تاختن و باختن
روزگاری نهچندان دور، شاعر شوریده «یوسفعلی میرشکاک» بر اساس توهمات همیشگی خود «عطاالله مهاجرانی» را بهعنوان «رئیسجمهور آینده» مخاطب قرارداد و در ستون «کلوخانداز» روزنامه «ابرار» به او نوشت: «این بیمحابا تاختن، فرجامی جز باختن ندارد.»
و چه کسی باور میکرد که رئیسجمهور آینده کسی نخواهد بود جز جوانی که با لطف «محمدعلی بشارتی» (مبدع نرمافزار و نظریه پرسش و پاسخ آنلاین با امام زمان) (۱) به استانداری استان تازه تاسیس اردبیل، انتخاب شدهبود و هنری جز بیمحابا تاختن نمیدانست.
آقای دکتر «محمود احمدینژاد» اگرچه ره صد ساله را یک شبه نرفت، اما پلههای ترقی را خیلی زودتر از موعد پیمود، و بهسرعت تبدیل به یکی از چهرههای بزرگ خبرساز ـ نهتنها در ایران که جهان ـ شد.
آقای «احمدینژاد» نخستین استاندار استان اردبیل بود، و در همان دوره ۳ بار لقب «استاندار نمونه» را از سردار سازندگی دریافت نمود و پس از این تقدیرها ۳۰ مهر ۱۳۷۵ گفت: «نام هاشمی در تاریخ پر افتخار انقلاب اسلامی با درخشندگی و بهنیکی ثبت خواهد شد.».
دوره ریاستجمهوری هاشمی و بهتبع آن استانداری «احمدینژاد» تمام شد. چند صباحی از دوره اصلاحات، سپری نشده بود که آقای «احمدینژاد» با همراهی آقایان «کامران دانشجو» «درویشزاده» و «ترقی»، با تنظیم شکایتی علیه روزنامه «سلام» مانع از انتشار یکی از موفقترین و تاثیرگذارترین روزنامههای معاصر شدند.
صد البته که این اتفاق کمک شایانی به طینمودن سریعتر پلههای ترقی توسط «احمدینژاد» نمود، و باعث شد چند سال بعد مجموعه اصولگرایان مستقر در شورای شهر تهران، پاسخ این خوشخدمتی آقای دکتر را با معرفی او بهعنوان شهردار پایتخت بدهند.
اما وقتی قرار شد وزیر کشور حکم این انتخاب را تایید و تنفیذ نماید، «موسوی لاری» با استناد به پرونده قضایی نفت «سواپ اردبیل» که پرونده آن مفتوح و آقای «احمدینژاد » از متهمان آن پرونده بود، از امضای حکم امتناع کرد.
حالا نوبت «علیاکبر ناطقنوری» بود که پاسخ خوشخدمتیهای آقای استاندار را در خرجکردن از جیب استانداری برای تبلیغات ریاستجمهوری ۷۶ بدهد.
«ناطق» واسطه تا «احمدینژاد» شهردار شد، و بلافاصله حمله به رئیسجمهور «خاتمی» و هزینهکردن عوامانه از اموال شهرداری تهران را برای معرفی خود بهعنوان یک چهره مردمی و خدمتگذار، بهشدت در دستور کار قرار داد.
رسانه ملی نیز بزرگترین همراهی را با او آغاز کرد و این مقدمه تبلیغات انتخاباتی ریاستجمهوری نهم آقای «احمدینژاد» بود که حتی در خوشبینانهترین حالت نیز هیچکس باور نمیکرد زمانی او بر کرسی ریاستجمهوری تکیه کند.
اما این اتفاق افتاد و آقای رئیسجمهور پس از تکیه بر صندلی ریاست «بیمحابا تاختن» را بدون توجه به عوارض زیانبارِ شدیدِ آن، و از آن جمله «زودباختن» آغاز کرد.
آقای «احمدینژاد» از همان روزهای اول ریاستجمهوری ضمن اعلام عزم جدی برای مبارزه با مفاسد اقتصادی گفت «لیست بلندبالایی از مفسدان اقتصادی و آقازادهها را در جیب دارد و بهزودی بهاطلاع مردم خواهد رساند».
این زمان «بهزودی» هیچگاه فرا نرسید تا شب سیزدهم خردادماه ۸۸ که نخستین شب مناظره بود و «احمدی نژاد» و «میرحسین موسوی» روبهروی هم نشستند.
اینبار آقای «احمدینژاد» برای ماتکردن «موسوی» به آقایان «هاشمی» و «ناطق»، دو تن از بزرگترین حامیان خود و آقای «محسن صفایی فراهانی»، کیش داد تا با یک تیر چند نشان زده باشد.
اول وعده معرفی مفسدان اقتصادی را عملی کرده، و از طرفی عقده عدم همراهی و حمایت آقایان «هاشمی» و «ناطق» از خودش را هم خالی کرده باشد.
دست آخر نیز حالا که آب گلآلود است، ماهی مقصود نیز صید میشود.
اما بلافاصله نمایندگان مردم در مجلس از او خواستند نام دیگر مفسدان اقتصادی و آقا یا آقازادههایی که هم همراه و حامی آقای «احمدینژاد» هستند، و هم برای حمایت بعضی از تشکلها از وی بیشترین تلاش را نمودهاند، و سرانجام هم موفق نشدهاند را، برای رفع شبهه سوءاستفاده تبلیغاتی از این موضوع اعلام کند.
اما این درخواست هیچگاه مورد توجه قرار نگرفت.
نزدیک یکماه پیش آقای «احمدینژاد»با ارسال نامهای به ریاست سابق قوه قضاییه از وی درخواست کرد در مورد متهمان وقایع اخیر با «نهایت رأفت اسلامی و کرامت انسانی» رفتار شود.
اما جالب توجه است که همین آقای رئیسجمهور در سخنان پیش از خطبههای این هفته خود در نمازجمعه تهران، خواستار برخورد سخت با مسببان حوادث اخیر و دستگیری هرچه سریعتر آنها توسط ریاست جدید قوه قضاییه شد.
×××××
پس از پایان ریاستجمهوری «هاشمی رفسنجانی» هنگامی که مقام رهبری رأی خود را در انتخابات هفتمین دوره ریاستجمهوری به صندوق ریخت، در پاسخ به سئوال خبرنگاران حاضر گفت: «همه این آقایان نامزدها خوبند، اما برای من کسی هاشمی نمیشود».
جملهای شبیه جمله «احمدینژاد» که «نام هاشمی در تاریخ جاودانه خواهد ماند».
اما امروز نه برای مقام رهبری کسی «احمدینژاد» میشود و نه «احمدینژاد» علاقهمند است که نام «هاشمی» در تاریخ جاودانه بماند.
اما همانطور که هیچکس باور نمیکرد زمانی آقای «احمدینژاد» بر کرسی ریاستجمهوری ایران بنشیند. امروز آقای «احمدینژاد» هم باور نمیکند زمانی از روی این صندلی بلند شود.
اما او زودتر از آنچه فکر میکند، همهچیز را باخته است و بهزودی به چهرهای تبدیل میشود، از ریاستجمهوری رانده و از همهجا مانده.
«احمدینژاد»برای جاودانهماندن خود هنوز به لیست بلندبالایی که در جیب دارد، ـ و به آن بهعنوان «آس آخر» میبالد ـ متکی است، اما غافل است این «آس» سالها قبل توسط «عباس پالیزدار» رو شد و هیچ ثمری جز زندان برای او نداشت.
امروز مردم لیستهای بلندبالاتری از مفسدان در دست دارند که طومار همه را در هم خواهد پیچید.
پانویس
(۱) «علیمحمد بشارتی» در زمان وزارت کشور در یک صبحگاه مشترک نظامی به آسمان نگاه کرده و پرسیده بود: امام زمان از ما راضی هستی؟ و بعد خودش جواب داده بود که: با تمام وجودم شنیدم که گفت راضیم(نقل به مضمون)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر