این زبان عجیب از کجا آمده است؟!
وقتی میخواهید از دستگاههای عابربانک، پول بگیرید، روی صفحه مینویسد: «دستگاه در حال شمارش وجه میباشد.» این یعنی: دستگاه دارد پول میشمارد.
روی برخی پلهای عابر پیاده نوشته شده: «تکدیگری، چهره شهر را زشت میکند.» این یعنی: گدایی چهرۀ شهر را زشت میکند.
راستی این زبانِ عجیب از کجا آمده است؟ در میان هفتاد میلیون مردم ایران، آیا حتی یک نفر هم هست که به «پول» بگوید: «وجه»؟ یا به پولگرفتن، بگوید: دریافتِ وجه؟
آیا یک نفر ایرانی پیدا میشود که به «گدایی» بگوید: «تکدیگری»؟
کسانی که این زبان را به زبان طبیعی مردم ترجیح میدهند، اسم آنرا گذاشتهاند «زبان اداری» و خیال میکنند که اگر به زبان رایج مردم بنویسند، نوشتهشان رسمی و اداری نخواهد بود.
پیش از ادامۀ سخن چند جملۀ اداری را با هم بخوانیم: «اسقاط کافۀ خیارات متصوره از طرفین متعاملین، بهعمل آمد، علیالخصوص خیار غبن اگر چه فاحش باشد.»
این جملات را در اسناد معاملات مینویسند و خیال میکنند که به این ترتیب، از اصطلاحات تخصصی اداری و حقوقی استفاده کردهاند.
بیآنکه فکر کنند کسی به این زبان حرف نمیزند، و کمتر کسی است که معنای این جملات عجیب و غریب را دریابد.
«زبان اداری» بازماندۀ نثر منشیانۀ قدیم، و یکی از مظاهر سلطهجویی و استبداد دیوانی است. وسیلهای برای حفظ اقتدار نظام اداری و فاصلهگذاری میان مردم و کارگزارانِ اداری و قرارگرفتنِ مباشرانِ بورکراسی در موضع برتری، بهگونهای که مراجعان به دستگاه اداری، تصور کنند که آن کسی که پشتِ میز نشسته است از آنان برتر است و حق در همه حال با اوست، چون پشت میز نشسته است و زبان اداری بلد است.
تعابیرِ برساختهای مانند: «بهپیوست ایفاد میگردد»، «ابتیاع فرمایید»، «اطلاع حاصل شد»، «امر به ابلاغ فرمایید» و دهها اصطلاح مندرآوردی دیگر، نه فقط بهقصد درازنویسی و تکلف زبانی است، بلکه مقصود اصلی از کاربرد این زبانِ دروغین و بیهویت، اعلام برتریِ نظام اداری و کارگزاران اداری است بر دیگران.
حاصل این برتریجویی ، تحقیر و از میدان به در کردنِ مردم، آن است که مراجعهکننده، که به زبان بوروکراسی، میشود: «ارباب رجوع!» نه در موضع «ارباب» و صاحب حق، که در موضع برده و بندۀ مطیعِ نظام اداری قرار میگیرد.
جملات آمرانهای از این قبیل: «از تمام صفحات شناسنامهات چهار سری کپی بگیر!»، «کپی تمام صفحات سند منزل را بیاور!»، «این نامه را ببر طبقۀ هفتم برای امضاء بعد ببر طبقۀ زیرزمین برای ثبت دبیرخانه، بعد بیاور همینجا!»
این جملات آمرانه، و بسیاری از فرمانهای غیرمعقول و غیرمنطقی، که بهعنوانِ «روال اداری» شناخته شدهاند، درواقع برای مرعوبکردنِ مردم و راندن آنان به موضع انفعال و تسلیم در برابر سلطۀ دیوانی است.
در یکی از دانشگاهها، دو اتاق مجاور هم بود که دانشجویان، باید به ترتیب پروندهِشان را به آن دو اتاق میبردند. درِ یکی از اتاقها بسته بود. (درِِ اتاق در زبان اداری میشود: دربِ اتاق!) روی درِ بسته نوشته بود: مراجعه از حیاط دانشگاه.
دانشجویان باید مسیری طولانی را زیر آفتاب میرفتند و بعد زیر پنجرۀ آن اتاق، در آفتابِ گرم تابستان، میایستادند تا نوبتشان شود.
از مسئولِ آن اتاق پرسیدم: چرا همین درِ داخلِ ساختمان را باز نمیکنید که دانشجوها راحت باشند و زیر آفتاب نمانند؟ فرمود: دانشجو اگر راحت باشد، پررو و پرتوقع میشود.
طراحی زبانِ اداری و روال اداری، بر اساس همین منطق است که، مردم پررو و پرتوقع نشوند.
زمانی قرار شد کارت ملی، جایگزین شناسنامه شود، تا سند هویت افراد همیشه همراهشان باشد، و یک شمارۀ اختصاصی (کد ملی) نشانگر هویت شخص باشد. همین کارت ملی که در ظاهر برای سهولتِ کار اداری و راحتی مردم طراحی شده بود، دستاویزِ جدیدِ سلطهجویانِ اداری شده است. حالا کپی تمام صفحات شناسنامه و کپی پشت و روی کارت ملی و اصل شناسنامه و اصل کارت ملی و نیز کد پستی منزل و محل کار برای هر نوع کار اداری، ضروری است!
مردم، صاحبان اصلیِ دستگاه اداریاند و تمام ساختمانها و اتاقها و میزها و پستهای اداری، با پول مردم ساخته شده و باید در خدمت مردم باشد، اما کسی که پشتِ میز نشسته و «زبانِ اداری» بلد است و از مقررات اداری سر درمیآورد، خود را در موضع برتری میبیند و برای حفظ این برتری، و جلوگیری از پررو و پرتوقع شدنِ مردم، هر روز ترفندِ تازهای بهکار میبندد.
دکتر اسماعیل امینی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر