چند سال پیش در برابر پرسشی سخت، پاسخ دادم: «خودمان انتخاب کردیم». بسیاری از آن سخن رنجیدند. با پوزش از اینکه شاید پاسخگویی با بیان روشنتر به رنجش افزونتر بیانجامد:
مرحوم پروفسور «روحالله رمضانی»، متخصص برجسته سیاست خارجی ایران در آمریکا، سیاست خارجی ۵۰۰ سال گذشته ایران را چنین آسیبشناسی میکند: «ایران در پی بهدستآوردن دوباره قلمروی بود که زمانی در تصرف داشت و اغلب نمیتوانست فاصلهی میان این اهداف و امکانات در دسترس برای تحقق آنها را درک کند».
ما در طول تاریخ اهدافِمان را بر اساس آرزوهایِمان چیدهایم و به تواناییهایِمان توجهی نکردهایم.
گرایش تاریخی ما برای رسیدن به آرزوها بدون در نظرگرفتن امکانات، نهتنها در سیاست خارجی نمایان است، بلکه در شکلگیری خطوط متراکم خودرو پشت هر تونل کمعرض نیز دیدنی است.
در ۷۵ سال برنامهریزی توسعه ما، منابع ملی نابود شده و توسعه نیز حاصل نشده، چون بیشتر برنامهها به جای ترسیم مسیر جبران عقبماندگیها متناسب با امکانات و فرصتها، «حدیث آرزومندی» رهبران کشور بودهاند.آگاهانه یا ناخودآگاه، ما مردم انتخاب کردهایم آنان را که بهدنبال آرزوهایمان بودهاند بستاییم، هر چند برای خود و کشور خسارات فراوان بهبار آوردهباشند؛ و آنان را که در حد امکانات کوشیدهاند تا از گستره خسارات ناشی از حرکات آرزومندانه بکاهند، «سازشکار» و حتی «خائن» بنامیم.
راستی نهتنها ما مردم، بلکه نخبگان ما کدامیک را بیشتر نکوهش میکنند؟ آنها که با آرزوی بازپسگرفتن سرزمین از دست رفته در «قرارداد گلستان»، بخشهای بیشتری از سرزمین و حتی استقلال ایران را به باد دادند، یا آنها که با قرارداد «ترکمانچای» دستکم قسمتی از سرزمین تازه از دست رفته را بازپس گرفتند؟
برای پیشگیری از ترکمانچایها باید «انتخاب کنیم» که آرزوهایمان را در چارچوب امکانات دنبال کنیم.
ولی حتی در واژههایمان هم توجه به امکانات را ناشایست میدانیم. چرا «سازشکار» منفی، و «سازشناپذیر» مثبت است؟
مگر «سازش» جز به معنی دستیابی به نقطهی اشتراک و توازن برای حرکت به سوی آرمانهاست؟ مگر میتوان از روش دیگری به آرمانها رسید؟
داشتن آرزو به زندگی جهت میدهد، اما توجه به تواناییها حرکت به سمت آرمانها را ممکن میسازد.
نیاز امروز ما درک درست و «انتخاب» هوشمندانه است. «کنشگریِ مرزی». چشم به آرمانها و استوار بر تواناییها.
اینستاگرام جواد ظریف
۱۳ خردادماه ۱۴۰۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر