فیلم سینمایی Mine داستان سربازی است که حین بازگشت از مأموریت در بیابانی برهوت، یکی از پاهایش روی مین میرود، اما او بلافاصله متوجه میشود و پای خود را از روی مین برنمیدارد و به همین دلیل مین عمل نمیکند.
بنا به دلایلی خودش نمیتواند مین را خنثی کند، پس مجبور میشود چندین روز در انتظار نیروی کمکی باقی بماند.
اگر پا را بلند کند بلافاصله مین منفجر میشود و مرگ او حتمی خواهد بود. در عین حال، خستگی بیش از حد، گرمای روز، سرمای شب، بیخوابی، تشنگی و گرسنگی دارد او را از پا درمیآورد.
در این حال و روز؛ او به حالتی نیمههوشیار می رود و مدام خاطرات گذشتهاش را مرور میکند. طی این مرور؛ بیننده متوجه میشود که قبل از این اتفاق، این سرباز بارها و بارها روی مینهای دیگری رفته و آنها را «منهدم» کرده است. مینِ رابطه عاطفی با همسرش، مینِ دعوا و نزاع با دوستان و همکاران، مینِ درگیری در کافه با غریبهها و ... .
در طول همه حوادث گذشته، زمانی که پایش روی مین میرفته، «بلافاصله» انفجار رخ میداده و همه چیز نابود میشدهاست. اما «این مین» در این بیابان او را وادار میکند کاری را انجام دهد که قبل از این انجام نمی دادهاست: «مکث کردن».
او چندین روز «مکث» میکند تا نیروهای کمکی برسند و مین را خنثی کنند. مکثی طاقتفرسا و بسیار دشوار.
مین در بیابان؛ استعارهای است از مینهایی که او در روابط عاطفی، خانوادگی، اجتماعی و شغلی خودش منهدم کرده است. این مکثِ چندینروزه در آن بیابان به او میآموزد که اگر فوراً و با عجله به آن حوادث و اتفاقات؛ واکنشی که پیشتر آموخته است را نشان نمیداد، زندگی بهتری را تجربه میکرد.
***
و به ما میآموزد که این مکث آگاهانه، چیزی است که ما در این زیستن شتابزده، بهشدت به آن نیاز داریم. واکنشهای تند و سریع و اتوماتیک به شرایط و اتفاقات، واکنشی «ناآگاهانه» از سوی فعالیت «تلهها»، «عقدهها» و «سایهها» شخصیتیاند.
ما به رویدادهای امروزِ زندگیمان همان واکنشی را نشان میدهیم که در گذشته داشتهایم. ما به «ناشناختههای امروز» بر اساس «شناختههای» دیروز واکنش نشان میدهیم.
مکثکردن در هنگام کنش و واکنشها میتواند افقی از انتخابهای جدید را به روی ما بگشاید .
منبع: توییتر نیمهجان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر