دوشنبه، خرداد ۱۹، ۱۴۰۴

حماقتی که جلوی آن گرفته شد

سال ۱۳۶۹ دو سال از پایان جنگ خانمان‌سوز ایران و عراق، صدام دست به یک انتحار بزرگ زد و به کویت قشون‌کشی کرد و در عرض چند ساعت، این کشور کوچک اما ثروت‌مند را به اشغال خود درآورد.

ارتش‌های کشورهای غربی و در رأس آن آمریکا، برای بیرون‌راندن صدام از کویت به خاورمیانه قشون‌کشی کردند. و آتش جنگی بزرگ در خلیج‌فارس شعله‌ور شد.


در ایران، سران جمهوری اسلامی، به این فکر افتادند که چه موضعی در قبال این جنگ اتخاذ کنند. البته صدام قبل از حمله به کویت سیگنال را فرستاده بود. صدام علی‌رغم پایان جنگ با ایران، هنوز بخشی از اراضی ایران را در اشغال نگه‌ داشته‌بود و تحویل نمی‌داد، تا این‌که چند هفته قبل از عملیات حمله به کویت، از این اراضی عقب‌نشینی کرد، شاید برای جلوگیری از پیوستن ایران به جمع مدافعان کویت این کار را کرد.

در ساختار جمهوری اسلامی در آن روزهای داغ جنگ کویت، جلسات و نشست‌های مختلفی در نهادهای مختلف از جمله مجلس، و بعضاً با حضور
علی خامنه‌ای رهبر جدید و رفسنجانی رئیس‌جمهور و سایر مقامات بلندپایه تشکیل شد.

 اکثریت مجلس در آن سال، در اختیار جناح چپ و یا جناح خط‌امام بود، همان سفها و شارلاتان‌های سیاسی که در ۲۴ سال اخیر، با تابلوی
«اصلاح‌طلبی» در لجن‌زار سیاسی جمهوری اسلامی بودوباش کرده و می‌کنند.

در یکی از جلسات مجلس روز ۲۹ دی ۱۳۶۹ سران جناح خط‌امام، خواهان حمایت همه‌جانبه از صدام در این جنگ شدند.
علی‌اکبر محتشمی‌پور، وزیر کشور دولت میرحسین موسوی که در آن روزها نماینده مجلس بود، پشت تریبون رفت و وضعیت صدام حسین در آن جنگ را با وضعیت «خالدبن ولید» در جنگ یرموک مقایسه کرد، و خواهان حمایت ایران از صدام شد!

سفاهت و بی‌وطنی در سخنان او موج می‌زد. او گفت: «چرا ملت ایران و امت اسلام در سکوتی مرگ‌بار به‌سر می‌برند؟ آیا ما وظیفه نداریم؟ آیا آمریکا خطری برای جهان اسلام نیست؟... جمهوری اسلامی و ملت مسلمان و انقلابی ایران با توجه به اصول و آرمان‌هایش از هر کشور دیگر اولی و احق است که در جهاد مقدس علیه آمریکا شرکت کند... حوادث و بحران‌های اخیر، یادآور رویارویی و صف‌آرایی خالدبن ولید در برابر ابرقدرت‌های صدر اسلام است. او که عمری در صف کفر، شمشیر به روی پیامبر (ص) و مسلمانان کشید، ولی درنهایت فاتح بزرگی برای مسلمانان شد...»

بعد از محتشمی‌پور،
صادق خلخالی دیگر نماینده جناح خط‌امام پشت تریبون رفت و خواهان حمایت همه‌جانبه از صدام شد، او گفت: «گذشته‌ها مسئله دیگر است، جنگ ما با عراق یک مسئله دیگر است. اینجا سرنوشت اسلام مطرح است. این برای ما ننگ است، برای ما عار است، اسلحه داریم، قدرت داریم، جوان داریم، بسیجی داریم....»

هادی خامنه‌ای
، برادر علی خامنه‌ای که او هم نماینده جناح خط‌امام بود، در نطقی مانند هم‌حزبی‌های خود خواهان حمایت از صدام شد.

در آن سال‌ها، جناح خط‌امام نفوذ زیادی در ساختار جمهوری اسلامی و حتی در میان سپاهیان داشت. حتی
محسن رضایی، فرمانده تبه‌کار سپاه که به اصول‌گرابودن مشهور است، در آن سال‌ها به حناح خط‌امام نزدیک‌تر بود. همین محسن رضایی در انتخابات مجلس ششم در لیست مجمع روحانیون مبارز و حتی لیست کارگزاران سازندگی قرار داشت.

 خلاصه اینکه اگر مخالفت جناح مقابل نبود، چه بسا صدهاهزار نیروی نظامی و میلیاردها دلار امکانات ما خرج سفاهت جریان خط‌امام می‌شد. طرح حضرات این بود که برای حمایت از حمله صدام به کویت، این‌ها هم به
بحرین حمله کنند و آن‌جا را بگیرند تا آمریکا نیرو‌های خود را در دو جبهه تقسیم کند و شکست‌دادن آن راحت‌تر شود!

سفهای سیاسی خط امام نمی‌دانستند که ایران برای حمله به بحرین باید از طریق دریا و کشتی‌های نظامی لشکرکشی می‌کرد، از طریق هواگردها و هلی‌برن هم نمی‌شد نیروی چندانی فرستاد.

نیروهای دریایی و هوایی آمریکا و عربستان اصلأ اجازه رسیدن یک سرباز ایرانی به بحرین را هم نمی‌دادند و در عرض چند ساعت همه کشتی‌ها و هواگردها و تجهیزات و نیروهای اعزامی ایران را به قعر خلیج فارس می‌فرستادند.

حتی گروه‌های خط‌امامی در روز ۳۰ دی‌ماه فراخوان تجمع در مقابل مجلس جهت حمایت از دخالت نظامی ایران به نفع صدام دادند که خوش‌بختانه با اقبال مردمی چندانی روبه‌رو نشد.

رهبر جناح مخالف یعنی جناح راست اسلامی که بعدها خودشان را «اصول‌گرا»! نامیدند،
علی‌اکبر ناطق‌نوری بود، او در یک نطقی، به‌شدت با پیشنهاد حمایت از صدام در جنگ با آمریکا و متحدانش مخالفت کرد.

حسن روحانی
که در آن سال‌ها دبیر شعام بود، همانند رفسنجانی رئیس‌جمهور وقت، در این جلسات و مباحثات، مواضع دو پهلو گرفت، یکی به نعل می‌زد و یکی به میخ.
ضمن مخالفت با حمایت از صدام، با ایده بی‌طرفی در این جنگ هم مخالفت کرد، و اسم موضع خود را «بی‌طرفی فعال» نامید.

چندین روز این بحث‌وجدل‌ها ادامه یافت. نیروی هوایی آمریکا هم در همان روزها در قالب «عملیات طوفان صحرا» چند حمله برق‌آسا به مواضع ارتش عراق انجام داد، و حامیان ایده واردشدن به جنگ به نفع صدام در بدنه جمهوری اسلامی، ماست‌های خود را کیسه کردند.

تا اینکه علی خامنه‌ای، رهبر تشکیلات جمهوری اسلامی، قاطعانه، موضع بی‌طرفی ایران در این جنگ را اعلام کرد و بقیه سران جمهوری اسلامی، همین موضع را اتخاذ کردند، به‌طوری که حتی کسی جرأت حمایت لفظی از صدام را هم پیدا نکرد.

©️: فیس‌بوک محمد محبی با اندکی تغییر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر