عقیده و حرمت گل ومهربانی را.
اما سخت است آدم برسفره بی‌ادبان گاهی مهمان شود و خوی آن‌ها در وی بی‌تاثیر باشد و در ایمان آدم رخنه نکند.
 اینکه «جعفریان» تلاش داشته است جانبداری تمام، از هنر مدرن نداشته و گاهی هم به دوستان دیروز جبهه و جنگ خود، توجه داشته، و به آن‌ها هم حرمت بگذارد، درست! اما اینکه در برقراری رفاقت و سلام و علیک با بی‌ادبان و دریده‌گان از آن جمع، حرمت خود را فراموش نموده و هم‌خوی و همزبان آن‌ها شود، درست نیست. و صد البته که اگر از این غفلت خطایی سر زد، سکوت در برابر آن نادرست‌تر.
 «مسعود‌دهنمکی» که بدزبانی و بی‌احترامی او به ساحت هنر و قلم و کلمه، نیازمند توضیح و معرفی نیست، در یک اقدام غیر اخلاقی و غیر قانونی ظاهرا، از شعر آقای «جعفریان» در تیتراژ فیلم خود استفاده می‌نماید. این مسئله شاعر را به اعتراض وا‌ می‌دارد.
اما بی‌اعتنایی «دهنمکی» به اعتراض شاعر باعث شده تا او در یک غفلت آشکار، همرنگ و رفتار غیراخلاقی چماق‌ به دستان شده و در یک مصاحبه اعتراضی، اخلاق را فراموش و به یک انسان بی‌تقصر و بی‌خبر و بی‌ربط به این قضیه بی‌احترامی نماید.
 اینکه «دهنمکی» با خانم «هدیه‌تهرانی» و سایر بازیگران فیلمش چه رفتاری داشته، به خود آنها و چهارچوب و محدوده حرفه‌ای و کاریشان مربوط است و آقای «جعفریان» حق ندارد با اشاره به آن و بدون توجه به حقوق شهروندی وی، حقوق پایمال شده خود را از آقای «دهنمکی» مطالبه نماید.
 ادبیات زشت نهفته در مصاحبه آقای «جعفریان» و اشاره «کاش با جانبازان مثل هدیه تهرانی رفتار می‌کرد» به طرز آشکاری، از عمق نگاه ابزاری، جنسی و حقیرانه ایشان به «زن» حکایت می‌کند.
 جای تعجب بسیار است، در حالی که همراهان متعصب ایشان بردن نام همسر خود در ملاءعام را منکر دانسته و از آن اجتنتاب می‌کنند و در صورت ناچاری، با عناوین سخیف «مادر بچه‌ها» و «منزل» و «ضعیفه» و... یاد می‌کنند، چگونه ایشان به خودش اجازه داده‌ این‌گونه بی پروا به نام یک زن اشاره کند؟ اشاره‌ای که تلویحا کارگردان را متهم به تفاوت نگاه جنسیتی و تزلزل شخصیت می‌کند.
ریشه این‌گونه بد‌اخلاقی‌ها از امثال آقای «جعفریان» و «سلحشور» را باید در جای خود و به موقع بررسی نمود، اما اینکه آقای «جعفریان» درباره ریشه ناملایمات و نابسامانی‌های موجود جامعه تلاش می‌نمایند، فرافکنی نموده و آدرس اشتباهی بدهند ظاهرا حکایت از آن دارد که داوطلبانه خود را به خواب زده‌اند تا زحمت جامعه برای بیدار کردنشان به جایی نرسد. البته دور نیست زمانی که خواب ماندگان غفلت و خواب‌زدگان، پریشان از خواب خواهند پرید.
مرتبط: 

۲ نظر:

  1. مخالفم برادر. اولا که اصل جمله اینه: «ای کاش همان رفتاری که ده نمکی با شریفی نیا و هدیه تهرانی داشت با رفقای جانباز و رزمنده اش هم داشت»
    ثانیا این که اگه نگاه مثبتی به حرف هاش داشته باشیم نه بوی توهین ازش می آد و نه هر چیز دیگه.
    ثالثا اشتباه بزرگتر این که به واسطه ی یه جمله (اونم جمله ای که به نظرم برداشت اشتباه ازش شده) چنین قضاوت و «همنشینی» اتفاق بیفته که : «در حالی که همراهان متعصب ایشان بردن نام همسر خود در ملاءعام را منکر دانسته و از آن اجتنتاب می‌کنند و در صورت ناچاری، با عناوین سخیف «مادر بچه‌ها» و «منزل» و «ضعیفه» و... یاد می‌کنند...» پس؟
    حدود یک ساعت پیش · خوشم آمد

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ي Mojtaba Khalili
      با تمام احترامي که براي جنابعالي و نظر تان قائلم، بايد با پوزش اعلام کنم که با آن مخالفم برادر.
      اول آنکه همه آن حرف‌هايي که در مورد تقوي و مناعت طبع و قناعت اين برادر نوشته‌ام، را خودم هم قبول ندارم. در واقع اين يک خودسانسوري مبتذل است که به جان ما افتاده. من با عرض معذرت دهنمکي را از اين برادر، در شخصيت مثبت‌تر مي‌دانم. بزرگترين نقطه مثبت اين آقا شعر و هنر اوست که به لوازم آن مجهز است و دهنمکي نيست. اما اي کاش اين برادر همانگونه که به شعر و سينما مجهز است، به شعور و قواعد زيست هنري و شهروندي هم مجهز مي‌بود. اي کاش اگر حقوق مترتب بر ترانه و شعرش توسط «اخراجي‌ها» پايمال شده بود، به قانون تمکين نموده و به مراجع صالحه شکايت مي‌کرد نه آنکه اينگونه سخيف به شانتاژ رسانه‌اي متوسل شود.
      2- اي کاش اين برادر اول بار که متوليان اخراجي‌ها شعر او را براي اتيتراژ انتخاب نمودند اجازه نمي‌داد و اعتراض مي‌کرد. نه آنکه وقتي ديد از آن فيلم پول کلاني نصيب دست‌اندرکاران شد و به او سهمي نرسيد يا ناچيز رسيد، حالا به فکر اعتراض افتاد و خودش را افشا کرد که حاضر است هنر فروش خوبي هم باشد.
      3-برادر صدرالاشاره بعد از آنهمه خوبي و بزرگواري اخيرا مدعي شده‌است که عکس امام را در ماه ديده است:
      اين لينک:
      http://snn.ir/news-13901117129.aspx
      البته حق ايشان است اينگونه فکر کنند و عقيده داشته باشند و صد البته که حق بنده هم که در رفتار اين آدم نتوانم وجه مثبتي پيدا کنم.
      و آخر اينکه کل متن را خواندم اما شايد دقت نموده باشيد که رسانه‌ها هم در نقل اين سخن نام «شريفي‌نيا» را حذف نموده و نام آن بانو را برجسته ذکر نمودند. شايد در کشوري که عقده‌‌هاي سرخورده جنسي مردان معضل بزرگي نیست، آوردن آن نام مشکل نداشت. اما قبول کنيد برادر که ايشان خيلي شفاف به آقاي دهنمکي مي گويند: اگر منهم مثل هديه تهراني خوشگل بودم و مي‌تونسم مورد توجه غرايز تو قرار بگيرم ، با من اينگونه رفتار نمي‌کردي! و البته واژه «جانباز» را به جاي واژه «من» جابجا نموده است.

      حذف