«آن هنگام که نفس هوا میشود» پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز در ۲۰۱۶، داستان زندگی، آرزو، عشق و آرمانهای اخلاقی «پال کالانیتی» پزشک جراح و نویسندهای است که در میانههای راه زندگی و عشق و امید و آرمان، متوجه میشود که سرطان دارد.
«عکسهای سیتیاسکن را سریع ورق زدم. تشخیص واضح بود:
تومورهای درهمتنیدهی زیادی، ششها را گرفته بودند. ستوان فقرات تغییر شکل داده،
یک لُب کبد سراسر از بین رفته و سرطان بهشدت گسترش یافته بود.من رزیدنت جراحی مغز
و اعصاب بودم… طی ۶ سال گذشته، نتایج چنین اسکنهایی
را زیاد بررسی کرده بودم. اما این یکی فرق داشت. اسکن خودم بود.»
مقدمه کتاب با شعری از «الیوت» و با تصویر و جملات بالا آغاز میشود و بعد فراز و فرود زندگی «پال کالانیتی» از کودکی تا مرگ بر بستر اتفاقاتی که شخصیت اخلاقی و حرفهای و آرمانی او را میسازد و اغلب در اتاق جراحی؛ که یا او در قامت پزشک بر بالین بیماری است، یا پزشکی که تحتنظر پزشکی دیگر دوران سخت مبارزه با سرطان را طی میکند، پیش میرود.
کتاب در کنار روایت داستانی، نثر زیبا و ادبیات جذابی دارد: «رگههای نور صبحگاهی از افق شرقی نمایان شدند و آرامآرام ستارهها را پاک کردند.» «دوقلوها ۲۳ هفته و ۶ روز در رحم بودند. آنها نزدیک به چهار ماه رشد حفاظتشده در رحم طلبکار بودند.» «پیامبری بودم که با میثاقی جدید از کوه برمیگشتم.»
«کالانیتی» در «آن هنگام که هوا نفس میشود» انگار دارد
ما را جراحی میکند، اما اینبار با قلمش، تا غده غمی عمیق را از درونمان بردارد.
درد دارد، اما این جراحی به زندگی «معنا» میدهد. التبه پرسشهای بزرگ را به جان آدم
میریزد:
«تشریح جسد، یک رویداد پزشکی سرنوشتساز، تجاوز به
مقدسات و بهوجودآورنده انبوهی از احساسات است. … همه چیز بین تاثر و ابتذال در
نوسان است. وقتی این جایی اصلیترین تابوهای جامعه نقض میشود.»
«پزشکها به هر شیوه قابلتصوری به بدن تعدی میکنند.
انسانها را در بیپناهترین، وحشتزدهترین و خصوصیترین حالتهایشان میبینند.
آنها را در ورود به این دنیا، و سپس بیرون رفتن از آن همراهی میکنند.»
کتاب پر از داستانها و صحنههای متاثرکننده از زندگی و مرگ
بیمارانی است که نویسنده، یا پزشک مستقیم آنها بوده یا دستیار و رزیدنت. از دو
قلوها که پیش از موعد به دنیا آمده و یک روز بعد مردند تا پیرزن هشتاد ساله که در
اثر یک جراحی کوچک مرد.
صحنههای جراحی آنقدر دقیق و با جزييات روایت میشود که مخاطب حس
میکند در صحنه جراحی حضور دارد و بوی استخوان سوخته را میشنود و از رقتانگیزی
صحنه جراحی گاهی پریشان میشود.
«آن هنگام که نفس هوا میشود» همانگونه که «آبراهام
ورگس» نویسنده و متخصص بیماریهای عفونی در پیشگفتار آن نوشته؛ «روایت روشنی از
اخلاق و میثاق پزشکی» است که همه پزشکان امروز باید بخوانند، اگرچه داستانها و
صحنههای دلخراش روایتشده در این کتاب را، هر روز تجربه میکنند و تجربه کردهاند،
اما بدون شک زاویه دید و روایت این کتاب از پزشکی، اخلاق، مرگ و معنای زندگی دیدی
جدید به آدم میدهد. دیدی جدید برای دیدن زمان، زندگی، بیمار، شغل و شرافتحرفهای.
«پال کالانیتی»، جراح مغز و اعصاب، که
کارشناسیارشد ادبیات انگلیسی و کارشناسی زیستشناسی را از دانشگاه «استنفورد»
دریافت کرده و تحصیلات تکمیلی و پژوهشس خود را در تاریخ، فلسه علم و پزشکی در
دانشگاه «کمبریج» دنبالکرده و در دانشکده پزشکی «ییل» پزشکی خوانده، نهایتا از
استنفورد، در جراحی اعصاب و پسادکتری در علم اعصاب فارغالتحصلی شده بود، در مارس ۲۰۱۵ پس از یک دوره دو ساله مبارزه سخت با سرطان مرد.
کالانیتی نوشتن «آن هنگام که نفس هوا میشود» را در سال آخر عمر
خود با عشق به نوشتن و نویسندگی آغاز کرد، اما پیش از اتمام کار، به قول خودش
فرصتش تمام شد و مرد.
همسرش یکسال پس از مرگ وی کتاب را با پینوشتی در مورد
زندگی و شخصیت کالانیتی منتشر کرد که همان سال عنوان پرفروشترین کتاب سال نیویورک
تایمز را به خود اختصاص داد.
این کتاب در ۲۰۰ صفحه توسط انتشارات کولهپشتی تهران، با ترجمه «شکیبا محبعلی»
و در سال ۹۵ منتشر شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر