زلنسکی آن شب در دفتر بیضوی دست به ریسک مخاطرهآمیزی زد که اکنون نتیجهاش آشکار میشود.
یک ترکمنچای روی میز برای امضا وجود داشت، که اوکراین را ملزم به واگذاری معدنهای حیاتی خود به آمریکا میکرد، با حساب تمام کمکهای قبلی چند برابر اعلامشده از سوی ترامپ و بدون حتی یک خط تضمین دربارهی دفاع از اوکراین و تعهد آمریکا به تداوم کمکهایش.
امضای چیزی که روی میز وجود داشت، به معنی فروپاشیدن مقاومت درخشان ۳ سالهی اوکراین در برابر اشغالگر بود، و به نظر میرسید؛ رئیسجمهور اوکراین چارهای ندارد.
اما در آن لحظهی نفسگیر، زلنسکی بهجای امضا، وارد توفانی از بگومگو شد که بسیاری او را بازندهاش میدانستند، اما در نهایت هدفش را که پشتپازدن به قرارداد تحمیلی بود، تامین میکرد و موفق شد بدون سپردن هیچ تعهد بازگشتناپذیری، کاخ سفید را ترک کند، هر چند پیامد سنگین، اما موقت آنرا هم پیشبینی میکرد. *** اکنون قرارداد جدید اوکراین و آمریکا، نشان از این واقعیت دارد که زلنسکی پیروز از این نبرد سیاسی دشوار خارج شدهاست، قراردادی که برخلاف نسخهی اولیهاش، تمامی خواستههای اوکراین را در برمیگیرد: از اشغالگر نامیدن روسیه در یک سند کتبی به امضای ترامپ تا بلاموضوع شدن کمکهای قبلی آمریکا، از تعهد آمریکا به تداوم ارسال کمکهایش تا یک تضمین محکم دربارهی امنیت اوکراین در آینده. حالا بهتر میتوان داوری کرد که چهکسی آن شب، برندهی دوئل دفتر بیضوی بود و با آگاهی از نیاز مبرم آمریکا به آنچه اوکراین در اختیار دارد، توانست خواستههایش را به طرف مقابل تحمیل کند: این تفاوتیست دربارهی داشتن یک ایدهی کانونی در سیاست و البته فقدان هرگونه پرنسیب روشنی در روابط بینالملل! @کانال ساسان آقایی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر