ناصر دانشفر/ولایت امر مسلمین جهان، حضرتعالی در دیدار با «پادشاه عمان» در مورد از سرگیری روابط با عربستان فرمودهاید:
«این موضوعات نتیجه سیاست خوب دولت جناب آقای رئیسی برای گسترش و تقویت روابط با همسایگان و کشورهای منطقه است.»
و اینها هم مشتی از خروارِ مواضع شما در مورد حکام آلسعود می باشد:
۱. «شما نگاه کنید ببینید در دنیای اسلام چه خبر است. در دنیای اسلام یک عدّه انسانهای بیارزش و نالایق و پست، سرنوشت برخی از جوامع اسلامی را در دست گرفتهاند؛ مثل سعودی و امثال اینها. اینها بهخاطر دوری از قرآن است، بهخاطر عدم آشنایی با حقایق قرآنی است. البتّه یک مقداری عدم آشنایی است، یک مقداری عدم ایمان است. بهظاهر معتقد به قرآنند، گاهی میلیونها نسخهی قرآن هم چاپ میکنند، مجّانی هم اینجا وآنجا تقسیم میکنند، امّا به محتوای قرآن، به معنای قرآن، به مضمون قرآن هیچ اعتقادی ندارند؛ قرآن میگوید اَشِدّآءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم، اینها «اشدّاء علی المؤمنین، رحماء مع الکفّار» هستند.»
۲. «در قضیّهی جریانهای تکفیری در این منطقه، جرم اصلی را آمریکاییها کردند و سعودیها که دنبالشان بودند؛ سعودیها هم به اینها پول دادند، کمک کردند و پشتیبانی کردند»
۳. «کسانی در دنیای اسلام با دشمن پیوند دوستی بستهاند. حرکتی که آلسعود دارد انجام میدهد، این جنایتی که در یمن به وسیلهی آنها دارد انجام میگیرد برای اشغالگری یمن و در مقابل ملّت مظلوم یمن، به ضررشان تمام میشود؛ این را بفهمند؛ این به ضررشان تمام میشود.»
۴. «امروز جامعه اسلامی هم مثل بقیه جوامع دچار مشکل است. در دنیای اسلامی یک عده انسانهای بیارزش و نالایق و پست، سرنوشت یک عده از امت اسلام را در دست گرفتهاند. مثل دولت سعودی و اینها بهخاطر دوری از قرآن و عدم ایمان است.»
***
حضرت آقا! همانطور که بارها و بارها بهصورت ضمنی و اخیراً بهشکلی صریح فرمودهاید، ما ملت که بدلیل بیبصیرتی قدرت تجزیه و تحلیل امور سیاسی را نداریم. اما علیرغم این امر بدیهی و واقعیت مسلم، بنا دارم وقاحت را به حد اعلا رسانده، محکمهای در مورد همین پرونده تشکیل دهم.
دادگاهی که در آن، قاضی، وکیل مدافع و متهم هر سه شما باشید و بنده بهعنوان مدعیالعموم جسارت کرده موارد اتهامی را در محضرتان قرائت نمایم. حضرت آقا شما متهمید که:
۱. امور کشور را بر مدار منطق و عقلانیت تدبیر نمیکنید و دچار تزلزل فکری گشتهاید، چرا که اگر عربستان این است که در گزیدهای از بیانات حضرتعالی بهتصویر کشیده شده، برقراری ارتباط با این حکومت مفسد، وابسته و خیانتکار به جامعهٔ اسلامی ارزشی ندارد که آنرا دستاورد دولت جناب رئیسی اعلام بفرمایید.
۲. از مقتضیات سیاست خارجی نامطلعید و یا حداقل در این زمینه آگاهی لازم را ندارید. چرا که اگر اقتضای سیاست خارجی آن است که علیرغم اعتقادات اینچنینی در مورد حاکمان یک کشور، بهخاطر تأمین منافع ملی باید با دولتهای وابسته، خائن و جنایتکار نیز رابطهٔ دیپلماتیک داشت، چرا ارتش آتشبهاختیار خود را از تخریب و آتشزدن سفارت و کنسولگری عربستان منع نکردید؟ و بدتر از آن، چرا هیچگاه از درِ محکومیت این عمل نابخردانه برنیامدید که هیچ، بهشکل غیرمستقیم آن را تأیید فرمودید.
۳. رفتاری نامتوازن، ناهمگون، و باریبههرجهت دارید. چرا که در مورد یک موضوع گاه رعایا را به کنش انقلابی و در برخی مواقع زیردستانتان را به نرمش قهرمانانه و انعطاف امر میکنید.
در پیام حج سال ۹۵ آلسعود را با زشتترین کلمات ممکن از جمله «شجرهٔ ملعونه» خطاب مینمایید و اینک فردی را که معتقد بود ایران را به رابطهٔ با عربستان نیازی نیست، بهدلیل تفاهم حاصله میستایید.
نمونهٔ دیگری که حاکی از درستی این مدعاست، مواضع شما در قبال آمریکا و بهویژه قصهٔ «برجام» می باشد.
۴. هزینههای گزاف و بیحسابی را متوجه مملکت نموده و به منافع ملی صدمات جبرانناپذیری وارد کردهاید. دلیل این ادعا بازگشایی سفارتخانههای دو طرف میباشد. هر کور مادرزادی این رخداد را حاکی از نادرستی و خلاف مصالح ملی بودن قطع روابط بین دو کشور ایران و عربستان ارزیابی مینماید. و شوربختانه بر کسی پوشیده نیست که باعث و بانی این راهبرد فاجعهبار شخص جنابعالی میباشید.
***
جناب خامنهای اگر روزی بنا باشد که در دادگاه صالحی خطاها و اشتباهات راهبردی شما مورد بررسی قرار گیرد، یقین داشته باشید که تعداد پروندههای زیردست قاضی آن محکمه برایتان قابل باور نخواهد بود، اما حالا که دست ما خالی است و خرما بر نخیل، لذا بهعنوان یک شهروند و نه مدعیالعموم از شما میخواهم که به وجدان خود رجوع کنید و در مورد اتهامات فوق بیاندیشید. اگر آنها را مشتی یاوه یافتید که شما را به خیر و ما را به سلامت، اما اگر تنها و تنها یکی از این موارد را مقرون به صحت دانستید، استعفا کنید که رضای خلق و خالق در آن است.
عزت زیاد
۱۰ خردادماه ۱۴۰۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر