آنروزها کمتر بینندگان از تکنیک فیلم برداری و سینما اطلاع داشتند و این فیلم تعجب شدیدی در بین مخاطبین این رسانه بر انگیخت. فریب رسانه ای بکری برای جذب مخاطب بود . کمی زمان سپری شد تا مردم متوجه شوند که این فیلم، لحظاتی بسیار کوتاه از زندگی مردی را روایت می کند که خلاف عرف و جریان و مسیر جامعه از خانه تا بانک را عقب عقب رفته و از او در این مسیر بر عکس رفتن فیلم تهیه شده و بعدا فیلم را وارونه نمایش داده اند. حالا مردم فکر می کردند تنها او درست می رود و همه مردم و دیگر اجزا طبیعی جامه برعکس.
اینروزها هر اتفاق طبیعی در این کشور افتاد باید تعجب کرد. هر چیزی اگر سر جای خود بود جای تعجب فراوان دارد . یعنی با اتفاقات چهارسال اخیر، همه چیز از مسیر اصلی و جایگاه واقعی خود خارج شده است. در چنین آشفته بازاری، خطا درست است و درست خطا.
« علی معلم دامغانی » علیرغم آنها که به عمد یا سهو خواستند ارزشهای سخنوریش را منکر شوند و او را بی سواد بی سواد معرفی نمایند، سخنور است و انصافا سخنور خوبی هم هست . خوب از پس وزن و قافیه و معنا بر آمده است شاهکارهای مثنوی او در سالهای دهه شصت و هفتاد ستودنی است:راوی بخوان که رستم افسانه می رسد / جوهر فروش همت مردانه می رسد
راوی بخوان که افسر سیارگان مه است / راوی بخوان که «مهدی موعود» در ره است.
تا نشود شرع تو را نامدار/ نامزد شعر مشو زینهار
نبرده است و ایضا بویی از معرفت .





























