استفاده اغراقشده از کلمات ِفرنگی و بیگانه در سخنگفتن _ که اینروزها کمی همهگیر شده _ یک «ترفند» برای «فاضلمآبی» یا «فضلفروشی» و بهرخکشیدن سوادِ نداشته است.
سخنران حین سخنرانی یا گفتوگو، بعد از چند کلمه فارسی، هرازگاهی یک یا چند کلمه فرنگیِ جایگزین فارسی استفاده میکند، و اینگونه با فریب، به شنونده حالی میکند که به آن زبانِ بیگانه مسلط است. مخاطب هم که از این مبهمگویی و شلختگی بیان، متوجه منظور گوینده نشده، به سواد و درک خودش شک میکند، و گوینده را باسواد یا اصطلاحا «فاضل» تلقی میکند.
نقطه مقابل این افراط در استفاده از کلمات فرنگی در بیان، «تعصب» بر استفاده مطلق و کامل از کلمات فارسیِ سره، اما نامتعارف است. مثل اصرار بر استفاده از کلمه «هموند» بهجای دوستان، همراهان یا حضار.
اشکال نخستین از زمانی تبدیل به اپیدمی (همهگیری) شد که بازار «شرکتهای هرمی» و «بازاریابی» در ایران داغ شد، و در این شرکتها به کاربران و بازاریابان با همین زبان پیچیده آموزش میدادند. استفاده فراوان از کلماتی مثل «تارگت» بهجای «هدف»، «بیزنس» بهجای کسبوکار، CRM به جای خدمات مشترکان یا مشتریان، «پلن» بهجای «برنامه» و کلماتی شبیه اینها باعث شد بسامد استفاده از این کلمات در میان کارکنان و بازاریابان این شرکتها تبدیل به نوعی مُد و اعتبار شود. در هر دو صورت؛ یعنی افراط در استفاده از جایگزین فرنگی کلمات بهجای فارسی آن، یا تعصب بر پاکیزهبودن کلام از زبانهای دیگر و فارسی مطلق صحبتکردن، بیش از آنکه به نتیجه و انتقال صحیح پیام منجر شود، به سردرگمی و گیجی مشتری، و آشفتگی و شلختگی زبان منجر شدهاست. روش صحیح، استفاده متعارف و متعادل از کلمات آشنا به زبان، با عنایت به استفاده بیشتر از کلمات فارسی در گفتار و نوشتار است. البته در این میان باید توجه داشته باشیم که بعضی از کلمات بیگانه، برخی مواقع، بهتر از کلمه فارسیِ جایگزین آن، در رساندن مفهوم و محتوای مورد نظر کمککننده است. در این موارد بهتر است از کلمه بیگانه استفاده شود. مثلا استفاده از «کامپیوتر» بهجای «رایانه» جایگزین فارسی آن.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر