سه‌شنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۸۹

هاشمی رفسنجانی

پس از تحمل سی سال صبر سبز، به گمانم 10ماه زمان زیادی برای تحول در رفتار یک شخص و آنهم شخصیت تاثیر گذاری مثل آقای «هاشمی رفسنجانی» است. اما اظهارات اخیر ایشان نشان داد که نه تنها تحولی به سمت شفافیت در وی صورت نگرفته بلکه سخنان ورفتار ایشان راز آلود تر شده. این نوشته بر اساس سخنان اخیر ایشان و سکوت خانواده اش شجاعت اظهار یافته است.امیدوارم منصفانه مورد قضاوت قرار بگیرد.
«هاشمی رفسنجانی» بیش از آنکه به نفع جنبش سبز باشد به زیان جنبش است. این حقیقتی است روشن مثل آفتاب . و تمام تلاش بعضی از طیفهای وابسته به جنبش سبز که از دور دستی بر آتش دارند؛ برای تطهیر چهره « هاشمی » و انتساب او به جنبش سبز تلاشی بیهوده است. البته شاید اگر ریاست جمهور اسبق ایران، برای حفظ خانواده خودش که در راس همه اولویتهاست، مجبور نمی شد سکوت روزهای اول، پس ازانتخابات را بشکند و باز مجبور باشد چون همیشه برای رهایی متهمین خانواده از حضور در دادگاه و حبسی که احتمال آن بسیار زیاد بود ، سیاست « نعل ومیخ » را پیشه نماید؛ شاید تلاش این دوستان برای چسباندن او به جنبش آسانتر می شد. اما با شکستن سکوت و ایراد سخنانی که یکی در میان متناقض همدیگر بود ( به استثنای آخرین خطبه نماز جمعه ایراد شده ) دیگر هیچ نیروی قادر نیست «هاشمی» را به جنبش منتسب نماید . با این وصف چنانچه حالا او بخواهد فقط یکبار در عمر رودر بایستی و محافظه کاری را کنار بگذارد و هچنان «خامنه ای» که رسما اعلام نمود؛ نظری به «هاشمی» ندارد؛ رسما اعلام کند: نظری به «خامنه ای» ندارد « جنبش سبز» دیگر جایگاه، علاقه و فرصتی برای پذیرش «هاشمی» ندارد.
تمام اعضای خانواده «هاشمی» بلااستثنا خود را در جبهه مقابل انحصارطلبی، و افراطی گری اصولگرایان معرفی میکنند و باتوجه به موضع گیریهای صریح و شفاف، افکار عمومی نیز آنها را در طیف مربوط به جنبش سبز طبقه بندی می نماید. ودر نقطه مقابل جناح موسوم به اصولگرا از صدر تا ذیل چشم دیدن هیچیک از اعضای خانواده «هاشمی» را به دلیل همین رفتارها نداشته و پیوسته خواستار اعلام برائت صریح او از رفتار فرزندان و اعضای خانواده اش بوده اند.
از طرف دیگر خواسته اعلام نشده و نانوشته و درعین حال مشهود جناح اصلاح طلب و خصوصا «جنبش سبز» اعلام برائت شفاف «هاشمی» از اصولگرایان ودر راس آنها رهبری نظام، و اعلام همراهی و همزبانی صریح با خط مشی اعضای خانواده که طبیعتا خط مشی « جنبش سبز » است می باشد. اما ریاست « مجمع تشخیص مصلحت نظام» مصلحت را در آن دیده است که، با اعضای خانواده تقسیم سهم سیاسی داشته باشند. وقتی صحبت «اصلاحات» در میان باشد، سیاست مورد نظر و احترام او سیاست اتخاذ شده خانواده است، و وقتی بحث «اصولگرایی»مطرح است، همه باید گوش به فرمان «رهبری نظام» باشند.
این سیاست یک بام و چند هوایی البته مورد موافقت خانواده هم هست، چه اینکه آنچه باعث شده امروز خانواده ریس جمهور اسبق به اصلاح طلبی روی بیاورد نه به دلیل قبول شعارها و استراتژی جنبش سبز، بلکه به آن دلیل است که دیگر این خانواده زیر بیرق « اصولگرایی » جایگاه مورد قبولی ندارند و از بد حادثه اینجا به پناه آمده اند.
آقای « هاشمی » و خانواده در یک قمار سیاسی یار مشترک همدیگرند و در مواقع لزوم با کارت یکدیگر بازی می کنند. هیچ دقت نموده اید، در تمام سی سال گذشته هیچگاه اعضای درجه اول به علاوه حلقه اطرافیان «هاشمی» کوچکترین انتقادی را نه تنها نسبت به ایشان نداشته اند بلکه هیچگونه انتقاد بر حقی از طرف دیگران از ایشان را هم برنمی تافتند. امروز هم نه تنها حاضر نیستند بعضی از اظهار نظرهای محیر العقول پدر، در تایید «رهبری» و خسارتهای ناشی از آن را سرزنش کنند؛ بلکه از پاسخگویی به سئوالاتی که در این موارد توسط خبرنگاران و رسانه ها مطرح می شود هم رندانه شانه خالی می کنند.و این یک پیام مشخص بیشتر ندارد: اگر همین حالا آقای «هاشمی» از اعضای خانواده بخواهد رسما برای تایید و دستبوسی رهبری حاضر شوند آنکه زودتر از بقیه حاضر می شود سر کار خانم «فائزه هاشمی» است که اینروزها بیشتر از بقیه سبز است. ساده انگاری خواهد بود در مورد آقای «حسن لاهوتی» و « مجید توکلی» که سرنوشتی متفاوت دارند قضاوت یکسانی داشته باشیم و تصور کنیم که خانم «هاشمی» قضاوت یکسانی دارد.
اتفاقات سیاه امروز ایران، معلول اشتباهات دولتمردان سی سال گذشته «موسوی» ،«خاتمی» و «هاشمی» است. شکی نیست که در این میان سهم آقای «هاشمی» از بقیه بسیار بیشتر است. از طرفی بزرگترین حربه ای که اکثریت خاموش و عوامی را با آقای «احمدی نژاد» همراه نموده و امروز به فرمان و خواست او پاک ترین فرزندان این کشور را به خاک و خون می کشند، اتهاماتی است که در طول سی سال گذشته بیش از تمام دولتمردان و مسئولین کشور متوجه آقای «هاشمی» بوده و باز کمترین علاقه برای پاسخگوی به این شبهات را باید در رفتار رازآلود همین آقای « هاشمی » جستجو کرد.
« احمدی نژاد » از همین فضای تهمت آلوده بیشترین ماهی مقصود را صید کرده است.
«میر حسین موسوی » که در بین دولتمردان پیش گفته کمترین تهمت و اشتباه متوجه او می باشد، و بیشترین خسارتها را از 22خرداد به اینطرف تحمل نموده، در بیانیه های رسمی خود رسما از گذشته اشتباه خود نام برده و به خطاهای آن اعتراف نموده است.
در این میان اما خانواده و حلقه افراد محدود اطراف آقای «هاشمی» حواسشان جمع است مبادا گردی بر دامن مبارک ریاست « مجلس خبرگان رهبری » بنشیند
در همین رابطه :
سودای هاشمی؟!

۱ نظر:

  1. سلام.
    متن شما خوب و بسیار واقعی بود. ما هم با شما موافقیم.
    به ما هم سر بزنید.
    سبز باشید.

    پاسخحذف